۲-۱-۱-۴- راهبردهای درمانی اضطراب اجتماعی
چندین مدل شناختی و رفتاری متفاوت برای توضیح اختلال اضطراب اجتماعی ارائه شدهاند. درمانی که بیش از همه مورد مطالعه قرار گرفته است و احتمالاً موثرترین روش درمان برای فوبیهاست، رفتاردرمانی است (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵). در ادامه روشهای درمانی گوناگون را مورد بررسی قرار میدهیم.
۲-۱-۱-۴-۱-دارودرمانی
رویکرد زیستی سنتی تغییرات در سطوح انتقالدهنده عصبی از جمله گذرگاههایی در مغز که گابا، سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین را شامل میشوند را بررسی میکند. چندین طبقه مختلف از داروها برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است (لیریارد[۱۴۳] و فالستی[۱۴۴]،۱۹۹۵؛ پوتز[۱۴۵] و دیودیسون[۱۴۶]، ۱۹۹۵؛ به نقل از معماریان، ۱۳۹۰). داروهایی چون سرترالین (زولوفت) و پاروکستین (پاکسیل) و بنزودیازپین در کوتاه مدت مؤثر واقع میشوند، مخصوصاً هنگامی که با درمان شناختی رفتاری ترکیب شده باشند (لیهی و همکاران، ۲۰۰۱)؛ اما به جز عوارض جانبی، مشکل اساسی همه این داروها عود است. داروها حتی با بهترین حمایت وقتی متوقف میشوند، میزان زیادی عود نشان میدهند. مطالعات درمانهای دارویی برای هراس اجتماعی نسبت به دیگر اختلالات اضطرابی با کندی بیشتری روبه رو بوده است. لیبوویتز و مارشال در سال ۱۹۹۵ معتقد بودند که این امر به نشانه های هراس اجتماعی بازمیگردد که به عنوان یک گونهای از شخصیت یا کمرویی و یا پدیده شبیه به هراس اجتماعی تعمیم یافته درنظر گرفته میشدند و به خاطر این مسایل و به خاطر اینکه خود هراس اجتماعی تا سال ۱۹۸۰ در DSM به عنوان یک اختلال مجزا طبقه بندی نشده بود و کمتر شاهد درمانهای دارویی بودیم با این وجود با گسترش علم در زمینه دارویی در حال حاضر بازدارندههای جذب مجدد سروتونین مثل پاروکستین به عنوان داروی خط اول درمان هراس اجتماعی در نظر گرفته میشود. تقریباً ۶۰ درصد از بیماران تحت تاثیر بازدارندههای مونوآمین اکسیداز (MAOIs) بهبود مییابند؛ اما این اثر موقتی است و زمانی که دارو قطع میشود میزان بازگشت بالا است (هالجین[۱۴۷] و ویتبورن[۱۴۸]، ۱۹۹۹).
۲-۱-۱-۴-۲-روان درمانی
فروید به عنوان یک روانتحلیلگر دریافت که اگر قرار باشد در کاوش علایم مربوط به اضطراب اجتماعی پیشرفتی حاصل شود، درمانگر باید نقشی فراتر از نقش روانکاوانه خود به عهده گیرد و باید بیمار را فعالانه به جستوجوی موقعیت هراسآور تشویق کند تا اضطراب مورد نظر را احساس کند. پس از او اکثر روانپزشکان پذیرفتند که برای درمان موفق اضطراب هراس آمیز، اغلب لازم است که درمانگر تا حدی فعال باشد. به منظور اینکه درمانگر بفهمد آیا میتواند فنون رواندرمانی سایکوداینامیک مبتنی بر بینش را برای بیمار به کار ببرد یا نه، صرف وجود علایم هراس کافی نیست، بلکه در ساختار ایگو و الگوی زندگی بیمار هم این شیوه درمانی باید وجود داشته باشد. روان درمانی مبتنی بر بینش بیمار را به فهم منشا هراس، پدیده نفع ثانویه ونقش مقاومت قادر میسازد و باعث میشود که بیمار به دنبال روشهای سالمی برای برخورد با محرکهای اضطرابآور برود (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۱).
