وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده در نظام ارزشها به ویژه در روش تربیت فرزندان تأثیر میگذارد. در بعضی از خانواده ها پیشرفت فرزندان در امر تحصیل به عنوان یکی از ارزشهای مهم تلقی میشود. این گونه خانواده ها برای پیشرفت فرزندان خود اهمیت زیادی قائل هستند. آنان اغلب با دانشگاه، استاد و فرزندان خود در ارتباطند. ولی اعضای طبقه ضعیف ارزش پائینتری برای آموزش و پرورش قائل هستند همچنین آن ها تأکید کمتری بر آموزش رسمی دارند و آن را وسیله ای برای پیشرفت شخصی قلمداد نمیکنند.
یکی از عوامل عاطفی که در یادگیری فرد تأثیر سوء دارد اضطراب است. اضطراب در یادگیری اختلال ایجاد میکند. این عامل در حالت شدید میتواند افت تحصیلی را باعث گردد چرا که فرد نمیتواند تمام قوای فکری و روانی خود را در هنگام یادگیری مطالب به کار گیرد. علت اضطراب و نگرانی میتواند ناشی از ترس از امتحان، نمره، معلم یا اختلالات عاطفی – رفتاری خانواده و غیره باشد. وجود اندکی اضطراب در انسان به عنوان یک حالت عاطفی و هیجانی نه تنها طبیعی است بلکه فقدان کامل آن میتواند مشکلاتی را پدید آورد. اما همین اضطراب که چاشنی زندگی است و انسان را به کار و کوشش و تکاپو وا میدارد اگر از حد اعتدال خود تجاوز کند بسیار زیان بخش خواهد شد وجود اندکی اضطراب در دانشجویان برای مدرسه و تکالیف آن ضروری است و موجب احساس مسئولیت، برنامه ریزی و مطالعه بیشتر آن ها میشود حتی در مواردی که برخی از دانشجویان نسبت به درس، امتحان و مدرسه هیچگونه مسئولیتی احساس نمیکنند گاه لازم است که استادان یا اولیاء با تشریح عواقب قصور، کوتاه و تنبلی دانشجو مقداری اضطراب در آن ها ایجاد کنند. اما از طرف دیگر مطالعات متعددی نشان داده است که اگر اضطراب شدید باشد کاهش پیشرفت تحصیلی دانشجو را به همراه خواهد داشت. به بیان دیگر یکی از دلایل اساسی افت تحصیلی، دانشجویان، اضطراب امتحان است که برخی مطالعات سهمی در حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد را نشان دادهاند.
پایان سال تحصیلی برای دانشجوی که عملکرد تحصیلی ناموفق داشته است لحظه ای بحرانی است. زیرا شکست، تصوری را که دانشجو از خود دارد دگرگون میسازد و نیز عقیده دیگران را نسبت به او عوض میکند این تغییرات در شخصیت در حال تکوین و تشکیل دانشجو بسیار ظریف و آسیب پذیر است و آثار نامطلوب به جای میگذارد.
بسیارند دانشجویان شکست خورده که از خانه می گریزند یا به مواد مخدر پناه میبرند و یا حتی اقدام به خودکشی میکنند. در ضمن تجربیات موفق دانشگاهی باعث نگرش مثبت به خود میشود. اما تجربیات ناموفق تحصیلی به مفهوم منفی می انجامد که در نتیجه آن فرد ممکن است دچار دیدی منفی نسبت به خود شود. اگر محیط دانشگاه برای دانشجویان شواهدی که حاکی از شایستگی و لیاقت وی در کار دانشگاه باشد طی چندین سال خصوصاًً سالهای نخست تحصیلی فراهم بیاورد و این تجارب موفقیت آمیز در چهار پنج سال بعد نیز تکرار شوند. مطمئناً برای مدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی ایجاد میشود. چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشارهای شدید زندگی غلبه کند. اگر یک دانشجو صرفنظر از سابقه زندگی اش بتواند در دانشگاه موفق شود برای موفقیت در زندگی نیز شانس فوق العاده ای دارد و در صورتی که در یکی از مراحل آموزش خود (مدارس ابتدائی، دبیرستان یا دانشگاه) با شکست مواجه شود شانس او برای موفقیت در زندگی به مقدار زیادی کاهش پیدا میکند.
