کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 طراحی محصولات دیجیتال برای استارتاپ‌ها
 کسب درآمد از تولید محتوای هوش مصنوعی
 تربیت اصولی سگ پیت بول
 استفاده حرفه‌ای از کوپایلوت
 شناخت مخاطبان هدف در وبسایت
 فروش محصولات دیجیتال سلامت
 احیای رابطه عاشقانه
 کسب درآمد از فروش لوازم ورزشی دست‌دوم
 بازاریابی ویدیویی موثر
 تربیت ژرمن شپرد مطیع
 نگهداری صحیح از سگ هاسکی
 درآمدزایی از کسب‌وکارهای کوچک اینترنتی
 همکاری در فروش شبکه‌های اجتماعی
 تبدیل اختلافات به فرصت رشد
 شناخت کامل نژاد ژرمن شپرد
 آموزش جامع ابزار هوش مصنوعی Gemini
 کسب درآمد از نوشتن مقالات تخصصی
 مدیریت اضطراب در روابط عاطفی
 درآمدزایی از ساخت اپلیکیشن موبایل
 تقویت مهارت‌های فردی و حرفه‌ای
 راهنمای خرید اسکرچر گربه
 انتخاب سگ آرام برای آپارتمان
 کسب درآمد از تولید کتاب الکترونیک با هوش مصنوعی
 راهکارهای درآمدزایی در خانه
 علل اسهال در سگ‌ها
 معرفی نژاد طوطی گرینچیک
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۲-۵-۲- نحوه ورود به بازارهای خارجی

یک شرکت پس از اینکه درباره فروش در یک کشور خارجی تصمیم گرفت، نوبت به انتخاب بهترین روش برای ورود به آن کشور می­رسد. تصمیمات اولیه ‌در مورد نحوه ورود به یک بازار، تصمیمات راهبردی تلقی می­ شود. این تصمیمات با عنایت به جو کشور، توانایی‌های سازمان و موقعیت رقابتی صنعت اتخاذ می­شوند. نحوه ورود نه فقط با ملاحظه مرزهای قانونی کشور، بلکه با درک نقاط ضعف و قوت شرکت و شناخت قابلیت ­های آن صورت ‌می‌گیرد. هر یک از روش­های ورود، ویژگی­های خاص خود را دارد، لذا با توجه به دو عامل کلی فوق، روشی انتخاب می­ شود که بتواند، موفقیت رقابتی شرکت را تقویت کند. روش اتخاذ شده می ­تواند خود عاملی به عنوان مزیت رقابتی پایدار تلقی شود (www.intracen.org). نمودار ۱، راهبردهای ورود به بازارهای خارجی را نشان می­دهد. هر خط­ مشی جدید، مستلزم تعهد و مخاطره بیشتری است، اما از کنترل و سودآوری بالقوه بیشتری نیز برخوردار است(Dubey, 2002).

صادرات:

غیر مستقیم

مستقیم

سرمایه گذاری مشترک:

صدور دانش فنی

تولید قراردادی

انعقاد قرارداد مدیریتی

مالکیت مشترک

سرمایه گذاری مستقیم:

مونتاژ

تولید

میزان تعهد، مخاطره، کنترل و سودآوری بالقوه

نمودار ۲-۱: خط مشی­های ورود به بازار خارجی

۲-۵-۳- برنامه بازاریابی بین‌المللی

برخی از شرکت­ها در بازار جهانی از ترکیب عناصر بازاریابی (محصول، تبلیغات، قیمت، کانال­های توزیع) استاندارد استفاده ‌می‌کنند و هزینه­ های خود را به حداقل می­رسانند، زیرا در ارکان عناصر بازاریابی، تغییرات عمده­ای داده نمی­ شود. اما در شیوه ترکیب عناصر بازاریابی تعدیل شده، یک تولید کننده، ارکان ترکیب عناصر بازاریابی خود را مطابق ویژگی­های هر یک از بازارهای هدف خود تغییر می­دهد. البته در این روش، تولید کننده هزینه­ های بیشتری را تحمل می­ کند، اما امیدوار است به سهم بازار و تعداد بازار بیشتری دست یابد(Dubey, 2002). به طور خلاصه، سؤال اصلی در بازاریابی این است که تولیدات متفاوت، قیمت، ترفیع و عناصر توزیع باید استاندارد شوند یا با شرایط بازار محلی، وارد شوند. (Balabanis et al., 2004). شرکت­ها فعالیت­های بازاریابی بین‌المللی خود را به سه شیوه متفاوت اداره ‌می‌کنند. بیشتر شرکت‌ها بدواً یک دایره صادراتی را سازمان­دهی ‌می‌کنند. در مرحله بعد یک بخش بین‌المللی به وجود می‌آورند و سرانجام این بخش را به یک سازمان بین‌المللی تبدیل ‌می‌کنند(Dubey, 2002).

۲-۶- بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا

۲-۶-۱-تعریف محصولات با تکنولوژی سطح بالا

علی‌رغم استفاده وسیعی که از واژه “تکنولوژی سطح بالا” شده است تعریف قابل تعمیمی از تکنولوژی سطح بالا در ادبیات فنی و مدیریتی وجود ندارد. بخصوص، تعریف مناسبی که استراتژی بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا را هدایت کند وجود ندارد. رکسرد تکنولوژی سطح بالا را اینگونه تعریف می‌کند:

“بخشی از تکنولوژی که به لبه یا آخرین پیشرفت­های یک حوزه نزدیک تر است. اینگونه است که این تکنولوژی از آزمایشگاه به کاربرد عملی به صورت ذاتی ظهور پیدا می‌کند(Rexroad, 1983).”

