به اعتقاد مرتن تنها در آمریکا برای حزب می‌توان عملکرد پنهان قائل شد ، و به اعتقاد او احزاب دیگر در آمریکا و انگلیس آن نقش کلاسیک که برای آن متصور بوده‌اند، ایفا نمی‌کنند. این که احزاب دارای یک تفکر و ایدئولوژی ثابتی باشند، و پایبند به اصول از پیش تعیین شده باشند، این چنین نیست. و گرایش به نظام دوحزبی وبعد از آن نزدیک کردن عقاید و افکار دو حزب به یکدیگر ، در ادامه با ترویج فرهنگ همسانی در جامعه، گویای این مطلب است که آن‌ ها بین رسیدن به ثبات سیاسی و ساختار سیاسی باثبات، که لازمه پیشرفت و توسعه یک کشور است و تکثرگرایی شدید، اولی را که همان رسیدن به ثبات سیاسی است، برگزیده‌اندو در یک دوره زمانی، کاملاً هدفمند به هدف خود دست یافته‌اند . چون به اعتقاد مرتن و طرفدارانش و اشمیت ، تکثرگرایی شدید رابطه معکوس دارد با ثبات سیاسی (در بخش ثبات سیاسی به طور مفصل به بررسی آن پرداخته ایم ).

در آمریکا در حقیقت هنگامی که ‌جمهوری‌خواهان، قدرت را به دموکرات ها تحویل می‌دهند، یا بر عکس آن ، در روند اداره کشور تغییری ایجاد نمی‌شود. این همان ثباتی است که به دنبال آن بوده‌اند. ‌در آمریکا با وجود اینکه به نظام «تاراج»[۴۵] معروف است. پس از روی کار آمدن حزب مخالف تأثیری در روند، و شیوه اداره کشور ، مشاهده نمی‌شود، مگر نهایتاًً در امور بسیار جزیی.

با این حال با وجود این که، پایه های دموکراسی تا اندازه زیادی در آمریکا نهادینه شده بود، باز هم این خطر را (تکثرگرایی شدید و بازی‌های حزبی) را مانعی برای رسیدن به ثبات سیاسی دانستند و با مقابله با تشتت آرای و اختلاف عقاید و افکار عمیق در جامعه به سمت یک ثبات سیاسی قدم نهادند .

حتی در خود کشوری مثل انگلیس که به اعتقاد اکثر اندیشمندان ومتفکران ،فرهنگ دموکراسی وتکثر گرایی در بالا ترین سطح قرار داشته، باز هم آن ها را بر آن داشت، که کاملا هدفمند به سمت نظام دوحزبی رفته، و با حمایت از آن در جهت رسیدن به یک ثبات مطلوب گام بردارند.به خاطر همین امر با وجود احزاب متعدد در بریتانیا تنها دو حزب در اکثر ادوار تاریخی عرض اندام می کرده‌اند.

«در انگلیس احزابی متعددی همچون حزب لیبرال، سوسیال دموکرات، ناسیو نالیست ولز، شین فین، حزب کمونیست بریتانیای کبیر، جبهه ملی، حزب سبزو….که معمولا در مقابل دو حزب حاکم جنبه نمادین و سمبولیک دارند» (امین،۱۳۸۳، ص۵۹).

زیرا آن ها می‌دانستند که وجود احزاب متعدد قوی، به طور هم زمان در یک کشور ، حتی کشوری که پایه های تکثر گرایی و فرهنگ دموکراسی آن در حد بالایی نهادینه شده بود، خطری جدی در راه توسعه وپیشرفت کشور است .به همین دلیل اکثر متفکران انگلیسی موافق نظام دو حزبی بودند.

در دراز مدت نظامهای دو حزبی و نظامهای با حزب مسلط بیشتر از نظامهای تک حزبی یا چند حزبی ثبات سیاسی را به ارمغان می آورند (اسمیت، ، ۱۳۷۸،ص۶۸).

اگر بخواهیم یک تقسیم بندی ساده انجام دهیم، روند حیات احزاب در کشورهای پیشرفته این چنین بود:

۱-مرحله قبل از شکل‌گیری.

۲-مرحله بعد از شکل‌گیری (مرحله تکثرگرایی و فعالیت احزاب قدرتمند).

۳-مرحله رسیدن به یک ثبات سیاسی (مرحله نزدیک کردن افکار و عقاید به یکدیگر).