برای خانواده ها قبول چنین شکست در تحصیلات فرزندانشان بسیار سنگین و دردآور است و باعث میشود که رفتارشان نسبت به فرزند شکست خورده تغییر کند و در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل عاطفه خانواده و مخصوصاً تعادل بین فرزند شکست خورده و خانواده میگردد. برای خانواده ها نیز شکست فرزندان دردناک است و بر آن میشوند تا مسئول آن را پیدا کنند و معمولاً یا مرکز تعلیم را مسئول می دانند یا فرزند خود را در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل محیط خانوادگی میشود. بسیاری از خانوادههای کم درآمد از ادامه تحصیل فرزند خود ناامید میشوند و او را وادار به کار میکنند واین خود سبب ترک تحصیل میشود.
در شرایط کنونی در جامعه ما پیشرفت و موفقیت تحصیلی هم برای خانواده ها و دانش آموزان و هم برای جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. شناخت جنبههای روانشناختی، دانشجویان و واکنشهای آن ها در شرایط خاص میتواند همانند یک ابزار کمک آموزشی قدرتمند عمل کند و به افزایش تأثیر ابزارهای آموزشی منجر شود و برای دانش آموزان و دانشجویان، معلم و نظام آموزش و پرورش از نظر اقتصادی سودمند باشد. بنابرین، تلاش در جهت شناسایی عوامل مرتبط با پیشرفت تحصیلی از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. از جمله عواملی که به نظر میرسد با پیشرفت تحصیلی رابطه داشته باشد ویژگیهای شخصیتی میباشد.
دانشجویان از لحاظ تواناییهای ذهنی، روشهای آموختن، سبک و سرعت یادگیری، آمادگی، هوش و استعداد، شخصیت، علاقه و انگیزش نسبت به کسب دانش و انجام فعالیتهای تحصیلی با هم تفاوت دارند. بنابرین، در نظر گرفتن تفاوتهای فردی دانشجویان در آموزش و برخورد متناسب با ویژگیهای خاص آن ها از وظایف مهم استاد است. نتایج پژوهشهای انجام شده براین حقیقت تأکید کردهاند که توجه به تفاوتهای فردی یادگیرندگان از سوی استادان در بهبود کیفیت یادگیری و افزایش سطح پیشرفت تحصیلی آنان بسیار تأثیرگذار است (سیف ۱۳۸۸).
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از شاخصهای مهم در ارزشیابی آموزش است و بیانگر میزان دستیابی به استانداردها و اهداف آموزشی است. ربر (۱۹۸۵) و لادین (۱۹۶۷) پیشرفت تحصیلی را این گونه تعریف کردهاند “واژه پیشرفت تحصیلی به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانشجویان اشاره دارد، این جلوه ممکن است بیانگر نمره ای برای یک دوره یا میانگین نمرات در دوره ای مربوط به یک موضوع یا میانگین نمرات دورههای مختلف باشد” (به نفل از رئیس سعدی ۱۳۸۶).
برای پیشرفت تحصیلی ملاکهای گوناگونی را میتوان در نظر گرفت که مشهورترین آن، میانگین نمرات کلاسی میباشد. رادینگ (۲۰۰۱)، به نقل ازرئیس سعدی، ۱۳۸۶) معتقد است پیشرفت تحصیلی عبارت است از، آن مقدار از یادگیری که معمولاً در آزمونها و امتحانات و هم چنین در بحثهای کلاسی و کارگروهی آشکار میشوند. همه این موارد اشاره به افرادی دارند که برای دستیابی به موفقیت انگیزه دارند، تکالیفی که انتخاب میکنند دارای سطح دشواری متوسط است، دارای اعتماد به نفس هستند، با پشتکار و پی گیرند، شکست را نتیجه فقدان تلاش تلقی میکنند، اهداف طولانی مدت دارند، با اشتیاق و بلندپروازند و از آن چه که انجام میدهند احساس غرورمیکنند.
۲-۲- صفات شخصیتی وعملکرد تحصیلی
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:38:00 ب.ظ ]
|