به صورت مشابه گراننوالد و ورنن محصولات و خدمات با تکنولوژی سطح بالا را اینگونه تعریف می‌کنند:

“آن وسایل، رویه ها، فرایندها، تکنیک ها یا علومی که توسط توسعه آخرین پیشرفت[۱۲] مشخص می‌شوند و معمولاً طول عمر کوتاه دارند(Grunenwald and Vernon, 1988).”

از یک منظر دیگر، موریاتی و کسنیک پیشنهاد می‌کنند که:

….بازاریابی تکنولوژی سطح بالا در برگیرنده سطوح بالایی از عدم اطمینان بازار و تکنولوژیکی می‌باشد(Moriarty and Kosnik, 1989).

سامیلی و ویلس پیشنهاد می‌کنند که تکنولوژی سطح بالا گروهی از صنایع هستند که مافوق کامپیوترهای الکترونیکی همچون صنایع تحقیقاتی متنوعی چون نانوفناوری، بیوتکنولوژی، دارویی، شیمیایی و فضایی گسترش می‌یابند(Samili and Wills, 1986).

به طرق مشابهی، ریگز بر ویژگی­های منحصر به فرد شرکت­های با تکنولوژی سطح بالا متمرکز می شود و پیشنهاد می‌کند که این شرکت ها:

    • چرخه عمر آن ها کوتاه است.

    • پر از مهندسین می‌باشند.

    • یکی از مشخصه‌ های آن ها ریسکی بودن است.

  • نسبت به شرکت‌های با تکنولوژی سطح پایین با رشد سریع و یا افول سریع روبرو می‌شوند(Riggs, 1983).

کلیه تعریف های ارائه شده قبلی، از نظر وسعت محدود بوده و قابل تعمیم نیستند و راهنمایی کلی برای مطالعه و طراحی استراتژی بازاریابی ارائه می‌دهند. اما تعریف گاردنر از تعامل تکنولوژی با ادراک نوآوری­ها از منظر مشتری نشأت می‌گیرد:

“… محصولاتی که نتیجه تکنولوژی متلاطم هستند نیازمند تحولات اساسی در رفتار حداقل یک عضو از کانال استفاده محصول می‌باشند(Gardner, 1990). “

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:38:00 ب.ظ ]




در لایحه جدید آیین دادرسی کیفری برخلاف قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب ۱۳۷۸ ضابطان عام دقیقاً مشخص شده اند .

ماده ۲۹لایحه آیین دادرسی کیفری :

ضابطان دادگستری عبارتند از :

الف – ضابطان عام شامل فرماندهان ، افسران و درجه داران آموزش دیده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران .

بند ۸ ماده ۴ قانون نیروی انتظامی مصوب ۲۷ / ۴ / ۱۳۶۹ انجام وظایف زیر را به عنوان ضابط بر عهده نیروی انتظامی دانسته است .

الف – مبارزه با مواد مخدر

ب – مبارزه با قاچاق

ج – مبارزه با منکرات و فساد

د- پیشگیری از وقوع جرایم

ه- کشف جرایم

و – بازرسی و تحقیق

ز – حفظ آثار و دلایل جرم

ح – دستگیری متهمین و مجرمین و جلوگیری از فرار و اختفای آن ها

ط – اجرا و ابلاغ احکام قضایی

پس همان گونه که ملاحظه می شود ضابطان عام در لایحه آیین دادرسی دقیقا مشخص شده است.

مبحث دوم – ضابطان خاص

با گذشت زمان ، افزایش جمعیت ، صنعتی شدن کشور ، انقلاب و سایر عوامل ، ضرورت ایجاد ‌گروه‌های دیگری از ضابطان احساس شد و مأموران دیگری که می توان به آنان ضابطان به معنای خاص اطلاق گردد به خیل ضابطان به معنای عام پیوستند .(آشوری،۱۳۷۶،۱۰۷)

مبحث فوق دربرگیرنده دو گفتار بوده که در گفتار اول به تعریف ضابطان خاص و در گفتار دوم به انواع ضابطان خاص و درگفتار سوم به انواع ضابطان خاص که گزارش آن ها در حکم ضابط دادگستری است خواهیم پرداخت.

گفتار اول – تعریف ضابطان خاص

ضابطان خاص دادگستری مأمورینی هستند که به موجب قانون بسته به شرایط زمانی و رابطه ی استخدامی مستقیماً یا تحت نظارت و تعلیمات قانونی مقام قضایی در حدود وظایف محوله صلاحیت اقدام و انجام وظیفه درباره ی جرایم را دارند به عبارتی تنها از لحاظ انجام وظایف خاص یا در زمان معین ضابط دادگستری به حساب می‌آیند و دارای قدرت عام ضابطیت نیستندلذا تنها به اعتبار شغل و وظیفه ای که دارند می‌توانند بعضی از اقدامات تعقیبی و تحقیقی را به جا آورده و گزارشات خود را که از حیث اعتبار در ردیف گزارش ضابطین عام دادگستری است به مقام ذی صلاح قضایی اطلاع دهند .(رضوی،۱۳۸۰،۴۹)

از تجمیع مطالب بالا می توان گفت که ضابطان خاص صلاحیت اقدام درباره ی هیچ جرمی را ندارند مگر آنچه را که قانون تجویز نموده است .

