کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



گفتار نخست:خواب و بیهوشی

قاتونگذار در تدوین قوانین جزایی و در مبحث علل رافع مسئولیت کیفری که یکی از موضوعات فرعی حقوق جزای عمومی می‌باشد و اغلب تحت عنوان حدود مسئولیت جزایی ذکر می شود. صراحتاً در این دو موضوع سخنی به میان نیاورده است،مسلماًً قابلیت انتسابق در اینگونه موارد مشکل است چراکه فرد در حالت خواب و بیهوشی قوه تمیز خوب و بد را ندارد و به فرض اینکه این توانایی هم در وی باقی باشد، قادر به کنترل رفتار خود نیست و اراده اش مختل می‌باشد

تا قبل از انقلاب مشروطیت تا قبل از این دوران به لحاظ عدم وجود مقررات منسجم و وجود دو دسته محکمه برای رسیدگی به جرائم ومشخص نبودن اصول و قواعد جزائی، چنانچه شخصی در خواب و یا حالت اغماء و بیهوشی مرتکب جرمی می گردید اگر کار به محاکم عرفی کشیده می شدف حکام ولایت در این مورد تصمیم گیری می‌کردند و چنانچه دعوی به محاکمه شرعی واگذار می گردید،حکام شرع، روحانیون و مجتهدین بر اساس ادله فقهی و احکام شرعی قضیه را حل و فصل می نمودند.

در قانون مجازات عمومی سال ۱۳۰۴ و ۱۳۵۲:

قانون مجازات عمومی سابق در بحث از میزان مسئولیت جزایی و علل رافع این نوع مسئولیت، مشمول موضوع مورد بحث نشده و لذا نمی توان در آن قانون جایگاهی پیدا نمود. اما در قانون ۱۳۵۲ اصلاحی که قانون‌گذار برای اولین بار تحت تأثیر مکتب نئو کلاسیک که در آن زمان در فرانسه طرفداران فراوانی داشت قرار گرفته و با آوردن عبارتی نظیر « اختلال در قوه تمییز ‌و اراده‌» و تقسیم آن به اختلال تام و نسبی در حقیقت بیان داشته که هرنوع حالتی در روان و جسم انسان بروز می‌کند و با وجود شرایطی موجب اختلال در اراده و تعقل شخص گردد، از مسئولیت جزایی در صورت ارتکاب جرم معاف خواهد بود.

الف- خواب طبیعی:خواب طبیعی در انسان در اثر خستگی عضلانی و یادماغی حادث قرار گیرد. اما در قوانین جزایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دیگر چیزی ‌به این نام وجود ندارد که در جای خود بحث خواهد شد.

ب- خواب مصنوعی:در برخی افراد، این قدرت و توانایی وجود دارد که با بهره گرفتن از استعداد و تعلیمات خاص و با تسلط یافتن بر اراده سایرین آن ها را به خواب مصنوعی فرو برند، فرد یا افراد هیپنوتیزم شده در این حالت همانند خواب طبیعی فاقد قوه اراده می‌باشند وزیر نفوذ هیپنوتیست قرار دارند و به دستور و فرمان او به هر کاری حتی خود کشی، دست می‌زنند. گاهی از اوقات هیپنوتیزم در درمان بیماری ها و یا روان به کار گرفته می شود که به آن هیپنوتراپی و هیپنو آنالیز اطلاق می شود و گاهی نیز شخص قادر است این عمل را بر روی خود انجام دهد که به آن اتو هیپنو و یا سلف هیپنوتیزم می‌گویند.

