۲-۲۱-۲-۱- تخمین مدل‌های چندعاملی

اگر چه روش‌های بسیاری برای تخمین مدل‌های چندعاملی وجود دارد، لیکن در کل می‌توان این روش‌ها را به سه دسته کلی تقسیم‌بندی کرد (راعی و تلنگی، ۱۳۸۳).

۱٫ رویکرد سری‌های زمانی

۲٫ رویکرد بخشی (مقطعی)

۳٫ رویکرد تحلیل عاملی

رویکرد سری زمانی: رویکرد سری زمانی شاید برای سرمایه‌گذاران قابل‌درک‌ترین رویکرد باشد. پیش‌فرض اساسی این است که عواملی که بازده اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار می‌دهند، شناخته شده هستند. تشخیص عوامل تاثیرگذار، به طور معمول از طریق تحلیل‌های اقتصادی شرکت‌ها به دست می‌آیند. برای مثال، انتظار می‌رود متغیرهای کلان اقتصادی، همانند GDP، تورم، نرخ‌های بهره و قیمت‌های نفت، اثر قابل توجهی بر بازده اوراق داشته باشند. از این رو با توجه به عوامل یاد شده، طراح مدل، اطلاعات تاریخی عوامل یاد شده و بازده‌ی اوراق بهادار را جمع‌ آوری می‌کند. سپس با بهره گرفتن از این داده ها عامل‌های صفر یا منحصربه‌فرد بازده اوراق بهادار، انحراف معیار عامل‌ها و همچنین همبستگی آن‌ ها حساب می‌شود.

رویکرد بخشی (مقطعی): درک مفاهیم رویکرد بخشی، کمی مشکل‌تر از رویکرد سری‌های زمانی است، لیکن ابزار قدرتمندی در تحلیل‌ها تلقی می‌شود. در این روش، طراح مدل، کار را با تخمین‌هایی از حساسیت‌های اوراق به عامل‌های خاص شروع می‌کند. سپس در یک دوره‌ خاص، مقادیر عامل‌ها ‌بر اساس بازده اوراق و میزان حساسیت‌هایشان به عوامل برآورد می‌شود. این فرایند برای دوره های زمانی چندگانه تکرار می‌شود و بدین‌وسیله تخمین‌هایی از ارزش عامل‌ها تهیه می‌شود. این ارزش‌ها به نوبه خود برای برآورد عامل‌های انحراف معیار و همبستگی‌ها به کار می‌روند. توجه نمایید رویکرد بخشی، کاملاً متمایز از رویکرد سری‌های زمانی است. در رویکرد سری‌های زمانی ابتدا ارزش عامل‌ها شناخته می‌شود و سپس حساسیت‌ها برآورده می‌گردند. در حالی که در رویکرد بخشی، به حساسیت‌ها اغلب به عنوان ویژگی‌ها اشاره می‌گردد. در این روش تحلیل در طول یک دوره‌ زمانی برای گروهی از اوراق بهادار انجام می‌گردد. سپس دوره‌ زمانی دیگر برای همان گروه انتخاب می‌شود؛ این عمل برای تمامی دوره ها تکرار می‌شود.

رویکرد تحلیل عاملی: در این روش عامل‌ها و حساسیت‌های سهام به عامل‌ها، مشخص نیستند. تحلیل عاملی برای تعیین تعداد عامل‌ها و حساسیت‌های سهام ‌بر اساس مجموعه‌ای از بازده سهام در گذشته به کار می‌رود. تحلیل عاملی بازده را در دوره های زمانی بسیار زیاد برای نمونه هایی از سهام به کار می‌برد و تلاش می‌کند که یک و یا چند عامل معنی‌دار آماری که منجر به ایجاد کوواریانس بازده مشاهده شده در بین نمونه ها می‌شود را شناسایی نماید. متأسفانه نقطه ضعف تحلیل عاملی، این است که مشخص نمی‌کند کدام متغیرهای اقتصادی را به عنوان عامل بیان نمایند (راعی و تلنگی، ۱۳۸۳).