گفتار دوم-انواع ضابطان خاص طبق قانون

در قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری۱۳۷۸بندهای ۲و۳و۵ماده ۱۵به ضابطان خاص اشاره شده است .

ماده ۱۵ : ضابطین ‌دادگستری … عبارتند از :

۱ – …………………………………..

۲ – رؤسا و معاونین زندان نسبت به امور مربوط به زندانیان

۳ – مأمورین نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به موجب قوانین خاص و در محدوده وظایف محوله ضابط دادگستری محسوب می‌شوند .

۴ – ………………….

۵ – مقامات و مأمورینی که به موجب قوانین خاص در حدود وظایف محوله ضابط دادگستری محسوب می‌شوند .

همان‌ طور که ملاحظه می شود در بند ۲و۳ مصادیق و بند ۵ تنها معیاری برای تشخیص ضابطان خاص ارائه شده است لذا برای شناخت سایر ضابطان خاص باید سایر قوانین نیز مورد بررسی قرار گیرد . شناخت ضابطان خاص بنابر ماده ۱۷ قانون که ریاست و نظارت بر ضابطان دادگستری از حیث وظایف ضابطیت را با رئیس حوزه ی قضایی می‌داند و نیز بنا بر بند ب ماده۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۸۱ بر عهده دادستان گذارده است در ارزیابی اقدامات و آموزش های لازم آنان ضرورتی اجتناب ناپذیر است .

لایحه آیین دادرسی کیفری در ذیل بند ب ماده ۲۹ به ضابطان خاص اشاره ‌کرده‌است :

بند ب : ضابطان خاص شامل مقامات و مأمورانی که به موجب قوانین خاص در حدود وظایف محول شده ضابط دادگستری محسوب می‌شوند،از قبیل روسا،معاونان و مأموران زندان نسبت به امور مربوط به زندانیان ،مأموران وزارت اطلاعات و مأموران نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی . همچنین سایر نیروهای مسلح در مواردی که به موجب قانون یا مصوبه شورای عالی امنیت ملی ، تمام یا برخی از وظایف ضابطان به آنان محول شود ، ضابط محسوب می‌شوند . بدیهی است اجرای صحیح قوانین و آشنایی ضابطان خصوصاًً ضابطان خاص با حدود اختیارات و وظایف قانونی خویش نیازمند تشکیل کلاس های آموزشی و تبیین قوانین مربوط به آنان می‌باشد . ‌بنابرین‏ در عین حال که عقل سلیم ایجاب می‌کند تا ضابطان خاص در محدوده معینی در کلاس های خاص با وظایف و حدود اختیارات خویش آشنا شوند هر چند که در اکثر موارد قانونی که در این گفتار به آن اشاره خواهیم داشت به طور مبسوط و مستند ‌به این امر اشاره دارد که در صورتی مأمورین ادارت ذیل الذکر ضابط دادگستری خواهند بود که قبلاً در کلاس مخصوص زیر نظر دادستان شهر تعلیمات لازم را فرا گرفته باشند و گرنه صرف مأمور یا کارمند اداره شدن برای کسب عنوان ضابط بودن کافی نیست . ‌بنابرین‏ دو وظیفه برای دو مقام رسمی به وجود می‌آید ، یکی برای مأموران تحت شمول این لایحه که باید دوره های آموزشی را برای فراگیری مهارت های لازم زیر نظر مرجع قضایی مربوط بگذارنند تا جواز ضابط بودن را دریافت دارند و دیگر برای دادستان شهر است که مکلف است به طور مستمر دوره های آموزشی حین خدمت را جهت کسب مهارت های لازم و ایفاء وظایف قانونی برای ضابطان دادگستری برگزار نمایند این تکلیف در قانون تشکیل دادگاه های عمومی وانقلاب ۱۳۷۸ به رؤسای دادگستری ها محول گشته است که متأسفانه این وظایف مهم به لحاظ مشغله ی فراوان رئیس حوزه ی قضایی به بوته ی فراموشی سپرده شد است و عمل نمی گردد ، در حالی که اعمال آن دارای فواید فراونی برای جامعه و اجرای صحیح قوانین می‌باشد ، به گونه ای که در ماده ۳۰ لایحه آیین دادرسی کیفری و تبصره های آن به موضوع اشاره شده است :

ماده ۳۰ – احراز عنوان ضابط دادگستری ، منوط به فراگیری مهارت های لازم با گذراندن دوره های آموزشی زیرنظر مرجع قضایی مربوط و تحصیل کارت ویژه ضابطان دادگستری است . تحقیقات و اقدامات صورت گرفته از سوی اشخاص فاقد این کارت ، ممنوع و از نظر قانونی بی اعتبار است .

تبصره ۱ – دادستان مکلف است به طور مستمر دوره های آموزشی حین خدمت را جهت کسب مهارت های لازم و ایفاء وظایف قانونی برای ضابطان دادگستری برگزار نماید .