در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۶۱:قانون مجازات اسلامی که عیناً از متون فقهی معتبر موجود ترجمه شده و مطابق به نظرات فقهی فقها بزرگ می‌باشد ‌در مورد مسئولیت جزایی اشخاص مست تنها در دو مورد صراحتاً اشاره نموده است، در کتاب سوم مبحث راجع به قصاص ماده ۲۲۵ضمن ذکر شرایط قصاص در فصل چهارم از باب اول، چنین آورده است: « هرگاه کسی در حال خواب یا بیهوشی شخصی را بکشد، قصاص نشده و فقط به دیه قتل به ورثه مقتول محکوم خواهد شد»؛ و ‌در مورد بعدی در کتاب چهارم باب پنجم مبحث موجبات ضمان در ماده ۳۲۳ مقرر می‌دارد: « هرگاه کسی در حال خواب بر اثرحرکت و ‌غلتیدن موجب تلف یا نقص عضو دیگری شود، جنایت او به منزله خطای محض بوده و عاقله او عهد دار می‌باشد » در قانون دیات مصوب ۲۰/۴/۶۱ و قانون حدود قصاص ۳/۶/۶۱ عین عبارت فوق آورده شد است. از آنجا که بحثجنبه فقهی و شرعی دارد، لذا تفصیل آن در بخش بعدی یعنی نظرات فقهی فقهاء با توجه به ادله شرعی آورده می شود.

خواب و بیهوشی می‌تواند علت تشدید و یا تخفیف مسئولیت گردد؟

در ابتدای امر بایستی قائل: به تفکیک میان « خواب و بیهوشی» و « مستی» شد. چرا که در شرح تفضیلی مستی، در پاره ای از موارد که شخص به منظور ار تکاب جرم مست می‌کند، در قانون مجازات عمومی سابق سال ۱۳۵۲ در صورت اثبات این موضوع، صراحتاً قانون‌گذار حداکثر مجازات را برای مستی ارادی قائل بود. خواه این مستی ناشی از استعمال مواد مخدر بوده باشد و در قانون مجازات اسلامی تشدید مجازات برداشته شده و علاوه بر مجازات شرب خمر به مجازات جرمارتکابی مصرحه در قوانین جزایی محکوم می شود و در بعضی از موارد نیز که مستی به منظور ارتکاب جرم نباشد و موجب اختلال در قوه تمییز گردد، دادگاه می‌تواند با توجه به شرایط و اوضاع و احوال قضیه یک تا دو درجه تخفیف دهد و در قانون مجازات اسلامی در قتل و ضرب و جرح با یک درجه تخفیف از عمد به شبه عمد تبدیل می شودو در سایر جرائم، مشمول حد و تعزیر و در صورت سلب اختیار و احرازآن از مجازات معاف و به کلی رافع مسئولیت می‌باشد. اما در مبحث خواب و بیهوشی قانون‌گذار با توجه به اینکه اصلاً از آن ها به عنوان علل رافع مسئولیت نامی نبرده به طریق اولی ‌در مورد تشدید و تخفیف مسئولیت که فرع بر آن است، نیز قاعدتاً نظری نداده است.

در این مورد برای یافتن پاسخ صحیح و درست و قانع کننده بایستی با بهره گرفتن از اصول و قواعد کلی حقوق جزا به تجزیه و تحلیل پرداخت و آنچه که در وادی امذ به ذهن خطور می‌کند، تفاوت میان مستی ارادی و خواب و بیهوشی است که اولی در دسته افعال ارادی قرار می‌گیرد و خواب و بیهوشی در دسته افعال غیر ارادی، ‌بنابرین‏ در جایی که شخص در حالت خواب اقدام به راه رفتن می‌کند و ضمن آن خواب میبیند که دیگری به او حمله ور شده؛ می‌خواهد او را بکشد و ناخود آگاه به وسیله ای که در دسترس قرار دارد دوستش را که در کنار او خوابیده به قتل می رساند؛ نمی توان او را مسئول دانست. مگر در یک صورت که منطق حکم به داشتن مسئولیت می‌کند و آن در صورتی است که شخص آگاهی از وضعیت جسمانی خود و حرکاتی که از او سر می زند دارد؛فاذا از باب بی احتیاطی و مساحمه و اینکه می باستی محل خواب خود را از دیگران جدا نماید،تا در عالم خواب حادثه آفرینی نکند او را قابل سرزنش بدانیم، بعبارت دیگر مسئولیت جزایی را بر او تحمیل نمائیم و لو اینکه این اعمال ارتکابی در زمره جرائم غیر عمدی قرار گیرد.