۲-۱-۱-۴-۲-۱- رفتاردرمانی
در بین الگوهای رفتاری، رایجترین تکنیک استفاده شده برای اختلال اضطراب اجتماعی، حساسیتزدایی تدریجی بوده است که توسط جوزف ولپی معرفی شده است.
۲-۱-۱-۴-۲-۱-۱- حساسیت زدایی تدریجی
در این روش بیمار به طور پیاپی با یک رشته از محرکهای از پیش تعیین شده که سلسله مراتب آن از خفیفترین تا شدیدترین شکل از نظر ایجاد ترس است، رویارویی داده میشود. با بهره گرفتن از داروهای آرامشبخش، هیپنوتیزم و آموزش تمدد ماهیچه ای به بیماران یاد داده میشود که چگونه در خود پاسخ روانی و جسمی ایجاد کنند. پس از تسلط فرد به این روش به بیمار آموخته میشود که در مواجهه با محرک اضطراب برانگیز برای ایجاد آرامش از آن استفاده کند. با از دست دادن حساسیت نسبت به هر یک از محرکهای ردیف شده در فهرست، بیمار به سراغ محرک بعدی میرود تا زمانی که ترسانندهترین محرک هم این عاطفه دردناک را در او ایجاد نکند (سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ ویل[۱۴۹]، ۲۰۰۳).
۲-۱-۱-۴-۲-۱-۲- مواجهه درمانی
تکنیک رفتاری دیگری که مورد استفاده قرار میگیرد، مواجهه است. درمان با مواجهه در صدد است که پاسخهای ترس شرطی شده به علائم اجتماعی را از بین ببرد. این عمل به واسطه داشتن بیماران برای مواجهه مکرر با علائم ترس تا زمانی که اضطرابشان کاهش یابد، انجام میگیرد (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵) و باعث میشود دور باطلی که نشانه ها را حفظ میکند شکسته شود و یادگیری جدید را تسهیل نماید (سالکووسکیس[۱۵۰]، ۱۹۸۹). مشکلاتی در رابطه با مواجهه محض برای اضطراب اجتماعی وجود دارد. برای مثال، تکالیف ممکن است به اندازه کافی طولانی نباشند که اضطراب را فرو نشانند. به علاوه تعداد معناداری از بیماران درمان با مواجهه را رد میکنند یا به زودی از آن دست میکشند. از طرفی آنهایی که درمان را کامل میکنند، تنها در حدود ۵۰ درصد به مشکلشان غلبه میکنند (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵).
۲-۱-۱-۴-۲-۱-۳- آموزش مهارتهای اجتماعی
الگو رفتاری بعدی که برای اختلال اضطراب اجتماعی توصیه میشود این است که افرادی که اختلال را گسترش میدهند در معلوماتشان از مهارتهای اجتماعی نقص دارند. آموزش مهارتهای اجتماعی به عنوان درمانی برای اضطراب اجتماعی بر اساس الگوی نقص مهارتها توسعه یافته است. محتوا از برنامهای به برنامه دیگر متفاوت است (ولیسنکی[۱۵۱]، مارکس[۱۵۲] و ویول[۱۵۳]، ۱۹۸۲؛ ترنر[۱۵۴]، بیدل[۱۵۵]، کولی[۱۵۶]، وودی[۱۵۷] و مسر[۱۵۸]، ۱۹۹۴)؛ اما در کل مهارتهایی شامل معرفی خود، انتخاب موضوعات مناسب برای گفتگو، گوش دادن خوب، احساس یگانگی، خودافشایی، شروع فعالیتهای اجتماعی، شروع و حفظ روابط دوستانه، ابراز مخالفت، جرات ورزی و در بعضی از برنامه ها صحبت در جمع است (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵). بارلو و هیمبرگ (۱۹۹۱) گزارش دادند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، با وجود تمایل به شروع و ادامه تمایل به شروع و ادامه تعامل اجتماعی، به علت نداشتن مهارتهای اجتماعی لازم و یا به دلیل خجالتی نمیتوانند تعامل اجتماعی مناسب داشته باشند و بنابرین گوشه گیر میشوند.
۲-۱-۱-۴-۲-۲- شناخت درمانی
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:44:00 ب.ظ ]
|