در سازمان های امروزی بایستی افراد، شرکا، سیستم ها، منابع، اهداف و استراتژی های آن ها سازنده ی چیزهای مثبت باشند تا مورد تعریف و تمجید قرار بگیرند و شتاب دهنده فعالیت ها و عملکردها باشند و از چیزهای منفی اجتناب کنند. پس یک رویکرد منسجمی برای درک بهتر پویایی های موفقیت و شکست ها در محیط پیچیده و مسطح جهان امروز مورد نیاز است. پس می توان گفت که مثبت گرایی در محیط کار نقطه عطفی را در مطالعات رفتار سازمانی به وجود آورده است و صفت مثبت، ظرفیت های توسعه پذیر و قابل یادگیری مثبت، رفتارهای مثبت و سازمان های مثبت را می توان از جنبه‌های آن دانست که به آن اشاره خواهد شد (همان منبع، ۲۰۰۷؛ ۳۲۲).

۶-۳-۲٫ صفات مثبت

مطالعات زیادی درباره نقش نسبتاً پایای صفات مثبت در ارتقای عملکرد نیروی انسانی در محیط کار در مطالعات رفتار سازمانی انجام شده است. برای مثال حمایت های اساسی از سهم چشمگیر توانایی‌های ذهنی انسان ها در انجام وظایف خود در میان حوزه های مختلف، از جمله محیط کار شده است (لوتانز و یوسف، ۲۰۰۷؛۳۲۴).
هوش به طور مثبت با رهبری ارتباط دارد اگرچه اخیراًً یافته های فرا تحلیلی نشان از این دارند که این ارتباط ممکن است ضعیف تر از مفروضات سنتی باشد (جاج[۵۰] و همکاران، ۲۰۰۴؛۵۴۸).

حال در اینجا چند موضوع که اخیراًً روی صفات مثبت انجام شده است بیان می‌کنیم:

صفات پنج گانه شخصیت

این ۵ صفت شخصیتی عبارتند از: ثبات عاطفی، برونگرایی، گشودگی، مقبولیت و وظیفه شناسی که ارتباطشان قویاً با عملکرد در تحقیقات زیادی نشان داده شده است. تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که وجدان پیشگوکننده کلی تر و قوی تری نسبت به بقیه صفات شخصیتی دیگر است. این ۵ صفت در سه سطح بررسی شده اند:

    1. سطح فردی: مثل نشاط، سلامت روانشناختی و فیزیکی، معنویت و هویت

    1. سطح میان فردی: مثل کیفیت ارتباط با همکاران، اعضای خانواده و دیگر افراد

    1. سطح سازمانی: مثل انتخاب شغل، رضایت شغلی، عملکرد، درگیری های اجتماعی، فعالیت های غیرقانونی و ایدئولوژی های سیاسی (لوتانز و یوسف، ۲۰۰۷؛۳۲۴).

  1. در تحقیقات دیگر ارتباط مثبت این ۵ صفت شخصیتی با کارآفرینی، هوش فرهنگی، رضایت از کار تیمی و ارتباط منفی با فرسودگی شغلی بررسی شده است. همچنین تحقیقات اخیر درباره شخصیت نشان از تعامل بین این ۵ صفت و حالت های ناپایدار و زودگذر یا عوامل موقعیتی که می‌توانند تأثیرات خود را روی پیامدهای مختلف مرتبط با محیط کار تعدیل و ارتقا دهد، دارد (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۶؛۳۸۸).

خودارزیابی محوری

طبقه بندی دیگر از صفات مثبت که روی پیامدهای محیط کار اثر دارد در تحقیقات جاج و همکارانش بیان شد آن ها ۴ جزء اصلی خودارزیابی را شناسایی کردند که عبارت بودند از: عزت نفس، خودکارآمدی عمومی، کانون کنترل و ثبات عاطفی این دو به دو به هم وابسته اند و هنگامی که در یک سازه مرکزی ترکیب می‌شوند یک پیش‌بینی کننده مثبتی از تعیین هدف، انگیزش، عملکرد، رضایت از زندگی، رضایت از شغل و دیگر پیامدهای مطلوب محسوب می شود. آن ها فی نفسه با خود تطبیقی با اهداف برانگیخته می‌شوند تا اینکه اهداف را برای ارزش های اصلی خود تعقیب کنند. زیرا ارزش های متناسب با اهداف، انگیزش ذاتی بالاتری را برای دستیابی به آن ها ایجاد می‌کند و محرکی برای عملکرد بهتر و رضایت مطلوب تر است(جاج و همکاران؛ ۲۰۰۵؛۵۴۸). خودارزیابی های بالاتر به طور منفی با پیامدهای نامطلوب محیط کاری مثل فرسودگی شغلی ارتباط دارد.