با بررسی در متون فقهی و در یک جمع بندی کلی ‌به این نتیجه می‌رسیم که اسلام نیز همانند سایر مکاتب حقوقی معاصر برای افراد در حال خواب، اصل را برعدم مسئولیت قرار داده است. ‌بنابرین‏ اگر شخص در خواب با حرکات دست یا پا، دیگری را مجروح و مصدوم کند؛ با عمل او ارادی نیوده و فاقد عنصر روانی است و قصاص درباره او اجرا نمی شود. منتها مذاهب اسلامی هریک به نوعی خواب و بیهوشی را که ملحق به آن است، تجزیه و تحلیل نموده اند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:39:00 ب.ظ ]




تبصره ۱: اگر اکراه شونده طفل غیر ممیز یا مجنون باشد فقط اکراه کننده محکوم به قصاص است.

تبصره ۲: اگر اکراه شونده طفل ممیز باشد نباید قصاص شود بلکه باید عاقله او دیه را بپردازد و اکراه کننده نیز به حبس ابد محکوم است.

انسان بی گناه و بی خبر از همه جا که بی خبر اسلحه ای به سمتش گرفته می شود و با اجبار از او خواسته می شود که شخص ثالثی را بکشد وگرنه کشته می شود و که در بین دو امر قرار می‌گیرد نجات جان خود یا نجات جان شخص ثالث و چنانچه جان دیگری را ترجیح دهد خود محکوم به فنا خواهد شد و چنانچه جان خود را انتخاب کند محکوم به قصاص خواهد شد.

آیا به واقع این نوع قانون گذاری باعث سودجویی نخواهد شد و تکلیف چنین فردی چیست؟

به عنوان مثال فرض کنید شخصی قصد کشتن رغیب خود را دارد اما از آنجا که اگر این عمل را انجام دهد محکوم به قصاص خواهد شد فردی که از آنجا می گذرد را با اسلحه تهدید به مرگ می کند و از او می‌خواهد که رغیبش را بکشد و در غیر این صورت او را خواهد کشت در مثال حاضر شخص رهگذر به کدامین گناه می بایست یا کشته شود یا محکوم به قصاص؟

فاجعه بزرگ تر در مقابله با نظم عمومی تبصره ۲ ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی است که در صورتی که اکراه شونده طفل ممیز باشد نه اکراه کننده قصاص خواهد شد و نه اکراه شونده یعنی قانون گذار ما خود با ارائه طریق به افراد جامعه آموخته که چگونه شخص را بکشند که در مقابل آن هیچ کس قصاص نشود در تعریف اکراه همان طور که گفته شد حالت اکراه و اجبار حالتی است که شخص مجرم در عین حال که از عقل و هوش متعارف برخوردار است چاره ای جز ارتکاب جرم ندارد حال آیا اصولاً درست و صحیح است که شخصی را که هیچ اراده ای از خود ندارد و اسیر دست امیال شیطانی شخص دیگر قرار گرفته محکوم قصاص شود و کسی که سبب اصلی این ماجرا بوده صرفاً به حبس محکوم شود مثلا در تبصره ۲ ماده ۲۱۱ چگونه ممکن است که طفل ممیز را محکوم به پرداخت دیه نمائیم و مسبب اصلی یا اکراه کننده را به حبس رو به محکوم نمائیم یا اصولا تبصره ماده ۲۱۱ چگونه و حتی شخص کشته شده قصاص منتفی می‌داند.

با بررسی این موارد از جمله نظر مرحوم خویی و همچنین ماده ۲۱۱ و دو تبصره آن می توان به سادگی دریافت که چنین سیاست کیفری نمی تواند نظم عمومی اجتماع کنونی را تامین نماید و راه های سودجویی را برای افراد سودجو باز گذارده است که در این شأن و شخصیت یک جامعه اسلامی نخواهد بود. با توجه به قواعد عمومی حقوق کیفری راهکارهایی می توان ارائه نمود که علاوه بر حفظ نظم عمومی از سوء استفاده های احتمالی جلوگیری نمود.