تبصره ۲ – ………………………

در ذیل این گفتار به برخی از انواع ضابطان خاص دادگستری طبق قانون با توجه به حدود اختیارات اشاره می شود .

۱ – نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




– گهگاه به مشتریان سر بزنید.

– در اجرای طرح­های تازه با سایر بخش­ها همکاری کند.

– فرآورده ­های رقیبان را مورد توجه قرار دهد.

– واکنش­های مشتریان را در قبال طرح­های نو مورد ارزیابی قراردهند.

– پیشنهادهای مشتریان را دریافت کنند.

کاتلر مشتری­ گرایی واحدها و بخش­های سازمانی را به صورت زیر بیان ‌کرده‌است:

۱-­ بخش تحقیق وتوسعه:

– وقت گذاشتن برای شنیدن دیدگاه­ های مشتریان

– همکاری با بخش­های بازاریابی و سایر بخش­ها جهت بررسی طرح­های نو

– الگو قراردادن محصولات رقیب جهت پیش­گرفتن ازآنها

– دریافت پیشنهادات مشتریان درهنگام توسعه محصول

– دریافت بازخورد بازاری محصول و پالایش و بهبود محصول به صورت دائمی

۲-­ بخش کارپردازی و تدارکات:

– یافتن بهترین عرضه­کنندگان مواد اولیه و سایر منابع

– ایجاد رابطه بلند­مدت با بهترین عرضه­کنندگان

– تأکید برکیفیت نه قیمت (کیفیت فدای قیمت نشود)

۳-­ بخش تولید:

– دعوت ‌از مشتری جهت بازدید کارخانه

– مشاهده مصرف تولیدات شرکت درجاهای دیگر

– اضافه کاری برای تحویل به موقع محصول

– تولید محصول با حداقل زمان و هزینه

– بالا بردن کیفیت و رسانیدن نقص­ها به صفر

– ساخت محصولات همخوانی با نیاز مشتری

۴- بخش بازاریابی:

– بررسی نیازها وخواسته­های مشتریان در بخش خاص از بازار

– تمرکز منابع­ بازاریابی از بخش خاصی از بازار

– تنظیم برنامه پیروزشدن در بازار هدف

– هماهنگی دیدگاه سازمان با رضایت مشتری

– جستجوی اندیشه­ های نو و عرضه خدمات بهتر جهت رسیدن به رضایت مشتری

– کوشش درجهت کشانیدن تمام بخش­های سازمان به سوی مشتری­ گرایی

۵- بخش فروش:

– آگاهی از صنعت مشتری­یابی

– کوشش جهت یافتن بهترین راه حل مشکل برای مشریان

– دادن وعده­های درحد توان

– انتقال نظرات مشتریان به بخش تولید

– کوشش درنگهداری دراز­مدت مشتریان

۶- بخش ترابری وحمل ونقل:

– داشتن استاندار تحویل کالا

– داشتن بخش سیار و کارآمد جهت ‌پاسخ‌گویی‌ به مشتریان

۷- بخش حسابداری:

– تنظیم گزارشات ماهانه و یا هفتگی پیرامون سودآوری هر محصول، هربخش، هر سفارش، هر منطقه جغرافیایی، هر کانال توزیع و مشتریان خاص

– تنظیم صورت حساب­هایی همخوان با نیازهای مشتری

– داشتن آمادگی لازم، محترمانه و سریع جهت ‌پاسخ‌گویی‌ به پرسش­های مشتری

۸- بخش روابط عمومی:

– گسترش اخبار خوب شرکت جهت کاهش جریمه ­های حاصل از خبرهای بد

– به عنوان یک مشتری درون سازمانی وکیل مردم بوده و پی­گیر بهتر­کردن سایت­ها و عملکرد شرکت باشد

. ۹- بخش امور مالی:

– شناخت هزینه­ های بازاریابی و پشتیبانی از آن

– هماهنگی برنامه ­های ایجاد اعتبار با نیازهای مشتری

– اقدام سریع ‌در شناسایی اعتبار مشتریان و تصمیم ­گیری سریع.

۲-۲-۱-۷)­ پیشبرد­گرایی در مقابل بازارگرایی

تمام مکتب­های بازاریابی بجز اندکی، بر جنبه­ های پیشبرد و فروش تأکید دارند تا بر جنبه­ های ایجاد ارزش. این مکتب­ها در دام بازاریابی[۳۳] گرفتار ‌شده‌اند تا اینکه به دوام بازاریابی[۳۴] دست یابند. در ادبیات بازاریابی، فعالیت­های پیشبردی چون تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی و… رشد سریع یافته است.

ما هرروز شاهد پیشرفت تکنیک­های پیشبرد هستیم، فعالیت­های پیشبردی روز به روز توسعه می­یابد. هر روز مدارس بازاریابی جدید مشاوره­های بازاریابی و تبلیغاتی، آژانس­های تبلیغاتی، شرکت­های تحقیقات بازار و…رشد می­یابند. پست­های سازمانی جدید در سازمان­ها شکل ‌می‌گیرد. تمام این حرکت­ها بیشترین تأکید را برفعالیت­های پیشبردی و فروش­گرایی دارند، بجای اینکه سمت به سوی بازارگرایی داشته باشند.

