از این‌ دیدگاه‌ علت‌ انحراف‌ از کیفیت‌ به‌ دو دسته‌ طبقه‌بندی‌ می‌ گردد:

۱ – مشکلات ‌یادلایل‌عام‌که‌ناشی‌ازمسئولیتهای‌مدیریت‌ است‌ و به‌ هماهنگی های‌ کل‌ عوامل‌ درون‌ سازمانی‌ بستگی‌ دارد.

۲ – مشکلات‌ یا دلایل‌خاص ‌که ‌ناشی ‌از کارکرد یک ‌دستگاه، یک ‌قسمت‌، یک‌ کارگر یا یک‌ روش ‌است‌.

با شناخت‌ نوع‌ مشکل‌ از طریق‌ به کارگیری‌ سنجش‌ فراورده‌ ها و خدمات‌ ارائه‌ شده‌ و تعیین‌ حد کیفیت‌آن ها می‌توان‌ نسبت‌ به‌ تغییر نتایج‌ و حذف‌ مشکل‌ و تغییر روند موجود امیدوار بود.

از این‌ منظر ریشه‌ همه‌ مشکلات‌در مشکل‌ نوع‌ اول‌ خلاصه‌ می‌شود و مشکلات‌ خاص‌ خود زائیده‌ مشکل‌ عام‌ ( مدیریتی‌ ) می‌ باشد. به‌ عبارتی‌از نظر دمینگ‌ کیفیت‌ را نباید در سالن‌های‌ خط‌ تولید جستجو کرد، بلکه‌ بهبود کیفیت‌ ، کار مدیران‌ و بویژه‌مدیران‌ ارشد است‌ . علاوه‌ بر مشکل‌ درون‌ سازمانی‌ ، دمینگ‌ از مشکل‌ برون‌ سازمانی‌ یا خارج‌ از نظام‌ نیز یادمی‌ کند. این‌ مشکل‌ زمانی‌ بروز می‌ کند که‌ تولید کننده‌ یا ارائه‌ کننده‌ خدمت‌ بدون‌ توجه‌ به‌ نیازهای‌ مشتریان‌ ومخاطبان‌ فعالیت‌ می‌کند.

منافع‌ بالقوه‌ ناشی‌ از کاربرد اصول‌ کنترل‌ آماری‌ کیفیت‌ ( که‌ وی‌ به طور ساده‌ آن‌ را دانش‌ علل‌ مشترک‌ و علل‌ ویژه‌تعریف‌ کرده‌ ) هر چند ممکن‌ است‌ در شکل‌ اعداد و ارقام‌ قابل‌ توجه‌ و بزرگ‌ باشد ، ولی‌ فقط‌ قسمت‌ بیرونی‌ کوه‌یخ‌ را نشان‌ می‌ دهد و قسمت‌ عمده‌ که‌ زیر آب‌ است‌ ، مربوط‌ به‌ چیزهای‌ دیگر می‌شود . وی‌ تخمین‌ زد که‌ فقط‌۳ درصد از پیشرفت‌های‌ حاصل‌ ، از این‌ منابع‌ ناشی‌ می‌شود و ۹۷ درصد بقیه‌ منافع‌ از کاربرد همان‌ نظریه‌ ها وخلاصه‌ مقالات‌ اولین‌ همایش‌ ارتقای‌ مستمر کیفیت‌ در خدمات‌ بهداشتی‌ درمانی‌، به‌ خصوص ‌از طریق ‌مدیریت ‌بر افراد حاصل ‌می‌گردد.

دمینگ‌ در ژوئن ۱۹۵۰ دوباره‌ به‌ ژاپن‌ بازگشت‌ ، اما وی‌ دیگر فقط‌ آمار درس‌ نمی‌ داد بلکه‌ آن‌ طور که‌ ازیادداشت‌ های‌ او مشخص‌ است‌ ، بیشتر اوقات‌ ، کار آموزش‌ کنترل‌ کیفیت‌ را به‌ معاونان‌ خود می‌ سپرد و خود به‌آموزش‌ مفاهیم‌ مهمی‌ می‌ پرداخت‌ که‌ از آن‌ با نام‌ نظریه‌ سیستم‌ و همکاری‌ یاد کرده‌ است‌ .

دمینگ‌ در یکی‌ ازسخنرانیهای‌ خوداظهار داشت‌ : نمودارهای‌ کنترل‌ جایگزین‌ مغز نمی‌ شوند . در نتیجه‌ برخی‌ از افراد، آنچه رااودرژاپن‌آموزش‌داد،همان‌چیزی‌می‌‌دانند که‌امروزه‌مدیریت کیفیت جامع نامیده ‌می‌شود.

دکتر دمینگ‌ ژاپنی‌ ها را تشویق‌ کرد با نگرشی‌ سیستماتیک‌ به‌ حل‌ مسائل‌ بپردازند .

