دانلود فایل های دانشگاهی | قسمت 6 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ویلانووا و جوسا (۲۰۰۳)، سرمایه اجتماعی را به منزله پدیدهای مدیریتی تلقی نموده و برای آن ویژگیهای گوناگونی تعیین کردهاند که شامل: اعتماد (هنجارها)، ارزشها و رفتارهای مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکه ها میشود. این دو محقق معتقدند که سرمایه اجتماعی به منزله پدیدهای مدیریتی و با ویژگیهای مذکور، موجب دستیابی به منافع متقابلی میشود که ارزش داراییهای نامحسوس (سرمایه مفهومی) را افزایش میدهد(Vilanova & Josa , 2003:30) .
نقش سرمایه اجتماعی، به منزله یک فاکتور قدرتمند، برای تشریح موفقیت نسبی عاملان، در محدودههای زیر به اثبات رسیده است:
-
- برت[۳۱] (۱۹۹۲)، گابای و زوکرمن[۳۲] (۱۹۹۸)؛ پادونلی و بارون[۳۳] (۱۹۹۷) معتقدند که سرمایه اجتماعی برای موفقیت کارکنان در کار راهه آن ها، بلیویو، اریلی و وید[۳۴]، معتقدند که در محدوده جبران خدمت اجرایی، مؤثر است؛
-
- سرمایه اجتماعی به کارکنان کمک میکند تا شغلهایی را یافته و یک منبع غنی از نیروهای تازه برای سازمان ایجاد میکند؛
-
- سرمایه اجتماعی، مبادله منابع در میان واحدها را تسهیل نموده و باعث ایجاد نوآوری میگردد. همچنین ناهاپیت و قوشال[۳۵] معتقدند که سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه مفهومی کمک کرده و روزندال[۳۶]، اعتقاد دارد که برای اثر بخشی تیمهای میان وظیفهای، مؤثر و مفید است.
-
- سرمایه اجتماعی، نرخ ترک خدمت و میزان تجزیه و از هم پاشیدگی سازمانی را کاهش داده؛ کارآفرینی را تسهیل نموده؛ به تشکیل شرکتهای جدید کمک میکند.
- سرمایه اجتماعی، روابط با عرضه کنندگان و شبکه های تولید ناحیهای را تقویت نموده؛ یک عامل مؤثر در تسهیل یادگیری سازمانی به شمار میآید (Adler & Kwon,2002:17).
علاوه بر مواردی که در فوق بیان گشت محققانی از قبیل لازگاو پاتیسون[۳۷] (۲۰۰۱) و لین[۳۸] (۲۰۰۱) معتقدند که سرمایه اجتماعی، مشکلات هماهنگی را حل نموده، هزینه های انتقال را کاهش داده و جریان اطلاعات بین افراد را تسهیل میکند؛ به همین دلیل برای سازمان و اجتماع بسیار ارزشمند است.
در کارهای اخیر، محققانی از قبیل آدلر و وان[۳۹] (۲۰۰۲)، بیان میدارند که سرمایه اجتماعی به طور معنیداری به ایجاد مزیت برای سازمانها کمک میکند؛ ناهاپیت و قوشال، سرمایه اجتماعی را برای توسعه و توزیع دانش در سازمانها، لازم میدانند.
به طور کلی ،محققان نشان دادهاند که سرمایه اجتماعی یک منبع با ارزش است زیرا افراد هنگامی که یکدیگر را شناخته و درک نموده و به هم اعتماد داشته و با یکدیگر هویت مییابند به صورت کاراتر و مؤثرتری با هم کار میکنند (Bolino , Turnley & Bloodgood , 2002:205)
ناهاپیت و قوشال، بیان میدارند که سازمانهایی که دارای سطوح بالایی از سرمایه اجتماعیاند، احتمال دارد تا نسبت به رقبایشان، با سطوح نسبتاً پائینتر سرمایه اجتماعی، موفقتر باشند(Nahapiet & Ghoshal 1998:250) .