تأکید بر پیشبرد، تأکید بر یک جنبه بازاریابی است یعنی تبلیغات، فروش شخصی و روابط عمومی، تمرکز پیشبردگرایی بر فروش هر چه بیشتر است و اینکه چگونه بتوان به بهترین نحو کالا یا خدمات تولیدی را بفروش رسانید. این چیزی است که در دنیای بازاریابی بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. در حالی که در رویکرد بازارگرایی تمرکز بر نیازهای و ویژگی­های بازار است. بازارگرایی به دنبال تعیین نیازهای بازار (مشتریان) و نحوه برآوردن آن نیازها با بهره گرفتن از منابع و امکانات است. اما چرا بازارگرایی مهم است؟ تحقیقات انجام شده در سازمان­ های انتفاعی و غیرانتفاعی نشان می­دهد که فعالیت­های بازاریابی بسیار با اهمیت است و بازارگرایی نقش حیاتی در موفقیت سازمان دارد. بازارگرایی عملکرد را بهبود می­بخشد و هرگز اثر منفی نداشته است (نارور و سلاتر، ۱۹۹۰، ۳۱۸).

۲-۲-۱-۸)­ رفتار شرکت­های بازارگرا

بازارگرایی یکی از جنبه­ های فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان بالاترین ارزش را به سودآوری بنگاه­ها و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر، می­ دهند. لازمه ایجاد این هنجار رفتاری ، گسترش آن در سرتاسر سازمانی است، بگونه­ای که ‌پاسخ‌گویی‌ اطلاعات مربوط به رقبا و مشتریان در زمان حال و آینده باشد چنین سازمان­ های باید توانایی حس درک بازار و مشتری را داشته باشند. یعنی بتوانند به خوبی وضعیت بازار را ارزیابی و پیش‌بینی کرده و ‌پاسخ‌گویی‌ نیازهای جدید مشتریان از طریق نوآوری در محصولات و خدمات باشند. شرکت­­های بازارگرا دارای مزیت رقابتی در سرعت ‌پاسخ‌گویی‌ به نیازهای بازار و مشتریان هستند و در پاسخ به فرصت­ها و تهدیدات بازار اثر بخش عمل ‌می‌کنند. ارزش محوری در بازارگرایی این است که سازمان را در مقابله با شرایط تجاری آماده می­سازد و می ­تواند اطلاعات جدید را از بازار به دست آورده و خود را آماده ‌پاسخ‌گویی‌ به نیازهای بازار نماید. این نوع فرهنگ بازارگرایی زمانی برای سازمان دارای مزیت رقابتی است که با ارزش بوده، باشد و مشکل بتوان آن را تقلید کرد. البته حتی مشکل­ترین فرهنگ­های تقلید ناپذیر را ‌می‌توان تقلید­پذیر ساخت، کمیاب ترین پدیده ­ها را تقلید کرد و بازارگراترین شرکت­ها را که موفقیت­آمیزترین­ها هستند و ایده­های تازه دارند را یاد گرفت. آقای سلاتر[۳۵] در مقاله­ای تحت عنوان «بازارگرایی در آغاز هزاره جدید» به دو نوع رفتار در بازارگرایی اشاره دارد که عبارتند از (اسلاتر، ۲۰۰۱، ۲۳۰):

۱- رفتارهای سنتی ‌در شرکت­های بازارگرایی (بازارگرایی سنتی)، ظهور نسل اول بازارگرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده در نظام ارزش‌ها به ویژه در روش تربیت فرزندان تأثیر می‌گذارد. در بعضی از خانواده ها پیشرفت فرزندان در امر تحصیل به عنوان یکی از ارزش‌های مهم تلقی می‌شود. این گونه خانواده ها برای پیشرفت فرزندان خود اهمیت زیادی قائل هستند. آنان اغلب با دانشگاه، استاد و فرزندان خود در ارتباطند. ولی اعضای طبقه ضعیف ارزش پائین‌تری برای آموزش و پرورش قائل هستند همچنین آن ها تأکید کمتری بر آموزش رسمی دارند و آن را وسیله ای برای پیشرفت شخصی قلمداد نمی‌کنند.

یکی از عوامل عاطفی که در یادگیری فرد تأثیر سوء دارد اضطراب است. اضطراب در یادگیری اختلال ایجاد می‌کند. این عامل در حالت شدید می‌تواند افت تحصیلی را باعث گردد چرا که فرد نمی‌تواند تمام قوای فکری و روانی خود را در هنگام یادگیری مطالب به کار گیرد. علت اضطراب و نگرانی می‌تواند ناشی از ترس از امتحان، نمره، معلم یا اختلالات عاطفیرفتاری خانواده و غیره باشد. وجود اندکی اضطراب در انسان به عنوان یک حالت عاطفی و هیجانی نه تنها طبیعی است بلکه فقدان کامل آن می‌تواند مشکلاتی را پدید آورد. اما همین اضطراب که چاشنی زندگی است و انسان را به کار و کوشش و تکاپو وا می‌دارد اگر از حد اعتدال خود تجاوز کند بسیار زیان بخش خواهد شد وجود اندکی اضطراب در دانشجویان برای مدرسه و تکالیف آن ضروری است و موجب احساس مسئولیت، برنامه ریزی و مطالعه بیشتر آن ها می‌شود حتی در مواردی که برخی از دانشجویان نسبت به درس، امتحان و مدرسه هیچگونه مسئولیتی احساس نمی‌کنند گاه لازم است که استادان یا اولیاء با تشریح عواقب قصور، کوتاه و تنبلی دانشجو مقداری اضطراب در آن ها ایجاد کنند. اما از طرف دیگر مطالعات متعددی نشان داده است که اگر اضطراب شدید باشد کاهش پیشرفت تحصیلی دانشجو را به همراه خواهد داشت. به بیان دیگر یکی از دلایل اساسی افت تحصیلی، دانشجویان، اضطراب امتحان است که برخی مطالعات سهمی در حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد را نشان داده‌اند.

