از سال ۱۹۶۱ که کرف الگویی برای کمی کردن سطح افشای واحدهای تجاری ارائه کرد، تحقیق های زیادی ‌در مورد میزان افشا و رابطه آن با ویژگی های واحدهای تجاری، عوامل مؤثر بر آن و تاثیر آن بر متغیرهای مختلف انجام شده است. تئوری های حمایت کننده تاثیر میزان افشا بر هزینه ســـهام عادی را می توان در سه دسته جای داد. عده ای چون امیهیود و مندلسون(۱۹۸۶) ادعا می‌کنند که هزینه سهام عادی برای اوراق بهاداری که دارای تفاوت قیمت خرید و فروش بیشتری هستند، بزرگتر است. چرا که سرمایه گذاران در این اوراق بابت اضافه هزینه معاملاتی که پرداخت کرده‌اند، غرامت بیشتری طلب می‌کنند. با افشای اطلاعات خصوصی شرکت ها، می توان انتخاب های نامناسبی را که منجر به تفاوت قیمت خرید و فروش سهام می‌شوند کاهش داد و از این طریق، هزینه سرمایه سهام عادی شرکت ها کاهش می‌یابد (همان منبع).

دیاموند و ورچیا (۱۹۹۱)، می‌گویند افشای بیشتر باعث کاهش ناهمگونی( نامتقارن بودن ) در توزیع اطلاعات بین مدیران شرکت ها و سرمایه گذاران یا خریداران و فروشندگان سهام می شود. این ‌امر باعث می شود تا افت قیمت فروش سهام تقلیل یافته و در نتیجه هزینه انتشار سهام کاهش یابد.

اسکراند و ورچیا (۲۰۰۲)در تحقیقی که بر روی تاثیر افشا بر هزینه سهام عادی در دوره اولیه انتشار سهام انجام دادند، دریافتند که افزایش میزان افشا باعث می شود عدم تقارن در توزیع اطلاعات دربازار کاهش یابد. از آنجای که عدم تقارن در توزیع اطلاعات و کمتر از واقع ارزشیابی کردن سهام بایکدیگر ارتباط مستقیم دارند، کاهش عدم تقارن اطلاعات موجب می شود که این تفاوت بین ارزش واقعی سهام و ارزش تعیین شده از سوی سرمایه گذاران اولیه کاهش یابد که این خود موجب کاهش هزینه سهام عادی می‌گردد. آن ها همچنین عنوان می‌کنند که چون نوع اخباری که توسط شرکت در این دوره ارائه می شود مشابه اخباری است که توسط این شرکت در سایر دوره های سال انجام می‌گیرد، این نتیجه قابل تعمیم به تمام سال می‌باشد.

لاندهلم و لنگ (۲۰۰۰)عنوان می‌کنند که اکثر شرکت ها پیش از انتشار اعلامیه توزیع سهام، میزان افشای اطلاعات را افزایش می‌دهند. آن ها هم چنین در یافتند که پیش از انتشاراعلامیه توزیع سود سهام، شرکت هایی که دارای افشای بیشتری بودند، قیمت بالاتری برای سهام خود، بیش از حد پیش‌بینی شده، تجربه کرده‌اند و هرچند تا حدودی افزایش قیمت سهام عموماً با انتشار اعلامیه توزیع سهام، روند معکوس به خود می‌گیرد، ولی واکنش بازار نسبت ‌به این اعلامیه بستگی به چگونگی انجام این افزایش افشا از سوی شرکت دارد(پارچینی،۱۳۸۸).

دسته دوم تحقیقات تئوریک می‌گویند که افشای بیشتر می‌تواند از طریق کاهش ریسک اجتناب نا پذیر برآوردی، هزینه سهام عادی را کاهش دهد.

