پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – ۳-۴ دیدگاه های مختلف در خصوص آثار حقوقی حق شرط های غیر قانونی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
-
- منع برده داری
-
- منع شکنجه
-
- منع مجازاتهای غیرانسانی و بیرحمانه
-
- ممنوعیت سلب خودسرانه حیات افراد
-
- منع آزادی عقیده، اندیشه و مذهب
-
- برخورداری از اصل برائت
-
- منع اعدام زنان باردار و کودکان
-
- ممنوعت تجویز و حمایت از نفرت مذهبی ، نژادی و ملی
-
- ممنوعیت جلوگیری از حق ازدواج افرادی که به سن ازدواج رسیدهاند
-
- منع جلوگیری از حق اقلیتهای دینی ، قومی و نژادی ، در به کارگیری فرهنگ یا عمل به اصول مذهبی و یا استفاده از زبان خود
- ضرورت محاکمه عادلانه[۳۷]
بند ۲ ماده ۲۷ کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ۱۹۶۱ ( سان خوزه ) هم ارائه حق شرط نسبت به ۱۱ ماده از این کنوانسیون را مجاز ندانسته است . بند ۲ ماده ۲۷ کنوانسیون اشعار میدارد:
« ماده مذکور ، تعلیق در موارد زیر را مجاز نمیداند : ماد ۳ ( حق داشتن شخصیت حقوقی) ،
ماده ۴ ( حق حیات ) ، ماده ۵ ( حق رفتار انسانی) ، ماده ۶ ( آزادی از بردگی)،
ماده ۹ ( عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری) ، ماده ۱۲ ( آزادی وجدان و مذهب)،
ماده ۱۷ ( حقوق خانواده ) ، ماده ۱۸ ( حق نام) ، ماد ۱۹ ( حقوق کودک) ، ماده ۲۰ (حقوق تابعیت)
و ماده ۲۳ ( حق مشارکت در دولت و تضمینات اساسی قضایی برای حمایت از این حقوق) » .
در کنوانسیون اروپایی حقوق بشر رم (۱۹۵۰) نیز مطابق بند۲ ماده ۱۵ چهار حق غیرقابل تعلیق دانسته شده است و اعمال شرط برآنها را غیر مجاز میداند . این حقها عبارتند از :
-
- حق حیات ، جز در ارتباط با مرگ ناشی از اقدامات جنگ .( ماده ۲)
-
- حق آزادی از شکنجه و رفتار یا مجازات های غیرانسانی و تحقیر کننده ( ماده ۳)
-
- حق آزادی از بردگی یا انقیاد ( بند ۱ ماده ۴)
- حق مصونیت از عطف به گذشته شدن قوانین کیفری (ماده ۷)
بند ۲ ماده ۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی نیز تعلیق در حقوق زیر را مجاز نمی داند:
-
- حق حیات
-
- حق آزادی فکر، وجدان و مذهب
-
- مصونیت از شکنجه یا مجازات ها یا رفتار غیر انسانی و خوارکننده و هم چنین ممنوعیت آزمایشات غیر ارادی علمی و پزشکی
-
- ممنوعیت برده داری و خرید و فروش برده و در بردگی نگاه داشتن انسان ها
-
- حق برخوردار بودن از شخصیت حقوقی
-
- ممنوعیت عطف به ماسبق شدن قوانین کیفری
- ممنوعیت زندانی کردن افراد به سبب ناتوانی در ایفای تعهد قراردادی.
با توجه به توضیحات داده شده می توان گفت برخی حقوق غیر قابل تعلیق جز حقوق بنیادین هستند که بیان کننده قواعد امری میباشند و همه تعهد به رعایت آن کردهاند و برخی دیگر از آن ها جزء هنجارهای بینالمللی میباشند. پس هر شرطی که مغایر با آن ها باشد فاقد اعتبار تلقی می شود.
دیوان آمریکایی حقوق بشر در قضیه «محدودیت های مجازات مرگ» (بند ۲و ۴ ماده ۴ کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر) بیان کرد، شرط هایی که دولت با اعمالشان مقررات غیر قابل تعلیق را تعلیق میکند ناسازگار با موضوع و هدف کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر میباشد.[۳۸]
کمیته حقوق بشر کمی ملایم تر با این موضوع برخورد کرده و بیان کردهاست:
هر چند که اعمال شرط نسبت به حق های غیر قابل تعلیق، به طور قهری با موضوع و هدف میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مغایرتی ندارد، اما تعهد سنگینی به عهده دولت ارائه کننده شرط قرار دارد که چنین شرطی را توجیه کند.
