۱-کفایت سرمایه : (Capital Adequacy) بانک ناگزیر می‌باشد که سطح معقولی از سرمایه را نگهداری نماید. کمیته بازل حداقل مقدار نسبت کفایت سرمایه برای بانک های کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی را هشت درصد در نظر گرفته، اما برای بانک های کشورهای آسیایی به علت ضعیف بودن سیستم نظارتی اعتباری، حداقل این نسبت را ۱۲ درصد اعلام ‌کرده‌است.

۲-کیفیت دارایی ها: (Assets Quality) کیفیت دارایی ها در بانک ها مستقیما با عملکرد مالی آن ها در ارتباط است. ارزش تسهیلات، وابسته به ارزش نقد شدن وثایق آن است، در حالی که ارزش سرمایه گذاری ها وابسته به ارزش بازار است. از بانک انتظار می رود که از دارایی های با ثبات در پرتفوی خود استفاده نماید و برای کاهش ارزش دارایی های خود یک برنامه زمان بندی شده و ذخایر مناسب برای جبران ارزش آن در نظر بگیرد.(حسینی،۳۴:۱۳۸۸).

۳-کیفیت مدیریت : (Management Quality) ارزیابی کیفیت مدیریت، میزان هزینه هر واحد پولی را که تسهیلات داده می شود، نشان می‌دهد. لذا کاهش آن منجر به افزایش کارایی و سودآوری نهادهای مالی می‌گردد. عملکرد چهار شاخص دیگر عناصر CAMEL وابسته به نحوه بصیرت، توانایی، هوشیاری، حرفه ای بودن، درستی و بی نقص بودن و شایستگی مدیریت نهادهای مالی است. با توجه به اینکه نقش مدیریت در موفقیت هر نهادی تعیین کننده است، عموماً کیفیت مدیریت وزن بیشتری نسبت به سایر شاخص های عناصر CAMEL در ارزیابی نهادهای مالی دارد. شاخص زیر میزان کارایی در پرداخت تسهیلات را بر حسب مقیاس پول نشان می‌دهد:

۴- درآمدها: (Earnings) کیفیت و روند تحصیل درآمدها در یک نهاد مالی، ارتباط زیادی با چگونگی مدیریت دارایی ها و بدهی ها در آن نهاد دارد. کسب درآمد در یک نهاد مالی، باید سودآور باشد، به نحوی که از رشد دارایی ها حمایت کند و قابلیت اندوخته سازی در سازمان را بالا برد تا منجر به افزایش حقوق سهام‌داران گردد. عملکرد درآمدی خوب منتهی به افزایش اطمینان سپرده گذاران، سرمایه گذاران، وام دهندگان و بخش عمومی نسبت به مؤسسه خواهد شد.(همان منبع:۳۵).

۵- نقدینگی: (Liquidity) کنترل نقدینگی از مسئولیت های مهم مدیریت بانک است. استفاده از وجوه کوتاه مدت در سرمایه گذاری های بلند مدت، بانک را با این ریسک مواجه می کند که دارندگان حساب های سرمایه گذاری ممکن است متقاضی دریافت وجوه خود باشند و این نکته بانک را مجبور به فروش دارایی های خود نماید. بانک می بایست نقدینگی کافی برای ‌پاسخ‌گویی‌ به تقاضای سپرده گذاران و وام دهندگان داشته باشد تا اطمینان عمومی را نسبت به خود جلب نماید. بانک ها نیازمند داشتن سیستم مدیریت دارایی و بدهی اثربخش می‌باشند تا بتوانند عدم انطباق سررسید در دارایی ها و بدهی ها را حداقل و بازگشت آن ها را بهینه نمایند. همچنین نقدینگی با سودآوری رابطه معکوس داشته، ‌بنابرین‏، نهادهای مالی باید بین نقدینگی و سودآوری تعادل مناسبی را برقرار کنند.

(نجفی ، ۱۳۸۷: ۲۶).

۲-۸-۳-مدیریت ریسک

مدیریت ریسک در بانک سپه اهمیت زیادی دارد ومقررات نظارتی، به خصوص مقررات بانک مرکزی باید مورد توجه خاص قرار گیرد. مدیریت بانک سپه از تفکر سنتی سود محوری که در آن بانک سپه حاشیه سود دریافتی را مدیریت می کرد به سمت تفکر مدیریت ریسک و بازده سوق یافته و بر این مبنا مسئله اصلی در بانک سپه ، شناسایی، اندازه گیری و کنترل ریسک های مربوط به فعالیت های این بانک است. برخی از ابعاد ریسک بانک ها در زیر ارائه شده است: (کاشانی پور و همکاران،۲۹:۱۳۹۰).

