نیرومند ترین نظریه ای که در آن خوش بینی به عنوان یک جنبه ذاتی از ماهیت انسان در نظر گرفته شده٬ توسط تایگر[۸۸] مطرح شده است.او در اثر خود«خوش بینی ؛ زیست شناسی امید»استدلال می‌کند که توان اندیشیدن به شیوه خوش بینانه یکی از ویژگی‌های نوع است که به طور طبیعی انتخاب شده و طی مسیر طبیعی تحول تکامل یافته است.

تایگر عقیده دارد که خوش بینی بقاء انسان را مسیر ساخته است.آن دسته ازافراد گونه انسان که نسبت به آیندۀ خود واقع بین یا بدبین بودند خطر ٬ بیماری و مرگ را گریز ناپإیر نمی دیدند و برای اقدامات لازم جهت ادامه حیات برانگیخته نمی شدند.برعکس ٬همتایان خوش بینشان برای تلاش در جهت دادامه حیات برانگیخته می شدند٬زیرا فکر می‌کردند که کارها به نفع آن ها ادامه خواهد یافت و از آنجایی که اغلب همین اتفاق رخ می‌داد٬ افراد خویش بین زنده مانده و نسلشان افزایش می یافت(کارور ٬ ۲۰۰۵).

خوش بینی به عنوان یک تفاوت فردی

در همان زمانی که نظریه پردازانی مانند لازاروس ٬ بک ٬تیلور و تایگر ‌در مورد خوش ذاتی بشر بحث می‌کردند٬ روان شناسان دیگری که به تفاوت های فردی علاقمند بودند نیز مثبت خود را درباره خوش بینی به عنوان یک ویژگی شخصی بیان کردند.این دو دیدگاه باهم سازگار هستند.هر انسان به هنگام تولد بنا برماهیت خود دارای سطحی (خط پایه ای )از خوش بینی است که این میزان در افراد مختلف است .لازم به ذکر است که خوش بینی نیز همانندویژگیهای شخصیتی دیگر دارای منحنی طبیعی است.

یعنی اغلب مردم در حد متوسط خوش بین هستندو تعداد اافرادفوق العاده خوش بین و افراد بسیار بدبین کم است.همچنین تجارب ما می‌توانند بر میزان خوش بینی یا بدبینی ما اثر بگذارند(پترسون ٬ ۲۰۰۰). نظریه می‌دانی کورت لوین[۸۹] (۱۹۵۱-۱۹۳۵)و نظریه سازه‌های شخصی جورج کلی[۹۰] (۱۹۹۵) چارچوب مناسبی برای فهم اینکه چگونه باورهای خوش بینانه یا بدبینانه رفتار راتحت تأثیر قرار می‌دهند٬ ایجاد کردند.

نظریه یادگیری اجتماعی جولین راتر[۹۱] (۱۹۶۶ -۱۹۵۴) و به ویژه مفهوم انتظارات تعمیم یافته (منبع کنترل و اطمینان)باعث به رسمیت شناختن دیدگاهی ‌در مورد شخصیت بر حسب انتظارات فرد از رویدادهای آینده شد.یکی دیگراز دلایل علاقمند شدن روان شناسان به محبث خوش بینی روبه افول نهادن دیدگاه سنتی محرک- پاسخ در یادگیری و جانشینی دیدگاه شناختی با تأکید بر نقش انتظارات بود (لوپز[۹۲]۱ و اسنایدر ٬ ۲۰۰۲).

بر طبق الگوی محرک-پاسخ یادگیری مستلزم اکتساب پاسخ های حرکتی خاص در موقعیت های ویژه است .در این دیدگاه یادگیری شامل آموختن رابطه بین محرک وپاسخ است وهر قدر این محرک وپاسخ به هم نزدیکتر باشند(مجاورت)احتمال اینکه یادگیری صورت گیرد بیشتر است .از دیدگاه رفتار گرایان یادگیری دارای هیچ گونه مؤلفه‌ شناختی نبود.یافته هایی که نشان می‌دادند روابطی که در شرطی سازی فراگرفته می‌شوند صرفا” به دلیل مجاورت نیرومند نمی گردند بلکه وابستگی نیز در نیرومند ساختن این روابط نقش دارد٬ دیدگاه رایج محرک – پاسخ را به چالش طلبیدند.

در نظر یه محرک – پاسخ فقط بر مجاورت زمانی بین پاسخ وتقویت کننده تأکید می شود.بر طبق این دیدگاه انسان در دام همزمانی تصادفی حوادث می افتد.اگر یک تقویت کننده متاقب یک پاسخ وجود داشته باشد٬ این پاسخ علی رغم اینکه هیچ رابطه علی بین پاسخ وتقویت کننده وجود نداشته باشد٬ تقویت خواهد شد.در مقابل دیدگاه وابستگی ٬ یادگیری بیان می‌کند که افراد قادر به کشف روابط علت اثر هستند و می‌توانند روابط تصادفی گذرا را از روابط حقیقی با ثبات تشخیص دهند(کارور٬ ۲۰۰۵).