کلین و باووا (۱۹۷۶) شاید اولین افرادی باشند که به بررسی ریسک برآوردی پرداختند این محققین دریافتند که سرمایه گذاران بر اساس روند گذشته بازده شرکت و یا سایر اطلاعات ‌در مورد شرکت، به برآورد پارامترهایی مربوط به بازده سهام یا توزیع سود، می پردازند. (بوتوسان)

دسته سوم نظریه های مطرح شده در قالب گزارش انجمن اجرایی مالی(برتون)مطرح شده است. انجمن اجرایی مال ( به نقل از بوتوسان،۱۹۹۷)می‌گوید که افزایش افشایی که در گزارش کمیته جنکینز آمده است، مورد نظر معامله گران سهام است که این افزایش افشا موجب نوسان هایی در قیمت سهام شده و از این طریق افزایش ریسک و افزایش هزینه سهام عادی را به دنبال خواهد داشت.

لانگ برگ و سیوارماکریشنان[۳۵](۲۰۰۷)،تصمیم مدیر برای افشاسازی را درزمانی که تحلیلگران کیفیت افشا را مورد بررسی قرارمی دهند، تحلیل نمودند. آن ها ‌به این وضعیت تعادلی دست یافتند که مدیران به طور داوطلبانه، اطلاعات نامطلوب را تنها زمانی که به طور شایسته بررسی شده باشد، افشا می‌کنند حال آنکه ‌در مورد اخبار مطلوب حتی اگر با صحت کمتری وجود داشته باشد، افشا را انجام می‌دهند. آن ها در مقاله خود نشان دادند که تحلیلگران، افشای اخبار خوب را بر بررسی‌های بیشتری استوار می‌کنند.

ورسچیا (۱۹۸۳) نشان داد که مدیران فقط زمانی اطلاعات را افشا می‌کنند که منافع ناشی از آن بیش از هزینه مالکانه ( خصوصی)آن باشد.

واگن هوفر­(۱۹۹۰) خاطر نشان کرد که شرکت‌ها به رشد هزینه های سیاسی بواسطه پیروی از راهبرد عدم افشا، واکنش نشان می‌دهند.

وری فاید[۳۶] و دیگران بحث می‌کنند که ارتباط بین تمرکز مالکیت و محتوای اطلاعات حسابداری، مثبت است. آن ها، بیان می‌کنند که به خاطر تمرکز مالکیت بیشتر، شرکت‌ها تمایل بیشتری دارند تا اطلاعات حسابداری را افشا کنند که این، نشان دهنده علم اقتصادی شرکت ها می‌باشد.

درنهایت، بایلی، کارولوی و سالوا[۳۷](۲۰۰۵ ) تاثیر اقتصادی رشد افشای حاصل در شرکت‌های غیر آمریکایی به هنگام ورود سهام شان به بازار آمریکا را ارزیابی کردند. آنان دریافتند که رشد نقد شوندگی وحجم معاملات رابطه معنی داری با اعلان سود در دوره پس از پذیرش در بورس آمریکا دارد.

تاثیر متقابل ریسک گریزی نسبی بین مدیران و مالکان باعث می شود که تئوری نمایندگی برای حسابداری جذاب ترین مسئله را به وجود آورد. اطلاعات یکی از ابزارها یا روش هایی است که می توان پدیده عدم اطمینان را کاهش داد وحسابداران می‌توانند بدین وسیله در تسهیم ریسک بین مدیران و مالکان نقش مهمی ایفا کنند(پارچینی، ۱۳۸۸­).

۲-۳-۲- مخاطبین افشا

سوال درباره مخاطبین افشای اطلاعات مالی، یعنی اینکه اطلاعات مالی برای چه اشخاصی باید افشاشود، به طورسنتی ‌به این ترتیب پاسخ داده شده است که گزارش‌های مالی اساسا برای سرمایه گذاران واعتباردهندگان تهیه وارائه می شود. مثلا نظرکمیته تدوین استانداردهای حسابداری مالی ایران این است که:

«هدف کلی گزارشگری مالی فراهم آوردن اطلاعاتی است که آثار مالی معاملات، عملیات و رویدادهای مالی مؤثر بر وضعیت مالی و نتایج عملیات یک واحد انتفاعی را بیان و از این طریق سرمایه گذاران، اعطاکنندگان تسهیلات مالی وسایر استفاده کنندگان برون سازمانی را در قضاوت و تصمیم گیری نسبت به امور یک واحد انتفاعی یاری دهد»(نشریه ۱۱۳ مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی، پاراگراف۴۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...