۷-۳-۲٫ صفات روانشناختی مثبت

سال های متمادی است که تحقیقات زیادی روی صفات روانشناختی مثبت، نقاط مثبت شخصیتی، اخلاقیات و فضایل و ارزش هایی که در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها مورد توجه زیادی قرار دارند، صورت گرفته است که امروزه جنبش روانشناسی مثبت بخشی از آن را در بر می‌گیرد. زیرا ثبات آن ها بیشتر از اقدامات کوتاه مدت و زودگذر است. صفات روانشناختی مثبت به عنوان یک پایه ی قوی برای توسعه و بهبود حالات ناپایدار و گذرا به شمار آید. برای مثال اگرچه از امید به عنوان یک حالت توسعه پذیر یاد می شود، یعنی برای توسعه و بهبود جای تحقیقات بیشتری دارد، اما دارای سطح غیر منعطف و باثباتی به عنوان مبنا می‌باشد تا اینکه بتواند سطح و دامنه حالت امید فرد را محدود یا ارتقا دهد (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۷). اقدامات پی در پی برای ارتقا حالات امید می‌تواند در ایجاد صفت امید در اکثر مواقع و در موقعیت های مختلف کمک کننده باشند (اسنایدر[۵۱]، ۲۰۰۲؛ ۲۵۱).

چندین سیستم طبقه بندی توسط تئوری ها، ارزیابی ها و تحقیقات حمایت شده اند که اخیراًً به طور منظم و سیستماتیک در طیف وسیعی از صفات روانشناختی مثبت ظهور پیدا کرده‌اند. برای مثال سی پترسون و سلیگمن ۲۴ ویژگی بارز رفتاری را درون ۶ طبقه کلی طبق بندی کرده‌اند که عبارتند از :

    1. بینش و آگاهی[۵۲] : که شامل ویژگی هایی چون قوه خلاقیت، کنجکاوی، بی تعصبی[۵۳]، علاقه به یادگیری و داشتن چشم انداز می شود.

    1. شجاعت[۵۴]: که شامل جرئت، پشتکار، صداقت و سر زندگی می شود.

    1. نوع دوستی[۵۵]: که شامل صفاتی چون عشق، مهربانی و هوش اجتماعی می شود.

    1. انصاف و عدالت: شامل شهروندمداری، بی طرفی و رهبریت می شود.

    1. اعتدال و میانه روی[۵۶]: که شامل صفاتی چون بخشش، نیکوکاری، تواضع و فروتنی، احتیاط و هوشیاری، خودتنظیمی[۵۷] است.

  1. تعالی[۵۸]: شامل صفاتی چون درک زیبایی ها و فضیلت ها، حق شناسی[۵۹]، امید، خوش خلقی و معنویت می شود.

دو موضوع را باید ‌در مورد این ویژگی ها در نظر داشته باشیم اول اینکه آن ها بایستی غیرمنعطف و باثبات باشند یعنی در هر زمان و موقعیت ثابت و پایدار باشند و دوم اینکه آن ها بایستی ماهیتاً دارای ارزش باشند نه لزوماًً از طریق پیامدهای مطلوب، قابلیت پیش‌بینی و تشریح داشته باشند. اگرچه اولین موضوع ممکن است با محیط کار ارتباط داشته باشد خصوصاً در ارتباط با گزینش منابع انسانی اما دومین نکته کمتر در فرهنگ سازمانی، سازمان های امروزی ما کاربرد دارد.

سیستم طبقه بندی دیگری توسط اشنایدر و لوپز معرفی شد. آن ها رویکردهای روانشناختی مثبت را در ۶ طبقه دسته بندی کردند که این سیستم طبقه بندی در راستای کاربرد اخیر روانشناسی مثبت در محیط کار واقع شده است.

    1. رویکرد احساسی: مثل رفاه درونی، بهزیستی روانشناختی، غرق شدگی.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...