۱- ریسک اعتباری: عدم بازپرداخت بدهی توسط دریافت کنندگان تسهیلات در موعد سررسید، اساس ریسک اعتباری را تشکیل می‌دهد. ریسک اعتباری را می توان احتمال تعویق، مشکوک الوصول یا لاوصول شدن بخشی از پرتفوهای اعتباری نهاد پولی به دلیل عوامل داخلی مانند ضعف مدیریت اعتباری، کنترل های داخلی، پیگیری و در بانکداری نوین، بخش عمده ای از منابع از طریق فعالیت های غیربانکی به دست می‌آید. نظارت( یا عوامل خارجی )مثل رکود اقتصادی، بحران تعریف کرد. نحوه تخصیص منابع بین فعالیت های مختلف، ارزیابی سطح اعتباری مشتریان و اخذ تضمیمات کافی، در کنترل این ریسک مؤثر هستند. با توجه ‌به این که تسهیلات عموما به عنوان ریسکی ترین دارایی بانک سپه در نظر گرفته می‌شوند. لذا نسبت تسهیلات به سپرده ها نیز ارائه شده است، هر چند که این نسبت می‌تواند تا حدود زیادی متأثر از رعایت الزامات قانونی در خصوص تخصیص دارایی ها باشد.

۲- ریسک نقدینگی: ریسک نقدینگی به دلیل کمبود و عدم اطمینان در میزان نقدینگی بانک سپه ایجاد می شود. کفایت موجودی نقد باعث می شود که امکان پرداخت تعهدات و نیازهای نقدینگی سپرده گذاران در زمان مناسب فراهم شود. معیارهای ارائه شده برای این نوع ریسک می‌توانند نقش مؤثری در کنترل و مدیریت آن داشته باشند. به دلیل اهمیت شاخص های مالی در حوزه ریسک که در کوتاه مدت نیز بر وضعیت بانک سپه اثر گذار است و به منظور ارزیابی دقیق وضعیت بانک سپه و تأکید بر کنترل ریسک های مرتب بر فعالیت های بانک سپه، به توجه به موارد فوق شاخص های مالی در حوزه ریسک در مقاطع کوتاه مدت اندازه گیری و مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین از آن جا که بخشی از درآمدهای بانک سپه در پایان سال مالی شناسایی و در صورت های مالی منعکس می شود، شاخص های سودآوری را می توان در پایان دوره های مالی برای ارزیابی عملکرد بانک سپه مورد توجه قرار داد (همان منبع:۳۳).

۳- ریسک نرخ سود مالی:تأثیر نوسان نرخ سود برعملکرد بانک سپه غیرقابل انکار است. بررسی نسبت تسهیلات به سپرده های سرمایه گذاری که بیانگر دارایی ها و بدهی های حساس به نرخ سود است، بسیار ضروری به نظر می‌رسد. همچنین هر قدر سهم سپرده های کوتاه مدت از کل سپرده های سرمایه گذاری بیش تر باشد، بانک سپه از انعطاف مناسب تری در مقابل تغییر نرخ سود برخوردار خواهد بود.

۴- ریسک توانایی: شکاف مثبت نرخ سپرده های یک بانک نسبت به سایر بانک ها می‌تواند به عنوان یک ریسک تعبیر شود، هر چند که از سوی دیگر، نشان دهنده خط مشی جذب سپرده است. نسبت حقوق صاحبان سهام به جمع دارایی و نسبت کفایت سرمایه نیز می‌تواند نشان دهنده ریسک بانک برای سرمایه گذاران و سپرده گذاران باشد.مهمترین چالش بانکداری الکترونیکی در ایران، حاکم بودن سنت و نبودن فرهنگ مناسب است. کارکنان کم انگیزه و بی هدف، نه تنها یار شاطر نیستند، بلکه بار خاطرند.

اصول مدیریت ریسک برای بانکداری الکترونیک به عنوان رهنمودی برای بهبود بخشیدن فعالیت‌های بانکداری الکترونیک است ، وعبارتند از:

الف- اشتباهات سهوی اعضای هیئت مدیره و مدیریت ( اصول۱ تا۳)

۱- اشتباهات سهوی مدیریت کارا در فعالیت های بانکداری الکترونیک.

۲- برپایی فرایند کنترل امنیت جامع.

۳-کوشش پیوسته جامع و فرایند اشتباهات سهوی مدیریت برای ارتباطات برون کاوی و ارتباطات شخص ثالث دیگر.

ب- کنترل های امنیتی ( اصول ۴ تا ۱۰)

۴- تصدیق مشتریان بانکداری الکترونیکی.

۵- غیر قابل فسخ و جواب گویی برای تراکنش های بانکداری الکترونیک.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...