اگر به عملکرد دولت ها توجه کنیم حاکی از این است که ارائه شرط نسبت به حقوق غیر قابل تعلیق امری نسبتاً رایج است. برای مثال می توان اعمال حق شرط توسط دولت پرتقال و آلمان، نسبت به مواد ۲و ۴و ۷ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر را بیان کرد. یا اعمال شرطی که توسط دولت های آرژانتین، آمریکا، مکزیک، نروژ، ایرلند، ایتالیا، انگلستان به برخی مواد مندرج در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که متضمن حقوق تعلیق ناپذیر است، وارد شده است.
در قضیه فلات قاره دریای شمال، دیوان بینالمللی دادگستری به این نکته اشاره نمود که قواعد و مقررات عرفی دارای ماهیت متفاوت از مقررات معاهده ای هستند. مقررات عرفی باید به طور یکسان برای همه اعضای جامعه بینالمللی لازم الاجرا باشند و تابع حق حالت انحصاری یک جانبه که به نفع هر یک از اعضا قابل اجرا باشد نخواهد بود. در مورد قاعده آمره بودن یا نبودن اسناد حقوق بشری دو نظر جدی مطرح شده: نظریه اول، اسناد بینالمللی حقوق بشری را «قاعده آمره» می شمارد. قاضی «تاناکا»[۳۹] در رأی جداگانه ای در قضیه اتیوپی و آفریقای جنوبی حقوق مرتبط با حقوق بشر را در زمره قواعد آمره ذکر کرد.[۴۰]
«لاس دل و چن» و «مک دوگال»[۴۱] نیز منشور حقوق بشر را بیانیه ای بینالمللی، عرفی و دارای ویژگی قواعد آمره می دانند. «ردوس»[۴۲] نیز همه مقررات حقوق بین الملل عمومی را که برای اهداف بشر دوستانه خلق شده، از نوع قواعد آمره قلمداد میکند.
نظریه دوم نیز مربوط به گروهی است که با استناد به ماده ۵۳ کنوانسیون وین ۱۹۶۹ حقوق معاهدات، میگویند به شرطی قاعده ای قاعده آمره است که توسط کل جامعه جهانی مورد پذیرش قرار گیرد.
پس میگویند اگر نسبت به قاعده ای معترض باشند و نسبت به آن اعمال شرط کنند، حاکی از این است که آن قاعده آمره و عرفی نیست.[۴۳]
۳-۴ دیدگاه های مختلف در خصوص آثار حقوقی حق شرط های غیر قانونی
سه دیدگاه مختلف در این خصوص مطرح شده:
-
- دولت شرط گذار ملزم به معاهده می شود مگر در مفادی از معاهده که نسبت به آن اعمال حق شرط نموده.
-
- نامعتبر بودن حق شرط باعث می شود عضویت دولت شرط گذار ملغی شود و طرف دیگر معاهده نباشد.
- دولت شرط گذار از حق شرط نامعتبر خود بهره ای نمی برد و ملزم به کل معاهده خواهد بود.
۱-۳-۴ پایبندی دولت شرط گذار به معاهده به استثنای موادی از معاهده که نسبت به آن اعمال شرط شده است.
طرفداران این نظریه بر این عقیده اند که در صورت ارائه حق شرط نامعتبر دولت شرط گذار، به معاهده پایبند خواهد بود. مگر نسبت به مفادی که در خصوص آن ها اعمال حق شرط نموده است. البته آن ها میپذیرند که این راه حل – به عنوان اثر حقوقی حق شرط غیر قانونی – همان نتیجه اعتراض به اجرای حق شرط را در بر خواهد داشت که دولت شرط گذار متعهد به مفادی که نسبت به آن اعمال شرط نموده است، نخواهد بود. با پذیرش این نظریه، این نتیجه به دست میآید که تصمیم گرفتن در مورد اینکه این شرط معتبر است یا نامعتبر عملاً فایده ای نخواهد داشت زیرا در هر دو صورت یک اثر به بار خواهد آمد.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:57:00 ب.ظ ]
|