دانلود فایل های دانشگاهی – ۲-۲-۱-۷) پیشبردگرایی در مقابل بازارگرایی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
– گهگاه به مشتریان سر بزنید.
– در اجرای طرحهای تازه با سایر بخشها همکاری کند.
– فرآورده های رقیبان را مورد توجه قرار دهد.
– واکنشهای مشتریان را در قبال طرحهای نو مورد ارزیابی قراردهند.
– پیشنهادهای مشتریان را دریافت کنند.
کاتلر مشتری گرایی واحدها و بخشهای سازمانی را به صورت زیر بیان کردهاست:
۱- بخش تحقیق وتوسعه:
– وقت گذاشتن برای شنیدن دیدگاه های مشتریان
– همکاری با بخشهای بازاریابی و سایر بخشها جهت بررسی طرحهای نو
– الگو قراردادن محصولات رقیب جهت پیشگرفتن ازآنها
– دریافت پیشنهادات مشتریان درهنگام توسعه محصول
– دریافت بازخورد بازاری محصول و پالایش و بهبود محصول به صورت دائمی
۲- بخش کارپردازی و تدارکات:
– یافتن بهترین عرضهکنندگان مواد اولیه و سایر منابع
– ایجاد رابطه بلندمدت با بهترین عرضهکنندگان
– تأکید برکیفیت نه قیمت (کیفیت فدای قیمت نشود)
۳- بخش تولید:
– دعوت از مشتری جهت بازدید کارخانه
– مشاهده مصرف تولیدات شرکت درجاهای دیگر
– اضافه کاری برای تحویل به موقع محصول
– تولید محصول با حداقل زمان و هزینه
– بالا بردن کیفیت و رسانیدن نقصها به صفر
– ساخت محصولات همخوانی با نیاز مشتری
۴- بخش بازاریابی:
– بررسی نیازها وخواستههای مشتریان در بخش خاص از بازار
– تمرکز منابع بازاریابی از بخش خاصی از بازار
– تنظیم برنامه پیروزشدن در بازار هدف
– هماهنگی دیدگاه سازمان با رضایت مشتری
– جستجوی اندیشه های نو و عرضه خدمات بهتر جهت رسیدن به رضایت مشتری
– کوشش درجهت کشانیدن تمام بخشهای سازمان به سوی مشتری گرایی
۵- بخش فروش:
– آگاهی از صنعت مشترییابی
– کوشش جهت یافتن بهترین راه حل مشکل برای مشریان
– دادن وعدههای درحد توان
– انتقال نظرات مشتریان به بخش تولید
– کوشش درنگهداری درازمدت مشتریان
۶- بخش ترابری وحمل ونقل:
– داشتن استاندار تحویل کالا
– داشتن بخش سیار و کارآمد جهت پاسخگویی به مشتریان
۷- بخش حسابداری:
– تنظیم گزارشات ماهانه و یا هفتگی پیرامون سودآوری هر محصول، هربخش، هر سفارش، هر منطقه جغرافیایی، هر کانال توزیع و مشتریان خاص
– تنظیم صورت حسابهایی همخوان با نیازهای مشتری
– داشتن آمادگی لازم، محترمانه و سریع جهت پاسخگویی به پرسشهای مشتری
۸- بخش روابط عمومی:
– گسترش اخبار خوب شرکت جهت کاهش جریمه های حاصل از خبرهای بد
– به عنوان یک مشتری درون سازمانی وکیل مردم بوده و پیگیر بهترکردن سایتها و عملکرد شرکت باشد
. ۹- بخش امور مالی:
– شناخت هزینه های بازاریابی و پشتیبانی از آن
– هماهنگی برنامه های ایجاد اعتبار با نیازهای مشتری
– اقدام سریع در شناسایی اعتبار مشتریان و تصمیم گیری سریع.
۲-۲-۱-۷) پیشبردگرایی در مقابل بازارگرایی
تمام مکتبهای بازاریابی بجز اندکی، بر جنبه های پیشبرد و فروش تأکید دارند تا بر جنبه های ایجاد ارزش. این مکتبها در دام بازاریابی[۳۳] گرفتار شدهاند تا اینکه به دوام بازاریابی[۳۴] دست یابند. در ادبیات بازاریابی، فعالیتهای پیشبردی چون تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی و… رشد سریع یافته است.
