دلفی هفتم ژاپن: دوره ی پیش‌بینی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۳۰

وزارتخانه ی آموزش، فرهنگ، ورزش، علم و تکنولوژی، اعضای کمیته ی راهبری دلفی هفتم را جهت تشکیل ۱۴ شاخه ی تکنولوژیکی و ۳ شاخه ی نیازهای اجتماعی- اقتصادی انتخاب نمود. زیرگروه های نیازهای اجتماعی- اقتصادی عبارتند از:

• سیستم اجتماعی- اقتصادی جدید

• افزایش سن جامعه

• امنیت

برخی از زیرگرو ههای تکنولوژیکی نیز عبارتند از:

-اطلاعات و ارتباطات

-الکترونیک

-حمل و نقل

– بهداشت و مراقبت پزشکی

هر یک از زیرگروه های نیازها شامل اعضایی از متخصصین علوم فرهنگی و اجتماعی بود و هر شاخه ی تکنولوژیکی نیز از اعضای متخصص در آن شاخه تشکیل شد. در مطالعات اول تا ششم، تنها زیرگروه های تکنولوژیکی پوشش داده می شد اما در دلفی هفتم، گروه راهبری سه زیر گروه نیازهای اجتماعی- اقتصادی را نیز تشکیل داد که با نیازهای اجتماعی و اقتصادی جامعه ژاپن در ۳۰ سال آینده سر و کار داشتند. زیر ‌گروه‌های نیازها به دنبال بررسی چگونگی ‌پاسخ‌گویی‌ به نیازهای اجتماعی– اقتصادی آینده، به وسیله ی اهداف تکنولوژیکی بودند. در واقع این زیرگروه ها، راهکاری برای دخیل نمودن نیازهای اجتماعی- اقتصادی در آینده نگاری تکنولوژی به شمار می آمدند.

در نهایت ۱۰۶۵ گزاره[۶۸] (که نیازهای اجتماعی – اقتصادی نیز در آن ها لحاظ گردیده بود) انتخاب و جهت نظر خواهی از متخصصان مربوطه، ارسال گردید. ‌در مورد هر گزاره، درجه ی اهمیت، زمان تحقق پیش‌بینی شده، کشورهای پیشرو و اطلاعاتی از این قبیل پرسیده شد. (دفتر همکاری‌های فناوری ریاست جمهوری،۱۳۸۱)

۲-۱۱-۲- تجربه ی دوم: فعالیت آینده نگاری در کشور آلمان

در طول دهه ی ۱۹۸۰ ، سیاست تکنولوژی کشور آلمان در زمینه ی آینده نگاری چندان فعال نبود. بعد از سال ۱۹۹۰طرز تفکر ‌در مورد آینده نگاری به شکلی قابل ملاحظه تغییر پیدا کرد. تا آن زمان به آینده نگاری تکنولوژی توجه چندانی نمی شد. از دلایل این امر می توان به صراحت قانون اساسی اشاره نمود که بر اساس آن، علوم باید مستقل باشند و نیز جو سیاسی ناشی از حکومت دموکرات مسیحی و ساختار فدرال کشور که مسئولیت تحقیقات را غیر متمرکز کرده بود. با این حال در حدود سال ۱۹۹۰ ، تغییر عمده ای در سیاست گذاری دولت در خصوص راه اندازی فعالیت های گوناگون آینده نگاری به وقوع پیوست.

مشکلات مربوط به اتحاد دو آلمان، رکود و بحران‌های ساختاری، تغییرات روزافزون تکنولوژیکی، جهانی شدن بازار و تأکید مجدد بر آینده نگاری تکنولوژی در کشورهای دیگر موجب شد که مسئولین وزارت آموزش، علوم، تحقیقات و تکنولوژی BMFT( که بعد از سال ۱۹۹۴ به- BMFT وزارت تحقیقات و آموزش[۶۹]-تبدیل شد)، که بیشترین نقش را در سیاست های علم و تکنولوژی آلمان ایفا می نمودند، طرز تفکر خود را تغییر دهند. استراتژی ها و نگاه های بلندمدت برای استفاده ی بهتر از منابع محدود، پشتیبانی نمودن و اولویت گذاری های هدفمند برای تکنولوژی هایی خاص ضروری به نظر می رسید. از طرف دیگر دولت باید توجه می کرد که در بازار و نیروهای خود تنظیمِ آن و نیز در سیستم های علمی خود سازمان یافته، زیاد دخالت نکند. در آغاز دهه ی ۱۹۹۰ ضرورت توجه به منابع، تمام دست اندرکاران را به آینده نگاری علاقه مند نمود و مطالعاتی بلندمدت در سال ۱۹۹۱ آغاز شد، با این امید که نشانه هایی از متحمل ترین پیشرفت ها در علم و تکنولوژی به دست آید.