از آنجا که شخص اکراه کننده هیچ گونه تقصیری در ارتکاب جرم با شرایط مندرج در ماده ۲۱۱ ندارد به عنوان مثال می توان با بهره گرفتن از قاعده سبب اقوی از مباشر قصاص ( یا مجازات اصلی) را به گردن اکراه کننده انداخت و اکراه شونده که در این زمینه کاملا بی گناه می‌باشد را با رعایت شرایط کاملا تبرئه نمود بدین وسیله دیگر کسی به خود این اجازه را نمی دهد که با بهره گرفتن از تهدید اکراه دیگران به هدف اصلی خود (قتل) دست پیدا کند و از مجازات فرار کنند.

به نظر می‌رسد مقتضای قاعده در این صورت این است که اکراه در ما نحن فیه مانند سایر موارد رافع مسئولیت از مکره به فتح می‌باشد زیرا حدیث رفع اکراه هرچند در مقام امتنان است امام در مقام امتنان نسبت به مکره می‌باشد نه نسبت به غیر مکره اگر بنا باشد در ما نحن فیه از حدیث رفع اکراه استفاده نشود بخاطر آن نیست که شامل ما نحن فیه نمی شود بلکه باید دلیلی بر وجود داشته باشد که موجب تخصیص آن گردد.[۱۰۴]

لهذا پیشنهاد شده جهت اینکه مسئله اکراه بازیچه دست عده ای سودجو نباشد ابتدا اکراه صورت گرفته را با عرف تشخیص نمائیم و چنانچه اکراه نوعاً جدی بود و در این زمینه پاسخ مثبت داده شود سپس به آن توجه نمائیم که آیا نسبت به شخص مورد نظر نیز شدید و جدی بوده و یا خیر چنانچه هر دو ضابطه یعنی نوعی و شخصی در کیس مورد نظر وجود داشت آن وقت می توان پذیرفت که اکراه صورت گرفته است.[۱۰۵]

مبحث سوم: نارسایی های برآمده از فقد قانون در مقررات کتاب قصاص نفس

گفتار نخست: فقد قانون در رابطه با حالات مختلف اولیاء دم در قصاص

قصاص یک حق شخصی است چنان چه در قرآن مجید سلطه ای بر قاتل برای اولیای دم به رسمیت شناخته شده است: ا… و من قُتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً. [۱۰۶]

بدین ترتیب، در جنایات علیه مادون نفس خود مجنی علیه، و در قتل، اولیای دم، باید مطالبه ی اجرای قصاص را بنماید، وگرنه قصاص قابل اجرا نخواهد بود، در مطالبه ی خود مجنی علیه بحث چندانی وجود ندارد، لیکن تعیین اولیای دمی که عفو یا قصاص نفس در اختیار آن ها‌ است از اهمیت برخوردار است.

الف: اولیاء دم کبیر: کسانی هستند که بالغ و عاقل بوده که در این جا می‌خواهیم

    1. حالت توافق ۲- حالت اختلاف آن ها را بررسی کنیم

    1. حالت توافق: در صورتی که ولی دم واحد بالغ و عاقل بوده و به عبارت دیگر، شرایط مندرج در ماده ۲۲۷ فوق الذکر را داشته باشد مشکل چندانی به وجود نمی آید، زیرا وی می‌تواند قصاص جانی را خواستار شده یا وی را با اخذ دیه یا بدون اخذ دیه عفو نماید. در صورتی که اولیای دم متعدد همگی بالغ، عاقل و در دسترس باشند و آن ها خواسته ی واحدی مثل قصاص یا عفو بدون اخذ دیه، یا عفو با اخذ دیه داشته باشند، نیز تکلیف روشن است. در این حالت، جانی قصاص یا عفو می شود یا دیه ای که پرداخت می‌کند به نسبت بین اولیاء دم تقسیم می شود.