پایان سال تحصیلی برای دانشجوی که عملکرد تحصیلی ناموفق داشته است لحظه ای بحرانی است. زیرا شکست، تصوری را که دانشجو از خود دارد دگرگون می‌سازد و نیز عقیده دیگران را نسبت به او عوض می‌کند این تغییرات در شخصیت در حال تکوین و تشکیل دانشجو بسیار ظریف و آسیب پذیر است و آثار نامطلوب به جای می‌گذارد.

بسیارند دانشجویان شکست خورده که از خانه می گریزند یا به مواد مخدر پناه می‌برند و یا حتی اقدام به خودکشی می‌کنند. در ضمن تجربیات موفق دانشگاهی باعث نگرش مثبت به خود می‌شود. اما تجربیات ناموفق تحصیلی به مفهوم منفی می‌ انجامد که در نتیجه آن فرد ممکن است دچار دیدی منفی نسبت به خود شود. اگر محیط دانشگاه برای دانشجویان شواهدی که حاکی از شایستگی و لیاقت وی در کار دانشگاه باشد طی چندین سال خصوصاًً سال‌های نخست تحصیلی فراهم بیاورد و این تجارب موفقیت آمیز در چهار پنج سال بعد نیز تکرار شوند. مطمئناً برای مدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماری‌های روانی ایجاد می‌شود. چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحران‌ها و فشار‌های شدید زندگی غلبه کند. اگر یک دانشجو صرفنظر از سابقه زندگی اش بتواند در دانشگاه موفق شود برای موفقیت در زندگی نیز شانس فوق العاده ای دارد و در صورتی که در یکی از مراحل آموزش خود (مدارس ابتدائی، دبیرستان یا دانشگاه) با شکست مواجه شود شانس او برای موفقیت در زندگی به مقدار زیادی کاهش پیدا می‌کند.

برای خانواده ها قبول چنین شکست در تحصیلات فرزندانشان بسیار سنگین و دردآور است و باعث می‌شود که رفتارشان نسبت به فرزند شکست خورده تغییر کند و در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل عاطفه خانواده و مخصوصاً تعادل بین فرزند شکست خورده و خانواده می‌گردد. برای خانواده ها نیز شکست فرزندان دردناک است و بر آن می‌شوند تا مسئول آن را ‌پیدا کنند و معمولاً یا مرکز تعلیم را مسئول می دانند یا فرزند خود را در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل محیط خانوادگی می‌شود. بسیاری از خانواده‌‌های کم درآمد از ادامه تحصیل فرزند خود ناامید می‌شوند و او را وادار به کار می‌کنند واین خود سبب ترک تحصیل می‌شود.

در شرایط کنونی در جامعه ما پیشرفت و موفقیت تحصیلی هم برای خانواده ها و دانش آموزان و هم برای جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. شناخت جنبه‌‌های روانشناختی، دانشجویان و واکنش‌‌های آن ها در شرایط خاص می‌تواند همانند یک ابزار کمک آموزشی قدرتمند عمل کند و به افزایش تأثیر ابزار‌های آموزشی منجر شود و برای دانش آموزان و دانشجویان، معلم و نظام آموزش و پرورش از نظر اقتصادی سودمند باشد. ‌بنابرین‏، تلاش در جهت شناسایی عوامل مرتبط با پیشرفت تحصیلی از اهمیت به سزایی برخوردار می‌باشد. از جمله عواملی که به نظر می‌رسد با پیشرفت تحصیلی رابطه داشته باشد ویژگی‌‌های شخصیتی می‌باشد.

دانشجویان از لحاظ توانایی‌‌های ذهنی، روش‌‌های آموختن، سبک و سرعت یادگیری، آمادگی، هوش و استعداد، شخصیت، علاقه و انگیزش نسبت به کسب دانش و انجام فعالیت‌‌های تحصیلی با هم تفاوت دارند. ‌بنابرین‏، در نظر گرفتن تفاوت‌‌های فردی دانشجویان در آموزش و برخورد متناسب با ویژگی‌‌های خاص آن ها از وظایف مهم استاد است. نتایج پژوهش‌‌های انجام شده براین حقیقت تأکید کرده‌اند که توجه به تفاوت‌‌های فردی یادگیرندگان از سوی استادان در بهبود کیفیت یادگیری و افزایش سطح پیشرفت تحصیلی آنان بسیار تأثیرگذار است (سیف ۱۳۸۸).

پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از شاخص‌‌های مهم در ارزشیابی آموزش است و بیانگر میزان دستیابی به استانداردها و اهداف آموزشی است. ربر (۱۹۸۵) و لادین (۱۹۶۷) پیشرفت تحصیلی را این گونه تعریف کرده‌اند “واژه پیشرفت تحصیلی به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانشجویان اشاره دارد، این جلوه ممکن است بیانگر نمره ای برای یک دوره یا میانگین نمرات در دوره ای مربوط به یک موضوع یا میانگین نمرات دوره‌‌های مختلف باشد” (به نفل از رئیس سعدی ۱۳۸۶).

برای پیشرفت تحصیلی ملاک‌های گوناگونی را می‌توان در نظر گرفت که مشهورترین آن، میانگین نمرات کلاسی می‌باشد. رادینگ (۲۰۰۱)، به نقل ازرئیس سعدی، ۱۳۸۶) معتقد است پیشرفت تحصیلی عبارت است از، آن مقدار از یادگیری که معمولاً در آزمون‌ها و امتحانات و هم چنین در بحث‌های کلاسی و کارگروهی آشکار می‌شوند. همه این موارد اشاره به افرادی دارند که برای دستیابی به موفقیت انگیزه دارند، تکالیفی که انتخاب می‌کنند دارای سطح دشواری متوسط است، دارای اعتماد به نفس هستند، با پشتکار و پی گیرند، شکست را نتیجه فقدان تلاش تلقی می‌کنند، اهداف طولانی مدت دارند، با اشتیاق و بلندپروازند و از آن چه که انجام می‌دهند احساس غرورمی‌کنند.

۲-۲- صفات شخصیتی وعملکرد تحصیلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




نسل سوم نسل دوم نسل اول

    • حقوق ودستمزد مرتبط با عملکرد

    • شاخص های عملکرد

    • تجزیه راهبردی

    • اهداف راهبردی

    • معیارهای عملکرد و شاخص های پیشرو

      • گام‌هایی برای ایجاد تغییر در سازمان

    • نقشه راهبردی

    • الگوهای راهبردی

    • ارتباطات راهبردی

    • یکپارچگی بودجه و برنامه های کارکنان

    • یادگیری سازمانی تشخیص و حل مشکلات عملیاتی

    • بازخورد برای برنامه های دوره بعد

    • شکل گیری دانش سازمانی

  • حلقه های مدیریتی ‌در همه سطوح شرکت

(توانگر،۱۳۹۱)

۲۲–۱۴-۳) نقشه استراتژی[۵۰] :

در روش ارزیابی متوازن، نقشه استراتژی، تصریح کننده فرضیات استراتژی است. هر سنجه ای در یک روش ارزیابی متوازن، در زنجیره ای از منطق علت و معلولی جای می‌گیرد که نتایج مورد نظر از استراتژی را به عوامل محرکه ای که موجد این نتایج خواهند بود، مرتبط می‌سازد. استراتژی در یک روش ارزیابی متوازن عبارت است از یک ساختار عمومی برای توصیف استراتژی. نقشه های استراتژی به سازمان ها کمک می‌کنند تا استراتژی خود را به شکلی منسجم، یکپارچه و سیستماتیک مشاهده کنند. مدیریت ارشد، اغلب دستاورد حاصل از چنین چارچوبی را ((بهترین فهم و درکی که تاکنون از استراتژی داشتیم))عنوان می‌کند. و فراتر از فهم صرف، نقشه های استراتژی، زیربنای سیستم مدیریت لازم جهت پیاده سازی سریع و مؤثر استراتژی را فراهم می‌سازند(اکبری و دیگران، ۱۳۸۲).

۲-۲-۱۵ )مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار[۵۱] :

مهندسی مجدد عبارت است از تفکر دوباره و اصولی درباره فرایندها و طراحی مجدد و ریشه ای آن ها، به منظور دست یابی به اصلاحات چشم گیر در عملکرد؛ از قبیل هزینه، کیفیت، خدمت و سرعت. ویژگی های مهندسی مجدد را می توان در کاهش بروکراسی، مسطح شدن هرم سازمان، ساده تر شدن فرایندها، گسترش کارها به سمت فعالیت های با معنا ، تبدیل مدیران به مربی، بهره گرفتن از تکنولوژی اطلاعات، کاهش بازرسی ها و کنترل، حاکم شدن نگرش سیستمی بیان نمود. دلایل روی آوردن سازمان ها به مهندسی مجدد می‌تواند وابسته به عوامل داخلی و یا خارجی باشد. شرایط متغیر و غیر قابل پیش‌بینی در محیط بازار، زندگی اجتماعی، امور فنی و سازمانی، تغییرات اقتصادی و مقررات و قوانین جدید، تغییر نیاز مشتریان، افزایش سطح انتظار مشتریان، تغییرات در فن آوری اطلاعات می‌تواند برخی از عوامل خارجی باشد. عوامل داخلی نیز می‌تواند برخی از دلایل انتخاب مهندسی مجدد برای سازمان ها به شمار آید. تغییر در استراتژی های سازمان می‌تواند به عنوان عاملی جهت تحریک سازمان ها در انتخاب مهندسی مجدد برای ادامه مسیر باشد. تغییرات در ساختار سازمانی نیز ممکن است ضرورت ایجاد تغییرات در فرایندها را ملموس تر سازد. برخی دیگر از عوامل داخلی روی آوردن سازمان های به مهندسی مجدد به طور خلاصه عبارتند از ضرورت ساده سازی ، تغییر در فرایندها، روش ها، مهارت ها و رفتارها.