اولین پروژه ای که در این راستا انجام شد، پروژه ی “تکنولوژی در آغاز قرن ۲۱ ” بود که با هدف تکمیل معیارهای رشد اقتصادی و با ایده ی استفاده ی هوشمند از ‌تکنولوژی یهای جدید انجام شد. هدف دیگر این پروژه نیز بسیج نظریات و عقاید مدیران تحقیقاتی آلمان در راستای اهداف آینده نگاری بود.

این پروژه در سال ۱۹۹۲ با مطالعه ی مستندات بین‌المللی، که شامل آینده نگاری نیز می شد و با حمایت مالی BMFT آغاز گشت. از مؤسسه‌ ی سیستم ها و تحقیقات نوآوری فرانهوفر[۷۰] (ISI) خواسته شد که یک روش جدید بر اساس درخت وابستگی طراحی کند. این مطالعه بر موارد زیر تمرکز داشت:

• انتخاب تکنولوژی های حیاتی

• معیارهایی برای ارزیابی این ‌تکنولوژی یها (بر اساس درخت وابستگی)

• روابط داخلی بین ‌تکنولوژی یها

• مقیاس زمانی

با مرور تمام مطالعات موجود در خارج کشور (از جمله فهرست تکنولوژی های کلیدی تهیه شده در آمریکا) و استفاده از نظر متخصصان نمایندگی‌های BMFT[71] فهرست اولیه ای از حدود ۱۰۰ تکنولوژی مهم تا سال ۲۰۰۰ تهیه شد. در بحث های مختلف و استفاده از پانل ها این تکنولوژی ها دوباره تعریف و دسته بندی شدند. این لیست نهایتاًً لیستی جزیی شد و عناوینی چون منطق فازی[۷۲] ، آنالیز ژن[۷۳] ، امنیت شبکه ی داده[۷۴] ، نمایشگرهای مسطح[۷۵] و غیره از آن استخراج شدند.

تیم پروژه، دو دسته از معیارها را مهم شناختند. دسته ی اول معیارهایی مربوط به شرایط اساسی[۷۶] مانند نیازهای مالی و زیرساختی آلمان و دسته ی دوم معیارهایی بودند که سعی در برآورده کردن نیازهای “رشد هوشمند[۷۷] ” و جستجوی اطلاعاتی برای ظرفیت حل مشکل یا پتانسیل یک تکنولوژی، داشتند. در انتها نیز تغییرات ۱۰ سال آینده مورد بررسی قرار گرفت و ۸ مرحله ی متفاوت برای فرایند تحقیقات، توسعه و نوآوری در نظر گرفته شد. در فرم های گزارش مشخص شده بود که به هر تکنولوژی چه مرحله ای را می توان نسبت داد و کدام مرحله برای سال ۲۰۰۰ امکان پذیر خواهد بود.

اولین مطالعه ی دلفی آلمان – دلفی ۱۹۹۳

هدف اولیه ی دلفی سال ۱۹۹۳ آلمان این بود که بررسی نماید مطالعات آینده نگاری، برای سیاست علم و تکنولوژی آلمان مفید است یا خیر؟ و آیا روشی چون دلفی را می توان در سطح وسیعی در آلمان به کار گرفت؟ و این که در کدام حوزه ها توافقی بین متخصصین ‌در مورد اولویت ها وجود دارد؟ این مطالعه همچنین به منظور تولید اطلاعاتی ‌در مورد تکنولوژی های آینده به عنوان ورودی استراتژی های توسعه میان مدت و بلندمدت BMFT و افزایش آگاهی ها بین متخصصین ‌در مورد نیاز به تفکر ‌در مورد آینده ی میان مدت و بلندمدت انجام پذیرفت.

این مطالعه توسط ISIبه عنوان یک تجربه به BMFT پیشنهاد شد. سپس این کار با دستور BMFT و توسط ISI با همکاری NISTEP ژاپن[۷۸] در سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳ با هزین های حدود ۲/۱ میلیون مارک انجام پذیرفت.

هنگامی که دلفی آلمان آغاز شد، ژاپنی ها دور اول پنجمین دلفی خود را انجام داده بودند. تصمیم بر این بود که آلمان از این نتایج استفاده کند و لذا سوال های دور دوم دلفی ژاپن برای استفاده در دلفی آلمان ترجمه شد. پرسشنامه‌ها برای ۱۶ حوزه و در مجموع با ۱۱۴۶ گزاره (که از دلفی ژاپن استخراج شده بودند) تهیه شدند.

در این مطالعه از روش دلفی استفاده شد که چهار مرحله داشت:

• تولید سوالات- در این مورد، تمامی سوال ها ترجم هی سوال های ژاپنی ها بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...