نحوه این نگرش بعدها چرخه دمینگ شهرت یافت.اما او به احترام استاد خوددکتر والتر شوارت‌ ، آن‌ را چرخه‌ شوارت‌ نامید .بعدها نیز واژه‌ check ( بررسی‌ ) را با study( مطالعه‌ )عوض‌ کرد که‌ معنی‌ جامع تر و دقیق‌تری‌ داشت‌. با این تعدیل چرخه دمینگ‌ به‌ چرخه‌ PDSA مشهور شد .
وی‌ معتقد است‌ که‌ باید مدیریت کیفیت جامع را در کل‌ سازمان‌ اجرا کرد . دکتر دمینگ‌ برآوردن‌ خواسته‌ های‌ مشتریان‌ و فراتراز آن‌ را ، وظیفه‌ هر یک‌ از افراد سازمان‌ می‌ داند . او اظهار می‌ دارد ” چگونه‌ ممکن‌ است‌ یک‌ فروشنده‌ بتواندنیازهای‌ مشتری‌ خود را درک‌ کند ، غیر از آنکه‌ فروشنده‌ و مشتری‌ با هم‌ و به صورت‌ شریک‌ کار کنند و منافع‌ شان‌همسو باشد . برای‌ دستیابی‌ به‌ چنین‌ امری‌ زمان‌ لازم‌ است‌.”

طرز تفکر دمینگ‌ را در اواخر دهه ۸۰ می‌ توان‌ مدیریت‌ به‌ شیوه‌ همکاری‌ مثبت‌ نامید ، او از شرایط‌ جدیدی‌(فرهنگ‌ سازمانی‌ ) صحبت‌ می‌ کند که‌ دارای‌ سه‌ ویژگی‌ زیر است‌ :

۱- لذت‌ در کار ۲- ابتکار ۳- همکاری‌

دمینگ‌ شرایط‌ جدید برنده‌ – برنده‌ را به‌ جای‌ من‌ برنده‌ – تو بازنده‌ که‌ در رقابت‌ معمول‌ است‌ ، عنوان‌ کرد .ضرورت‌ همیاری‌ و همکاری‌ به ‌عنوان‌ جزء جدایی‌ ناپذیر مدیریت‌ یکی‌ از پیام‌های‌ اصلی‌ دمینگ‌ به‌ مؤسسات‌ وبطور کلی‌ به‌ جامعه‌ است‌ ، و معتقد است‌ که‌ با همکاری‌ و همیاری‌ ، همگان‌ برنده‌ می‌ شوند ، همه‌ کارمندان‌ ،همه‌ مشتریان‌ و همه‌ مدیران‌ .وی‌ چنین‌ سیستمی‌ را برنده‌ – برنده‌ می‌نامد .

دکتر دمینگ‌ در سال ۱۹۹۳ ، پیش‌ از فوت‌ ، تجارب ۷۰ ساله‌ خود را خلاصه‌ کرد و آن‌ را سیستم‌ دانش‌ ژرف ‌نامید . سیستم‌ دانش‌ ژرف‌ چهار بعد مرتبط‌ به‌ هم‌ به‌ شرح‌ زیر است‌ :

۱ – توجه‌ به‌ سیستم‌

شکی‌ نیست‌ که‌ بهینه‌ سازی‌ یک‌ زیر سیستم‌ ، ساده‌ تر از بهینه‌ سازی‌ یک‌ سیستم‌ جامع‌ است‌. اما این‌ کار ،گران‌ تمام‌ شده‌ و با آن‌ که‌ به‌ نظر می‌ رسد بهبود حاصل‌ می‌شود ، در واقع‌ موانعی‌ ایجاد می‌ کند که‌ سد راه‌پیشرفت‌ اصیل‌ خواهد شد . به‌ علاوه‌ بهینه‌ سازی‌ در یک‌ قسمت‌ به‌ سایر قسمت‌ ها آسیب‌ می‌ رساند و در کل‌این‌ تغییر موجب‌ آسیب‌ رسانی‌ بیشتری‌ به‌ سیستم‌ می‌شود .

مثال‌ هایی‌ از نوع‌ بهینه‌ سازی‌ جزئی‌ عبارت‌ است‌ از : سیستم‌ مخرب‌ نمره‌ دهی‌ از دبستان‌ تا دبیرستان‌ و ادامه‌آن‌ تا دانشگاه‌ ، ستاره‌ های‌ طلایی‌ و جوایز در مدرسه‌ ، اثر مخرب‌ سیستم‌ نخبگان‌ ، پرداخت‌ های‌ تشویقی‌ ،مدیریت‌ از طریق‌ نتایج‌ ، مدیریت‌ با اعمال‌ نتایج‌ و برقراری‌ سیستم‌ های‌ کمی‌ برای‌ پیشبرد کار .

اغلب‌ یک‌ شرکت‌ سعی‌ دارد سهم‌ بیشتری‌ از رقیب‌ خود به دست‌ بیاورد و به‌ عبارت‌ دیگر ، صاحب‌ تکه‌ بزرگ‌ تری‌از یک‌ کیک‌ شود . چنانچه‌ این‌ مورد تنها هدف‌ یا هدف‌ اصلی‌ باشد ، نتیجه‌ نهایی‌ زیان‌ بار است‌ . هدف‌ اصلی‌باید پختن‌ کیک‌ بزرگ‌ تری‌ باشد تا هم‌ سهم‌ بیشتری‌ نصیب‌ شرکت‌ و هم‌ قسمت‌ بزرگی‌ سهم‌ رقیب‌ بشود . درآن‌ صورت‌ ، همه‌ احساس‌ برنده‌ بودن‌ می‌ کنند .

۲ – اطلاع‌ از دانش‌ و نظریه‌ های‌ آماری‌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...