  1. حالت اختلاف: هرگاه اولیاء دم متعدد، در حالی که بالغ، عاقل و در دسترس هستند، خواسته های مختلفی داشته باشند، مثلا برخی خواستار قصاص، برخی خواستار عفو بی قید و شرط و بعضی خواستار عفو پس از اخذ دیه باشند، باز مشکل چندانی رخ نمی نماید. در این حالت، اولیاء دمی که خواستار قصاص می‌باشند جانی را قصاص می‌کنند در حالی که سهم اولیاء دمی را که خواستار اخذ دیه بوده اند به آن ها می‌دهند و یا، اگر آن ها خواستار عفو بدون قید و شرط جانی بوده اند، این سهم را به خود جانی داده، و وی را قصاص می نمایند فرض کنید پنج پسر مجنی علیه تنها اولیاء دم او و همگی بالغ و عاقل باشند در حالی که یک پسر خواستار قصاص جانی، دو پسر دیگر خواستار اخذ دیه و دو پسر دیگر خواستار عفو جانی بدون اخذ دیه هستند. در این حالت، پسری که خواهان قصاص است پس از پرداخت دو پنجم دیه به دو پسر دیگر و دو پنجم دیه به قاتل، می‌تواند قاتل را قصاص کند. این نکته در ماده ۲۶۴ «قانون مجازات» پیش‌بینی شده است، که اِشعار می‌دارد: در صورتی که ولی دم متعدد باشد موافقت همه آن ها در قصاص لازم است. چنانچه همگی خواهان دیه باشند خواهان قصاص می‌توانند قاتل را قصاص کنند، لکن باید سهم دیه سایر اولیاء دم را که خواهان دیه هستند بپردازند و اگر بعضی از اولیای دم به طور رایگان عفو کنند دیگران می‌توانند بعد از پرداخت سهم عفو کنندگان به قاتل او را قصاص نمایند.

ب: اولیاء دم صغیر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




۲-۲-تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمان‌های قدیم در نوشته ها آمده است و ‌توصیف‌هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم دربسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده‌اند. حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد، سقراط اصطلاح مانی و مالیخولیا را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد. در حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد پزشک رومی به نام سلوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (۱۲۰ تا ۱۸۰ سال بعد از میلاد ) و جالینوس ( ۱۲۹ تا ۱۹۹ سال بعد از میلاد ) نیز به کار بردند. در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی، میموند، ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می نمودند. در سال ۱۸۵۴ ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید.

امیل کراپلین در سال ۱۹۸۶ بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی، مفهوم بیماری مانیک- دپرسیو راشرح داد که شامل اکثر ملاک‌های تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آن ها استفاده می‌کنند. کراپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام « افسردگی رجعتی » که پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود را شرح داد. ( پورافکاری، ۱۳۶۸)