حال ایران با توجه به اینکه قبل از شکل‌گیری احزاب منسجم و قوی با مشکلات بسیاری روبروست، حتی اگر خوش‌بینانه بگوییم، این مرحله را سپری کرده(مشکل شکافهای عمیق اجتماعی) و به مرحله دوم که تکثر گرایی است رسیده (مرحله تکثرگرایی شدید) به دلیل ضعف و عدم آشنایی با فرهنگ تکثرگرایی و به طور عام تر فرهنگ دموکراسی و همچنین پا برجا بودن شکافهای اجتماعی، یعنی دور شدن هرچه بیشتر از ثبات سیاسی، همان طور که بررسی کردیم، نظام حزبی و تکثرگرایی هم دارای معایبی است، که حتی در کشورهایی که خود، خاستگاه دموکراسی هستند، و پایه های دموکراسی در آنجا به مراتب منسجم‌تر و نهادینه تر از ایران بوده، آن‌ ها را در عمل بر آن داشت، که رویه ای رادر پیش گیرند، که در آن نقش احزاب از تئوری تا عمل کاملاً متفاوت است (آن احساس خطری بود که آن‌ ها را کاملاً هدفمند ‌به این رویه وادار کرده).

«دموکراسی یا هر رویکرد آزادی خواهانه ای به احتمال بسیار زیاد در صورتی موفق می شود، که فرهنگ رقابت سیاسی پیش از گسترش حق رأی‌، ودیگر اشکال مشارکت سیاسی، نهادینه شود» (اسمیت ،۱۳۸۰،ص۱۲۶).

حال اگر بخواهیم ایران را با توجه ‌به این شرایط (اینکه پایه های دموکراسی به انسجام و ثبات کامل نرسیده و هنوز فرهنگ دموکراسی، چه در پایین‌ترین نهاد جامعه (خانواده)، و چه در بالاترین نهاد جامعه (دولت) شکل نگرفته، وبا توجه به مشکلات پیش روی شکل گیری احزاب منسجم در جامعه(شکافهای اجتماعی))، در نظر بگیریم.چگونه می توان صحبت از رفتن به سمت تحزب وتکثر گرایی کرد؟.

«در کشوری که فرهنگ تکثر گرایی ‌و دموکراسی نهادیه نشده، رفتن به سمت نظام پارلمانی وقدرت دادن بیش از حد به پارلمان ، پارلمان را تبدیل می‌کند به یک امر صوری واینگونه به نظر می‌آید، که این پارلمان است که، دارد مردم را نمایندگی می‌کند، ‌و آنگاه پارلمان نقش کنترل کننده نظم دولتی را بر عهده می‌گیرد ومی توان آن را مجلس الدوله نامید، این حالت در نظام پارلمانی بیشتر نمود دارد» (حجاریان ،۱۳۸۷ ، ص۴۳).

این درحالی است که در ایران علاوه بر نهادینه نبودن فرهنگ دموکراسی و تکثرگرایی، بامشکل پیش روی شکل‌گیری احزاب منسجم و کار آمد هم روبرو هستیم، که همان‌ طور که بررسی کردیم با این شرایط، اگر بخواهند احزاب آزادانه فعالیت کنند، (البته در چهار چوب قوانین حزبی)، هرحزبی تبدیل می‌شود، به تجلی گاه هر قومیت و فرهنگ، که این خودتشدید کننده بی‌ثباتی است.

بند سوم: راه‌های پیش روی حکومت در رابطه با احزاب

با توجه به مشکلات پیش روی شکل‌گیری احزاب منسجم وکار آمد و همچنین مشکلات پیش روی تکثرگرایی بعداز مرحله شکل‌گیری در ایران، می‌توان راه‌های پیش روی حکومت در رابطه با احزاب را به چند بخش تقسیم کرد.

۱-رفتن به سمت فعالانه و آزادانه عمل کردن احزاب

همان طور که در بخش اول بررسی کردیم به دلیل وجود شکاف‌های اجتماعی عمیق در ایران شکل‌گیری احزاب منسجم در قالب چند حزب قدرتمند و کارآمد امکان‌پذیر نیست. و اگر حکومت بخواهد مسیر را برای آزادانه و فعالانه عمل کردن احزاب (با این شرایط موجود شکاف‌های اجتماعی )، فراهم کند. آنگاه هر حزب تبدیل می‌شود به تجلی گاه هم قومیت (ترک، لر، کرد،، فارس و …) و هر فرهنگ و هر گرایش. مخصوصا اگر همراه بااحساس تبعیض، ‌و نارضایتی باشد. واین نمی‌تواندبرای یک کشور حالت مطلوبی باشد، ومعرف احزاب واقعی در یک نظام نماینده سالار باشد. علاوه بر عدم وجود فرهنگ تکثرگرایی در جامعه ایرانی که از شاخصه‌های آن، چندگانگی، تسامح، یا به زبان ساده‌تر تحمل انتقاد ، تحمل شکست و تحمل رقابت و در سطح عام تر، نبود فرهنگ دموکراسی، خود تشدید کننده فساد حزبی و دورشدن از توسعه و پیشرفت کشور است، که تنها با رسیدن به ثبات سیاسی محقق می‌شود.

۲-احزاب تحمیلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...