در برنامه های مهندسی مجدد، تنها نباید به فرایندهای ارزش افزا و راهبردی کسب و کار توجه داشت، بلکه می بایست تمام سیستم ها و ساختارهای سازمان که این فرایندها را پشتیبانی می‌کنند نیز مورد تجدید نظر قرار بگیرند، به عبارتی :

    • تمام سیستم های پشتیبان، از سیستم های پردازش داده و اطلاعات مدیریت گرفته تا سیستم های فرهنگی و اجتماعی

    • تمام سیستم های پشتیبانی کننده از فعالیت فرایندها که معمولا در قوانین و آئین نامه های موجود سازمان مجسم می‌شوند و شکل دهند نحوه انجام کار و رفتار افراد در رابطه با کارهای در حال انجام اند

  • ساختارهای سازمانی، اعم از ‌گروه‌های کاری، بخش مالی و سایر بخش ها و واحدهایی که افراد در مواجهه با آن ها کارهای خود را پیگیری می‌کنند(کرمانشاه، سپهری، ۱۳۸۵).

بر اساس تحقیقات المشاری و زیری[۵۲] (۲۰۰۰) طراحی مجدد فرایندها در شرایط زیر ضرورت پیدا می‌کند :

    • تغییر اساسی در راهکارها، اهداف و خط مشی های سازمان،

    • تغییر جدی در الگوهای مدیریتی و نگرش های مدیریت ارشد نسبت به سازمان

    • تغییر جدی در فناوری سازمان، از جمله فناوری اطلاعات

    • تغییر در حرفه یا مأموریت‌ سازمان، نوع فعالیت آن، یا شرایط بازار محصول

    • تغییر جدی در شرایط محیطی به ویژه قوانین مرتبط با روابط کار و تامین منابع

    • تغییر جدی در ابعا و اندازه سازمان و توسعه فعالیت ها یا تغییر کارکردها

    • آگاهی از عملکرد نامطلوب و اثربخشی پائین فعالیت های سازمان

    • وقوع بحران یا مشکلات پرسنلی و مالی در سازمان، از جمله بروز تورم پرسنلی و ضرورت کوچک سازی ابعاد سازمانی

    • تشخیص شکاف جدی پس از مقایسه با سازمان های برتر(بهینه کاوی) در ارزیابی عملکرد و اثر بخشی سازمان

  • احساس ضرورت نسبت به انجام یک خانه تکانی سازمانی و حرس کردن شاخه های اضافی به منظور افزایش بهره وری و اثربخشی سازمان(همان منبع).

رویکردها و روش ها نسبت به مهندسی مجدد فرایندها :

از آنجا که مهندسی مجدد فرایندها نظریه نسبتا جدیدی برای بهبود کسب و کار است، روش ها و رویکردهای آن هم چنان در حال توسعه اند. در ضمن از آنجا که کاربرد مفاهیم مهندسی مجدد فرایندها می‌تواند فرم های مختلفی به خود بگیرد، متدولوژی های آن نیز از هم متمایزند و برای اجرای آن متدولوژی های ساخت یافته بسیاری پیشنهاد شده است که اغلب آن ها اجزای مشترکی داشته و اجرای مهندسی مجدد را به عنوان پروژه ای که در سازمان از بالا به پائین تعریف می شود، نشان می‌دهند. لذا در اینجا تنها به طور خلاصه به معرفی متدولوژی سوری[۵۳] می پردازیم :

متدولوژی سوری که در دو مرکز تحقیقات و بازرگانی نیز درحال بررسی و اجرا می‌باشد شامل چهار مرحله زیر است :

    1. برنامه ریزی استراتژیک : سوالاتی که در نخستین گام مطرح است عبارتند از : ما امروز کجا هستیم؟ برای بهبود باید چه انجام بدهیم؟ چگونه می‌توانیم بهترین استفاده را از رقبا بکینیم؟ برای بهبود باید چه انجام بدهیم؟ بهترین سرمایه گزاری ما چیست؟ برنامه استراتژیک ما چیست؟. اقداماتی که در پاسخ به سوالات فوق باید انجام داد عبارتند از، مطالعه مأموریت‌ ها و رسالت شرکت، تجزیه و تحلیل محیط شامل رقبا، بازار، وضعیت شرکت و در مجموع برنامه ریزی استراتژیک برای شرکت که در نهایت منجر به شناسایی اهداف، فرصت ها و استراتژی های اساسی شرکت به عنوان خروجی این مرحله می‌باشد.

    1. شناسایی و درک فرایندها : در این مرحله سوالاتی همچون، چه چیزی باید تغییر بکند؟ چگونه باید تغییر بکند؟ چرا این کار انجام می‌گیرد؟ و چه فرایندهایی باید انتخاب شوند؟ مطرح می‌شوند. مستند کردن، تجزیه و تحلیل و انتخاب فرایندها، و در نتیجه تهیه نمودار فرایند عملیات، شناسایی گلوگاه ها و مشکلات و ترسیم اهداف توسعه یافته اقداماتیست که باید در این مرحله انجام گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]