۲-۲۱-۲-۲- آزمون فاما و فرنچ (۱۹۹۲)

فاما و فرنچ، تجزیه‌و تحلیل فاما و مکبث را گسترش دادند و ‌به این نتیجه رسیدند که در طول ۴۰ سال گذشته سهامی که در نوسان شاخص بورس نیویورک نقش بیشتری ‌داشته‌اند، توانسته‌اند بازده بیشتری را نصیب سرمایه‌گذاران خود نمایند. آن‌ ها در بررسی‌های خود ‌به این نتیجه رسیدند که پس از کنترل عامل مربوط به اندازه یا بزرگی شرکت رابطه بین میانگین بازده و بتا منفی می‌شود. فاما و فرنچ ‌به این نتیجه رسیدند که سهامی که از نظر نسبت سود هر سهم جاری به قیمت هر سهم یا ارزش دفتری هر سهم نسبت به قیمت همان سهم ارزان‌تر هستند، بازده تحقق یافته بالاتری دارند. آن‌ ها همچنین استدلال می‌کنند که اگر چه این نتیجه با الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای که پیش‌بینی می‌کند تفاوت در بتا باید تنها عاملی باشد که توان پیش‌بینی بازدهی‌های آینده را داشته باشد، سازگار نیست. ولی معیارهای ارزان بودن سهام، احتمالاً بتوانند روش‌های دیگری برای تعیین ریسک باشند و به بیان دیگر آن‌ ها بر این باورند که بازده زیاد متعلق به سهام ارزان قیمت، مورد انتظار سرمایه‌گذاران است؛ زیرا سهام ارزان سودآور نیست و شرکت‌های مربوطه از نظر مالی دچار بحران هستند. آن‌ ها بر این باورند که سرمایه‌گذاران خواستار بازده بیشتر هستند و در نهایت برای تحقق بخشیدن ‌به این خواسته خود در سهام ارزان قیمت سرمایه‌گذاری می‌کنند.

فاما و فرنچ همچنین بر این باورند که سهام ارزان قیمت دارای ریسک زیادی است، زیرا شرکت‌های مربوطه دچار بحران مالی هستند. از این رو انتخاب سهام از شرکت‌هایی که سرانجام نابود می‌شوند چیزی جز نشان دادن ‌یک‌سونگری یا تعصب، نسبت به عملکرد ضعیف این دسته از شرکت‌ها (به عنوان یک طبقه یا گروه).

۲-۲۲- ساختار سرمایه شرکت‌ها

ساختار سرمایه هر شرکت متناسب با نحوه تأمین منابع مالی، شامل دو یا چند جزء ‌می‌باشد که اجزای اصلی آن به طور معمول، عبارت است از:

۱- سرمایه وامی ۲- سرمایه مشارکتی ممتاز ۳- سرمایه مشارکتی عادی

بر این اساس هزینه سرمایه (حداقل بازدهی مورد انتظار برای سرمایه) یک شرکت که در ادامه به عنوان میانگین موزون هزینه سرمایه به طور مشروح به آن پرداخته می­ شود، در واقع مجموع هزینه (حداقل بازدهی مورد انتظار) هر یک از اجزای سرمایه است (پرات،۲۰۰۲).

لازم به ذکر است برآورد هزینه مورد ۳، به مراتب پیچیده­تر و گسترده ­تر از برآورد هزینه اقلام ۱ و ۲ ‌می‌باشد.

۲-۲۳- نرخ میانگین موزون هزینه سرمایه

نرخ هزینه سرمایه در هر سرمایه‌گذاری خواه یک پروژه، یک بخش تجاری یا در سطح کل یک شرکت عبارت است از نرخ بازده مورد انتظار تأمین­کنندگان سرمایه که انتظار دارند این بازده را با سرمایه ­گذاری در هر جای دیگری با ریسک مشابه نیز دریافت نمایند (منصوری، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...