درمان شناختی-رفتاری به مقدار زیاد بر این فرض استوار است که بازسازی اظهارات شخصی فرد به بازسازی برابر در رفتار او منجر خواهد شد. مایکنبام[۱۴۵] (۱۹۷۷) می نویسد که در چارچوب نظریه یادگیری، درست به همان صورتی که رفتارهای آشکار را می توان مستقیما مشاهده کرد، شناخت‌های درمان‌جویان رفتارهای آشکاری هستند که می‌توانند شخصاً تغییر یابند. فرض اساسی رفتار درمانی عقلانی-هیجانی این است که افراد با نحوه ای که رویدادها و موقعیت ها را تعبیر می‌کنند، در مشکلات روان شناختی خود و نشانه های خاص دخالت زیادی دارند. این درمان بر این فرض استوار است که شناخت‌ها، هیجان‌ها و رفتارها به نحو چشمگیری بر یک‌دیگر تأثیر داشته و رابطه علت و معلولی متقابل دارند. رفتار درمانی عقلانی-هیجانی همواره بر این سه وجه و تعامل‌های آن‌ ها تأکید دارد (کوری ،۲۰۰۵: ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶).

برداشت از ماهیت انسان

رفتار درمانی عقلانی- هیجانی بر این فرض استوار است که انسان‌ها با استعداد تفکر منطقی یا مستقیم و تفکر غیرمنطقی یا پیچ خورده به دنیا می‌آیند. انسان‌ها برای صیانت نفس، شادی، تفکر و صحبت کردن، عشق ورزیدن، ارتباط برقرار کردن با دیگران و رشد و خودشکوفایی آمادگی دارند. آن‌ ها همچنین برای تخریب کردن خود، اجتناب کردن از فکر، مسامحه و تنبلی، تکرار بی پایان اشتباهات، خرافات، ناشکیبایی، کمال گرایی و سرزنش کردن خود و اجتناب از شکوفا کردن امکانات رشد آمادگی دارند. رفتار درمانی شناختی- هیجانی با مسلم دانستن اینکه انسان ها خطاپذیر هستند سعی دارد به آن ها کمک کند خود را به صورت مخلوقاتی که به اشتباه کردن ادامه می‌دهند و در عین حال یاد می گیرند با خاطر آسوده زندگی کنند بپذیرند. الیس فرض می‌کند که ما موجوداتی هستیم که با خودمان حرف می زنیم، خود را ارزیابی می‌کنیم و از خود محافظت می نماییم. وقتی که ترجیحات ساده (میل به محبت، تأیید، موفقیت) را به جای نیازهای مبرم عوضی می گیریم دچار مشکلات هیجانی و رفتاری می‌شویم. الیس همچنین تصدیق می‌کند که ما گرایش فطری به سمت رشد و شکوفایی داریم ولی به خاطر الگوهای خود شکنی که یاد گرفته ایم، معمولاً حرکت خود را به سمت رشد خراب می‌کنیم (شارف ،۲۰۰۶؛ ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۶).

برداشت از آشفتگی هیجانی

ما در اصل عقاید غیر منطقی را از افراد مهم در دورن کودکی یاد می گیریم. به علاوه، عقاید غیرمنطقی و خرافات را توسط خودمان به وجود می آوریم، بعد به طور فعال عقاید خودشکن را با فرایندهای تلقین کردن به خود و تکرار کردن برای خود و رفتار کردن به گونه آی که انگار آن ها مفید هستند تقویت می‌کنیم. ‌بنابرین‏، عمدتاًً تکرار افکار غیر منطقی تلقین شده به خود توسط خودمان نه توسط تکرار والدین، نگرش های کژکار را درون ما زنده و جاری نگه می‌دارد (شارف ،۲۰۰۶؛ ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۶). رفتار درمانی عقلانی – هیجانی افراد را ترغیب می‌کند احساس‌های سالم غم را به خاطر نپذیرفته شدن تجربه کنند، در عین حال سعی دارد به آن‌ ها کمک کند راهی برای غلبه کردن بر احساس های ناسالم افسردگی، اضطراب، رنجش، فقدان حرمت نفس و نفرت پیدا کنند. الیس تأکید دارد که سرزنش کردن محور اغلب آشفتگی های هیجانی است، ‌بنابرین‏ برای این که از روان رنجوری و اختلال شخصیت بهبود بیابیم بهتر است سرزنش کردن خود و دیگران را متوقف کنیم. به جای آن ضرورت دارد یاد بگیریم خودرا به رغم نقایصی که داریم بپذیریم. الیس معتقد است که ما گرایش نیرومندی داریم ‌به این که امیال و ترجیحات خود را به صورت بایدها، حتماًها، خواست‌ها و دستورات تشدید کنیم. وقتی که ناراحت هستیم، خوب است که به باید های جزمی و مستبدانه نهفته خود نگاهی بیاندازیم. این خواست ها، احساس های اخلالگر و رفتارهای کژکار به وجود می آورند (الیس و دریدان ،۱۹۷۷؛ الیس،۲۰۰۲ ).

نظریهA B C شخصیت

نظریه A-B-Cشخصیت برای نظریه و کاربست رفتار درمانی عقلانی-هیجانی اهمیت زیادی دارد.

a وجود یک واقعیت، رویداد، رفتار یا نگرش فرد است.

c پیامد هیجانی و رفتاری یا واکنش فرد است ، این واکنش می‌تواند سالم یا ناسالم باشد.

a (رویداد فعال کننده ) موجب c (پیامد هیجانی) نمی شود، بلکه b که عقیده شخص درباره a است عمدتاً موجب c یعنی واکنش هیجانی می شود:

تعامل این عناصر را می توان به صورت زیر نشان داد :

تعامل این عناصر را می توان به صورت زیر نشان داد :

a (رویداد فعال کننده) b (عقیده) c(پیامد هیجانی و رفتاری)

d(مداخله برای مجادله کردن) e (تأثیر) f(احساس تازه )

برای مثال اگر کسی بعد از طلاق دچار افسردگی شود، امکان دارد طلاق به خودی خود موجب واکنش افسردگی نشده باشد بلکه عقاید فرد درباره شکست خوردن، طرد شدن، یا از دست دادن همسر موجب آن شده باشد. الیس خواهد گفت که عقاید فرد درباره طرد و شکست (در نقطه b ) عمدتاًً موجب افسردگی می‌شوند (در نقطه c )نه خود واقعه طلاق (در نقطه a). ‌بنابرین‏، انسان ها عمدتاًً مسبب به وجود آوردن واکنش ها و آشفتگی های هیجانی خود هستند. هدف رفتار درمانی عقلانی- هیجانی این است که به افراد نشان دهد چگونه می‌توانند عقاید غیر منطقی را که مستقیماً موجب پیامدهای هیجانی آشفته می‌شوند تغییر دهند(کوری ،۲۰۰۵؛ ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶).

چگونه آشفتگی هیجانی پرورش می‌یابد ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...