افسردگی یکی از مهمترین بیماری‌های نگران کننده است. افسردگی یک حالت خلقی مداوم وپایدار است که می‌تواند تمام جنبه‌های زندگی فرد را در بر بگیرد. افسردگی توانایی فرد درتفکر،احساس،رفتار وجسم تحت تاثیر قرار می‌دهد. فرد افسرده به صورت کاملا منفی درباره خودش فکر می‌کند.این افکار منفی نظر او را نسبت به خود، دنیا وآینده تحت تاثیر قرار می‌دهند.افراد افسرده خود را سرزنش می‌کنند،وقتی شکست می خورند خود را مسئول آن می دانندو احساس گناه می‌کنند. وقتی با مسئله ی رو برو می‌شوند احساس می‌کنند که شکست خواهند خورد وعلت شکست را به خود نسبت می‌دهند.افراد افسرده آینده را با بد بینی و ناامیدی تصور می‌کنند،آن ها معتقدند که اعمال آن ها محکوم به شکست است.تصور می‌کنند که پاسخ هایشان نمی توانند تاثیری در رمز موفقیت آتی داشته باشد.‌بنابرین‏ شدیداً احساس درماندگی می‌کنند.آن ها به طور مکرر از خود انتقاد کرده و احساس بازنده بودن می‌کنند.افسردگی انگیزه ی فرد را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث کاهش انرژی و علاقه ی فرد به همه چیز می شود. فرد احساس خلا و پوچی، خشم،ناراحتی،اضطراب و احساس گناه می‌کند، فرد افسرده مشکل زیادی در شروع فعالیت دارد.تمرکز و حافظه ی افراد افسرده معمولا دچار مشکل بوده و آن ها مشکلاتی در زمینه تصمیم گیری دارند.تقریبا در بیشتر طول روز افسرده،ناراحت و غمگین هستند.در نشانه های فیزیولوژیک مثل اشتها، خواب،وزن،میل جنسی،میزان هورمونها و مواد شیمیایی نیز دچار اختلال می‌شوند. افراد مبتلا به اختلال افسردگی از یک حالت خلقی شدید و طولانی مدت در عذاب هستند. شکایت اولیه ی این بیماران از ماهیت هیجانی برخوردار است.معمولا فرد می‌تواند استدلال کند و با واقعیت تماس دارد،در موارد شدیدتر ممکن است لازم باشد تا بیمار بستری شود.(ساپینگتون[۸]، ۱۹۸۲،به نقل از شاهی، ۱۳۸۵)

۲-۳-ماهیت افسردگی

افسردگی مرضی به قدری وسیع است که سرماخوردگی روان پزشکی لقب گرفته است(سلیگمن[۹]،۱۹۷۵).

درهرمقطع معین از زمان،۱۵-۲۰درصد بزرگسالان درسطح قابل توجهی از نشانه های افسردگی رنج می برندوحداقل ۱۲درصد به میزانی از افسردگی که آن ها در مرحله ای از زندگی به سمت درمان بکشاند مبتلا هستند و حدس زده می شود که حدود ۷۵ درصد موارد بستری در بیمارستان های روانی را افسردگی تشکیل می‌دهند(براون و هریس[۱۰]،۱۹۷۸،ترجمه قاسم زاذه، ۱۳۸۶).

بعید به نظر می‌رسد که فقط یک عامل بتواند وقوع افسردگی را تبیین کند بلکه افسردگی از تعامل چندین عامل مختلف حاصل می شود.نشان داده شده است که شروع و سیر آن به متغییر های مختلف زیست شناسی،سابقه ی بیماری،محیطی و روانی اجتماعی مربوط می شود.از میان این متغییر ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:اختلالات کودکی و یا مورد بی توجهی والدین قرار گرفتن،رویداد های منفی اخیر در زندگی،داشتن همسر عیب جو و یا متخاصم،فقدان دراز مدت احساس ارزشمندی(هارتون[۱۱] و همکاران،۱۹۸۹،ترجمه قاسم زاده،۱۳۸۹).

۲-۴-نشانه های افسردگی

صرف نظر از اینکه چه عواملی باعث ایجاد و بروز بیماری افسردگی می شود، مجموعه علائم مربوط ‌به این بیماری، یعنی سندرم افسردگی، به نحو خارق العاده ای تداوم داشته و دارد. معمولاً بیمار علائق خود را مدام از دست می‌دهد و از زندگی لذت نمی برد، اشتها و خواب او مختل می‌گردد. کنش های جسمانی و روانی وی کند می شود، تداوم تمرکز و یاد آوری اش به هم می‌خورد، اعتماد به نفس خویش را از دست می‌دهد، احساس گناه و بی ارزشی شدید می‌کند که به صورت اشتغال ذهنی دردآلودی در می‌آید، و بالاخره فکر مرگ و خودکشی پیدا می‌کند و حتی ممکن است به قصد و عمل خودکشی نیز بیانجامد. ( هرسن وترنر[۱۲]، ۱۹۸۵ )

الف ـ فقدان لذت:

در این حالت یک ناتوانی کلی درکسب لذت از هر چیز در زندگی و یا حتی در آداب و رسوم و وقایع و چیزهای خوشایند روزمره می‌باشد و در کل از دست دادن توانایی برای کسب لذت می‌باشد (اسنیس،۱۹۹۳ ) این اصطلاح برای اولین بار به وسیله ریبو[۱۳] (۱۸۹۶) بحث شده است و به ‌عنوان یک نشانه بارز در بیماران افسرده و توسط کلین[۱۴] (۱۹۷۴) مطرح شده است و شاید نشانه پیش آگهی بالینی بهتری در پاسخ به درمان باشد. در افراد افسرده « فقدان لذت » که ناتوانی در کسب تجربه لذت می‌باشد. سیمای پایداری است که به صورت فقدان جذبه در قیافه، گفتار، رفتار، سبک زندگی، تظاهر پیدا می‌کند ( سیمز[۱۵]، ۱۹۹۵ )

ب – احساس گناه و بی ارزشی:

احساس گناه وبی ارزشی دربیماران افسرده نوع درون زاد ممکن است علامت بارزی باشد. این موضوع خیلی وقتها پیش توسط پلوتارک دریک قرن بعداز میلاد مسیح توصیف شده است. با بهره گرفتن از یک مقیاس برای ارزیابی احساس گناه، ممکن خواهد بود که ما دو نوع آن را از هم جدا کنیم:

احساس گناه یا شرم « هذیانی » ۰ که در رابطه با اعمال شخصی خود فرد تجربه می شود و احساس گناه « عاطفی » ( یک احساس کلی و خیلی شدید از بی ارزش بودن ) ( بریوس[۱۶] و دیگران، ۱۹۹۲ )

به همان اندازه هذیان گناه و احساس بی ارزشی هذیانهای خود بیمار پندارانه و نیست انگاری نیز نسبتاً در بیماران افسرده، خصوصاًً وقتی که در بزرگسالی رخ می‌دهد شایع است. ( سیمز، ۱۹۹۵)

ج ـ مسخ شخصیت:

مسخ شخصیت نیز در افسردگی شایع است و ممکن است به صورت فقدان احساس و یا عدم احساس و یا عدم توانایی حس کردن تظاهر پیدا کند. به طور کلی شکل خفیفی از آن که در بیماری‌های شدید و هذیانهای نیست انگاری دیده می شود، ممکن است در افسردگی شایع باشد، ‌به این صورت که بدنم تبدیل به آب شده است یا من مرده ام، و من هیچ احساسی ندارم و نخواهم داشت. ( سیمز، ۱۹۹۵ )

د – عواطف سیال:

عواطف سیال دربیماران افسرده ممکن است به صورت بیقراری، تنش، غم، دلتنگی، شعف، تحریک پذیری و مانند این ها رخ دهد. این اصطلاح نیز برای اولین بار توسط فروید (۱۸۹۵) در توصیف اضطراب سیال به کار رفته است.

ه ـ احساس حیات:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




نتایج به دست آمده با یافته های شهیم (۱۳۸۶) که ‌به این نتیجه رسید که پسران در پرخاشگری رابطه ای از دختران پرخاشگرترند همخوانی ندارد . و بالاخره بین دختران و پسران در پرخاشگری واکنشی کلامی – بیش فعال تفاوت وجود داشت و نتایج پژوهش حاکی از آن است که پسران پرخاشگری واکنشی کلامی – پیش فعال بیشتری نسبت به دختران دارند.این نتیجه با یافته های لاد و بورگس همخوانی دارد و همینطور با یافته های ماتسورا و هاشیموتو همخوانی دارد.