ما هرروز شاهد پیشرفت تکنیکهای پیشبرد هستیم، فعالیتهای پیشبردی روز به روز توسعه مییابد. هر روز مدارس بازاریابی جدید مشاورههای بازاریابی و تبلیغاتی، آژانسهای تبلیغاتی، شرکتهای تحقیقات بازار و…رشد مییابند. پستهای سازمانی جدید در سازمانها شکل میگیرد. تمام این حرکتها بیشترین تأکید را برفعالیتهای پیشبردی و فروشگرایی دارند، بجای اینکه سمت به سوی بازارگرایی داشته باشند.
تأکید بر پیشبرد، تأکید بر یک جنبه بازاریابی است یعنی تبلیغات، فروش شخصی و روابط عمومی، تمرکز پیشبردگرایی بر فروش هر چه بیشتر است و اینکه چگونه بتوان به بهترین نحو کالا یا خدمات تولیدی را بفروش رسانید. این چیزی است که در دنیای بازاریابی بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. در حالی که در رویکرد بازارگرایی تمرکز بر نیازهای و ویژگیهای بازار است. بازارگرایی به دنبال تعیین نیازهای بازار (مشتریان) و نحوه برآوردن آن نیازها با بهره گرفتن از منابع و امکانات است. اما چرا بازارگرایی مهم است؟ تحقیقات انجام شده در سازمان های انتفاعی و غیرانتفاعی نشان میدهد که فعالیتهای بازاریابی بسیار با اهمیت است و بازارگرایی نقش حیاتی در موفقیت سازمان دارد. بازارگرایی عملکرد را بهبود میبخشد و هرگز اثر منفی نداشته است (نارور و سلاتر، ۱۹۹۰، ۳۱۸).
۲-۲-۱-۸) رفتار شرکتهای بازارگرا
بازارگرایی یکی از جنبه های فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان بالاترین ارزش را به سودآوری بنگاهها و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر، می دهند. لازمه ایجاد این هنجار رفتاری ، گسترش آن در سرتاسر سازمانی است، بگونهای که پاسخگویی اطلاعات مربوط به رقبا و مشتریان در زمان حال و آینده باشد چنین سازمان های باید توانایی حس درک بازار و مشتری را داشته باشند. یعنی بتوانند به خوبی وضعیت بازار را ارزیابی و پیشبینی کرده و پاسخگویی نیازهای جدید مشتریان از طریق نوآوری در محصولات و خدمات باشند. شرکتهای بازارگرا دارای مزیت رقابتی در سرعت پاسخگویی به نیازهای بازار و مشتریان هستند و در پاسخ به فرصتها و تهدیدات بازار اثر بخش عمل میکنند. ارزش محوری در بازارگرایی این است که سازمان را در مقابله با شرایط تجاری آماده میسازد و می تواند اطلاعات جدید را از بازار به دست آورده و خود را آماده پاسخگویی به نیازهای بازار نماید. این نوع فرهنگ بازارگرایی زمانی برای سازمان دارای مزیت رقابتی است که با ارزش بوده، باشد و مشکل بتوان آن را تقلید کرد. البته حتی مشکلترین فرهنگهای تقلید ناپذیر را میتوان تقلیدپذیر ساخت، کمیاب ترین پدیده ها را تقلید کرد و بازارگراترین شرکتها را که موفقیتآمیزترینها هستند و ایدههای تازه دارند را یاد گرفت. آقای سلاتر[۳۵] در مقالهای تحت عنوان «بازارگرایی در آغاز هزاره جدید» به دو نوع رفتار در بازارگرایی اشاره دارد که عبارتند از (اسلاتر، ۲۰۰۱، ۲۳۰):
۱- رفتارهای سنتی در شرکتهای بازارگرایی (بازارگرایی سنتی)، ظهور نسل اول بازارگرایی
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:38:00 ب.ظ ]
|