افزون بر آیاتی که در خصوص وقف به آن ها اشاره شد آیاتی که در قرآن به انفاق ، احسان ، عمل صالح ایثار اشاره دارند می‌توانند مشوق وقف باشند و از سویی در قرآن در آیات بسیاری با کنزمال ، طغیان ، کسب حرام ، حب مال ، راندن قهر آمیز یتیم ، خودبینی و… مبارزه شده که به شکلی می‌توانند به مقام و جایگاه وقف در قرآن اشاره داشته باشند .

۲ -۲ : جایگاه وقف در سنت و سیره معصومین

وقف های خیریه ای از زمان خود پیامبر اکرم ( ص ) شروع شد . مردی به نام مخیریق وصیت کرد که هفت باغستان او در مدینه پس از مرگش به پیامبر اکرم ( ص ) برسد . مخیریق در سال ۶۲۶ میلادی از دنیا رفت و پیامبر باغستان های هفتگانه را وقف فقراء و نیازمندان نمود .[۴۲]

در جایی دیگر آمده ربعی بن عبدا… از امام صادق ( ع ) نقل ‌کرده‌است که امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب ( ع ) خانه خودشان را در مدینه در محله بنی زریق تصدق کرد و نوشت « بسم الله الرحمن الرحیم ، علی ابن ابی طالب در حال حیات و در حال صحت و سلامت خانه خودش دربنی زریق صدقه ای قرارداد که به فروش نرود ، هبه نشود و به ارث نیز برده نشود تا آن گاه به خداوند وارث آسمان و زمین به ارث رسد . وی این خانه را برای سکونت خاله هایش و فرزندان آن ها قرارداد و هر گاه نسل آن ها منقرض شد برای مسلمانان نیازمند باشد . [۴۳] از امام صادق نقل شده که فرمود : رسول خدا اموالی از خود را به صورت جاریه قرارداد و بر مهمانان خود از همین صدقه انفاق می کرد . موقوف علیه این موقوفه : حضرت فاطمه ( س ) بود . از جمله آن ، منطقه عراف و برقه ، صافیه و مشربه ام ابراهیم بود . در جایی دیگر روایت شده که حضرت فاطمه ( س ) باغستان خود را در مدینه وقف کرد . در وقف نامه حضرت امیر آمده است : علی ابن عبدالله ، امیر مؤمنان دو مزرعه ابی نیزر و بغیبغه را برای فقرای مدینه و ابن سبیل قرارداد تا خداوند در روز قیامت چهره او را از حرارت آتش مصون دادر ، پس فروخته و بخشیده نمی شود تا به دست وارث هستی برسد.[۴۴]

دکتر محمد عبید الکبیسی در کتاب احکام وقف در شریعت اسلام نیز عنوان می‌کند : عمربن خطاب در وقف نامه خود مقرر کرده بود : برای فقراء ، خویشاوندان ، بندگان راه خدا ، متولی نیز می‌تواند طبق متعارف از عواید موقوفات استفاده کند و یا به فقیری از دوستانش بدهد یا در جایی دیگر آورده اند که ابو طلحه به دستور پیامبر ( ص ) مالی را براشخاص معین از خویشان خود وقف کرد . [۴۵]

این روش خدا پسندانه در بین معصومین وجود داشته و بعدها اصحاب و تابعین یکی پس از دیگری برای تاسی به سنت نبوی و جلب رضایت الهی اموالی را در راه خدا و یا برای اقربا و ذریات وقف می نمودند .

۲ -۳ : وقف در کشورهای غیر اسلامی

همان گونه که بیان شد وقف تأسيس اسلام نیست بلکه در میان پیروان ادیان دیگر حتی جوامعی که با دین بیگانه اند نیز نهادهایی شبیه وقف وجود داشته و دارد که به ذکر چندین نمونه از آن ها می پردازیم . در میان مردم بین النهرین ( بابل ) وقف وجود داشته مردم با انواعی از تصرفات مالی شبیه وقف آشنا بودند مثلا پادشاه زمینی را از ملک خودش در اختیار یکی از کارکنان خود می گذاشت تا از درآمد آن بهره گیرد بدون آن که مالک زمین شود و یا بتواند آن را به دیگری منتقل نماید . مردم مصر قدیم نیز با فکر وقف اجمالا آشنا بودند . آنان املاکی را به خدایان ، معبد ها و مقبره ها اختصاص می‌دادند تا درآمد آن ها به مصرف تغییرات و نوسازی این مکان ها و اقامه مراسم و هزینه کاهنان ( رهبران دینی ) و خادمان برسد و این گام به قصد تقرب به خدایان برداشته می شد [۴۶]

بند دوم : ارکان وقف

در مباحث ذیل ارکان وقف مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد .

۱ : صیغه وقف

از ظاهر کلمات علما این نکته اجماعا بر می‌آید که باید وقف ,صیغه خوانده شود و وقف بدون صیغه صحیح نیست .[۴۷]

الفاظی که در عقد وقف می توان آورد ,سه گونه اند :

۱ : الفاظی که اجماعا صریح در وقف هستند به طوری که بدون قرینه بر وقف دلالت می‌کند .

۲ :الفاظی که اجماعا متوقف بر قرینه اند .

۳ : الفاظی که اختلاف است که صریح در وقفند یا نه[۴۸] .

لازم به ذکر است هر جمله ای که بر معنای وقف دلالت کند ,اگر چه این دلالت با ضمیمه کردن قرائن باشد ,در تحقق وقف کافی است ؛ چنان که در سایر عقود چنین است ,زیرا بر شرط بودن لفظی مخصوص دلیلی نداریم .نیز عربی بودن صیغه یا ماضی بودن آن هم لازم نیست ,بلکه جمله اسمیه کفایت می‌کند ؛مثل این که کسی بگوید : ” این مال وقف است ” [۴۹]

۲ : موقوف

مال موقوف باید عین باشد و وقف منفعت صحیح نیست .ضمنا وقف نمودن مالی که انتفاع از آن ممکن نباشد ؛مگر با نابود کردن آن ,صحیح نیست ؛مثل وقف نان و غذا و میوه .اما اگر مالی به جهت از جهات در حین عقد دارای منفعت نباشد و در آینده منفعت پیدا کند می توان آن را فعلا وقف نمود بنا بر این وقف نمودن بچه حیوان صحیح می‌باشد . موقوفه با اذن واقف در قبض و تصرف موقوف علیهم و یا نماینده آنان قرار گیرد و در وقف عام حاکم شرع یا متولی آن را قبض کندمال وقفی باید عین باشد نه منفعت و نیز قابل ملکیت و قابل انتفاع با بقاء عین و قابل قبض وتصرف باشد، مدت قابل توجهی دوام داشته باشد، منفعت مقصود از وقف حلال باشد و در رهن دیگری نباشد، ‌بنابرین‏ وقف مواد غذایی که قابل انتفاع با بقاء عین نیست و یا مانند گل که مدت قابل توجهی باقی نمی‌ماند و مانند آن صحیح نیست.[۵۰]

۳ : واقف

واقف باید اهلیتی را که قانون در معاملات لازم دانسته است واجد باشد و نیز نسبت به آنچه قصد دارد وقف کند مالک باشد مقصود از اهلیت در این مورد همان است که در ماده ۲۱۱ قانون مدنی که در ذیل آورده می شود؛ بیان شده است .ماده ۲۱۱ (برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ و عاقل و رشید باشند).‌بنابرین‏ صغار و اشخاص غیر رشید و مجانین نمی توانند اموال خود را وقف کنند زیرا موافق ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی نامبردگان محجور و از تصرف اموال و حقوق مالی خود ممنوع شناخته شده اند .[۵۱]
این که شرط شده است که واقف باید مالک مالی باشد که می‌خواهد وقف کند منظور بیان وقف صحیح و نافذ است چنان که ‌در مورد بیع همین شرط می شود و این منافات با بیع و وقف فضولی ندارد چنان که از مفاد ماده۶۵ قانون مدنی این معنی مستفاد می شود ‌بنابرین‏ اگر کسی به طور فضولی مال دیگری را وقف کند و پس از انجام یافتن عقد وقف شرایط آن مالک اصلی آن را تنفیذ کند وقف صحیح خواهد بود.[۵۲]
ماده ۵۷ قانون مدنی درباره اهلیت و مالکیت واقف چنین می‌گوید 🙁 واقف باید مالک مالی باشد که وقف می‌کند و بعلاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است)

۴ : موقوف علیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...