همچنین لینا و وان بورن[۴۰] (۱۹۹۹)، پیشنهاد مینمایند که بین سرمایه اجتماعی و تعهد کارکنان، انعطاف پذیری سازمان، اداره مناسب اعمال جمعی و ایجاد سطوح بالایی از سرمایه مفهومی، رابطه مثبت و معنی داری برقرار است و بنابرین سرمایه اجتماعی میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا دهد (Bolino et al , 2002:507).
لینا و وان بورن همچنین سازهای را ایجاد نموده و آن را «سرمایه اجتماعی سازمانی» نامیده اند و در تعریف این سازه، آن را به منزله منبعی دانستهاند که منعکس کننده ویژگیهای روابط اجتماعی درون سازمان است. از نظر این دو محقق، سرمایه اجتماعی سازمانی از طریق میزان گرایش اعضا به اهداف جمعی و همچنین اعتماد مشترک میان آن ها، که با تسهیل اعمال جمعی ایجاد ارزش میکند، مشخص میشود.
سرمایه اجتماعی سازمانی، یک دارایی است که هم برای سازمان (از طریق ایجاد ارزش برای سهامداران) و هم برای اعضای سازمان (از طریق ارتقای مهارتهای کارکنان) مفید و سودمند است.
(Leana & Van Buren, 1999: 538)
-
-
- ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی
-
ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی از دیدگاه لینا و وان بورن به شرح زیر است:
۱- وابستگی[۴۱]: اولین جزء سرمایه اجتماعی سازمانی، وابستگی است که به منزله تمایل و توانایی افراد در سازمان، برای اینکه هدفهای فردی را تابع هدفها و اعمال جمعی نمایند، تعریف میشود. تمایل افراد برای مشارکت در اعمال جمعی بستگی به این امر دارد که آن ها تا چه حد معتقدند که کوششهای فردی که به کل به طور مستقیم، سود میرساند، باعث بهرهمندی افراد به طور غیر مستقیم نیز میگردد.
۲- اعتماد: دومین بعد سرمایه اجتماعی سازمانی اعتماد است؛ که از نظر محققان سازمانی هم به عنوان مقدمهای برای عمل جمعی موفقیت آمیز است و هم میتواند به منزله نتیجه اعمال جمعی موفق قلمداد گردد. این بعد برای اینکه افراد بتوانند در کنار یکدیگر، بر روی پروژه های مشترک کار کنند لازم است
Buren; 1999: 542) (Leana & Van .
اعتماد عمومی یکی از سرمایه های اجتماعی است که وحدت را در سیستمهای اجتماعی، ایجاد و حفظ نموده و ارزشهای دموکراتیک را پرورش میدهد. اعتماد، شهروندان را به نهادها و سازمانهایی که نمایندگان آن ها هستند، پیوند میدهد و بدین طریق مشروعیت و اثر بخشی دولت دموکراتیک افزایش مییابد. بنابرین اعتماد یکی از ارزشمندترین سرمایه های اجتماعی است که مخدوش شدن آن، هزینه بسیار سنگینی بر نظام سیاسی تحمیل خواهد کرد (الوانی و دانایی فرد، ۱۳۸۰: ۵و۷) .
ذوکر[۴۲] سه شیوه ایجاد اعتماد را مشخص نموده است:
-
- اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی که با ویژگیهای شخصی نظیر پیشینه خانوادگی، نژاد و جنسیت، پیوند میخورد؛
-
- اعتماد مبتنی بر فرایند که از طریق مبادلههای مکرر شکل میگیرد
- و اعتماد نهادی که از طریق فرآیندهایی نهادی نظیر گواهی نامههای حرفهای و مقررات دولت ایجاد می شود.
بر اساس این سنخشناسی، به موازاتی که جامعه به طور روز افزونی پیچیدهتر میگردد، اعتماد نهادی به تدریج جایگزین اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی و اعتماد مبتنی بر فرایند میشود (Zucker,1986:53).
از نظر لینا و وان بورن، اعتماد خود به صورتهای زیر در محیطهای سازمانی، متجلی میگردد:
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:55:00 ب.ظ ]
|