‌بنابرین‏ یادگیری در نفس خود شامل کشف این مطلب است که چیز به چه منجر خواهد شد (تولمن[۹۳]۲ ۱۹۳۲).ازآن جایی که این نوع یادگیری درطول زمان گسترش می‌یابد ٬ ‌بنابرین‏ لازم است بر حسب اصطلاحات شناختی تعریف شود.اگر چه درمورد جزئیات این بازنمایی های شناختی اختلاف نظریه هایی وجود دارد٬ اما واضح است که یادگیری وابستگی یک فرایند روان شناسی مهم است که بر انگیزش ٬شناخت و هیجان تأثیر می‌گذارد.اغلب نظریه پردازان این سنت یادگیری وابستگی را به صورت یک انتظار تعمیم یافته در موقعیت های مختلف که در طول زمان درونی می شود٬ تعریف می‌کنند .اغلب دیدگاه هایی که در آن ها خوش بینی به عنوان یک تفاوت فردی در نظر گرفته شده این دیدگاه راپذیرفته اند که بر طبق آن خوش بینی یک انتظار تعمیم یافته است که هر فرایند روان شناختی را که در آن یادگیری رخ می‌دهد٬ تحت تأثیر قرار می‌دهد(پترسون ٬ ۲۰۰۰).

امروزه نیز دو دیدگاه رایج درباره خوش بینی وجود دارد : دیدگاه خوش بینی سرشتی که خوش بینی در آن به عنوان صفت شخصیتی گسترده مطرح شده و دیدگاه خوش بینی تبیینی که بر سبک اسناد خوش بینانه وبد بینانه افراد تأکید دارد.در هر دو دیدگاه خوش بینی به عنوان یک تفاوت فردی در نظر گرفته شده است.

۲-۷ تعریف خوش بینی[۹۴]

فرهنگ لغات بینمی را «تمایل به خوش بینی و چشم داشت بهترین پیامد های ممکن» تعریف می‌کند. رابرت اورنشتاین[۹۵] و دیوید سوبل در کتاب خود«لذت های سالم»خوش بینی را از دیدگاه روان شناسی چنین تعریف کرده‌اند«تمایل به جستجو ٬ به خاطر آوردن و انتظار کسب تجارت لذت بخش»این تمایل از اولویت ای فعالانه فرد است٬ نه صرفا” نوعی واکنش انفعالی که او را به توجه به جنبه‌های روشن و آفتابی زندگی تشویق کند.(هیلز[۹۶]٬ ۲۰۰۰ ٬ ترجمه میرزایی ٬ ۱۳۷۹).

دو رویکرد مهم درباره خوش بینی وجود دارد:

۱-خوش بینی سرشتی یا گرایشی[۹۷]

۲-خوش بینی تبیینی یا اسنادی[۹۸]

۲-۷-۱ خوش بینی سرشتی یا گرایشی

شییرو کارور ٬ خوش بینی را توقع وقوع انتظارات خوب در آینده می دانند(کارور و شییر ٬ ۲۰۰۱ ؛ شییرو کارور ٬ ۱۹۹۲). در این رویکرد خوش بینی به عنوان یک ویژگی شخصیتی گسترده ٬ مفهوم شده و در آن شیوه ی مردم در تعقیب اهداف و ارزش هایشان بررسی می‌شوند .خوش بین ها هنگام گرفتاری ٬ اهداف و ‌ارزش‌هایشان را مقابل دستیابی می دانندو خوش بینی آن ها باعث می شود همچنان دنبال اهدافشان باشند.بدبینی هم مردم رامأیوس ودلسرد می‌کند(سانتراک[۹۹] ۲۰۰۲ ؛ترجمه فیروز بخت ٬ ۱۳۸۳).

۲-۷-۲ خوش بینی تبیینی یا اسنادی

مارتین سلیگمن در سال ۱۹۹۸ اظهار ‌کرده‌است خوش بینی یک شیوه تبیین است نه یک صفت شخصیتی گسترده .در این رویکرد افراد خوش بینی وقایع منفی یا تجربیات منفی را به عوامل و علت های خارجی ٬ ناپایدار و به خصوص نسبت می‌دهند و در مقابل افراد بد بین وقایع و تجربیات منفی وبد را به علت های درونی ٬ پایدار و ککلی مانند شکست شخصی نسبت می‌دهند(کار ٬ ۲۰۰۴).

۲-۷-۳ پایه های زیستی –عصبی خوش بینی و بد بینی

پژوهشگران گزارش کرده‌اند که بدبینی و افسردگی با عملکردنا بهنجار دستگاه لیمبیک (به ویژه میگدالا)دستگاه پارالیمبیک وقشر پیش پیشانی جانبی ارتباط دارد.افسردگی با کمبود برخی از انتقال دهنده های عصبی (مانند سروتونین و نورآدرنالین)با کاهش در کار آمدی دستگاه هایی در مغز که در جلوگیری ویا ایجاد افسردگی دخیل اند٬نیزارتباط دارد(لیدل ۲۰۰۱[۱۰۰]).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...