تفسیر یافته ها:

قصه درمانی یک اصطلاح کلی است که چندین روش مختلف توسط بسیاری از درمانگران را در بر می‌گیرد با این که این روش ها هر کدام معرف و نماینده نوعی متفاوت از قصه درمانی اند ولی ارتباط دادن قصه های شخصی از راه قصه گویی یکی از نظرات اساسی و بنیادی است که با تمامی این روش ها تلاقی پیدا می‌کند. اریکسون با بهره گرفتن از هیپنوتیزم درمانی داستان هایی را برای بیمارانش می گفت و به آن ها کمک می کرد تا از طریق داستان ها راه حل های معضلات زندگی خود را بیابند و نیز از داستان ها برای کاهش پرخاشگری کودکان استفاده می کرد. (اریکسون ۱۹۸۵، به نقل از بهرامی، ۱۳۸۴). سیلور(۲۰۰۷) عنوان می‌کند که ، داستان ها می‌توانند منبع تمرکز و اتصال برای درمان پرخاشگری باشند.امین دهقان و پریرخ (۱۳۸۲) در مقاله خود تحت عنوان(( داستان گویی برای شناخت و درمان کودکان)) این نکته را مطرح کرده که از داستان های نیمه تمام می توان برای تشخیص مشکلات و پیچیدگی های ذهنی و عاطفی و پرخاشگری کودکان استفاده کرد . استفاده از داستان ها مستلزم به کارگیری الگوی ویژه ای نمی باشد و صرف نظر از ساختار نظری درمانگر، می‌توانند کاملا مورد استفاده قرار گیرند. لذا این امکان وجود دارد که خود داستان در بازی درمانی ، هنر درمانی، نقش گزاری روانی ، و درمان های مربوط به داستان گویی یک نماد باشد. در واقع داستان خلاقیت گسترده ای است که با آن هر فردی می‌تواند عقاید به ظاهر نامعقول را بازیابی ، آن ها را جایگزین و استفاده سازنده از آن را مطرح کند.در پژوهش حاضر ، پژوهشگر سعی بر آن داشت تا رفتارهای مثبت کودکان را پس از بیان داستان به طور غیر مستقیم تشویق کند. کودکان در این برنامه به واسطه شخصیت های داستانی با رفتارهای تازه آشنا شدند . فضای استعاره ای قصه ، آن ها را برای عمل به آموخته های خود آماده ساخت تا در موقعیت های مشابه با موقعیت های داستان رفتار آن ها را به سمت رفتارهای مورد نظر هدایت نماید. ‌بنابرین‏ برنامه مداخله از این طریق توانسته است مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال

    1. – Sukhodolosky ↑

    1. – Dwived K,N ↑

    1. – Tviezn Berg,H,L ↑

    1. – Mc Grath,G,H ↑

    1. – Craowford ↑

    1. – Brown ↑

    1. – Green ↑

    1. – Thompson ↑

    1. – Zipes ↑

    1. – Boulton&Smith ↑

    1. – Dimmagio ↑

    1. – Bradley,Corweyn,Burchinal,Mcadoo&Garica ↑

    1. – Forgan ↑

    1. – Cook,Taylor&Silverman ↑

    1. – Parker&Asher ↑

    1. – Rubin,Dwyer,Booth,Kim,Burgess&Rose ↑

    1. – Van ↑

    1. – Silver ↑

    1. – Forset ↑

    1. – Balfor ↑

    1. – Mac ↑

    1. – Ortcutt ↑

    1. – Rollins PR MC Abliss ↑

    1. – Larner ↑

    1. – Brown C &Augusta Scoht ↑

    1. – Nelson ↑

    1. – Rubin ↑

    1. – Cancalves,O.F.Machado,P.P ↑

    1. – Schneider&Dube ↑

    1. – Perrow ↑

    1. – Bettelheim ↑

    1. – Erikson ↑

    1. – Forgan ↑

    1. – Cool – Taylor&Silverman ↑

    1. – Balfour ↑

    1. – Brooks ↑

    1. – Mac ↑

    1. – Sheng &Abelson ↑

    1. – Aronson ↑

    1. – Atkinson&Hilgard’s ↑

    1. – Sadoc&Sadoc ↑

    1. – Aronson ↑

    1. – Ganter ↑

    1. – Nelson&Ezariya ↑

    1. – Crothers,Field,Kolbert,Bell,Blasic,Camic,Greisler&Keene ↑

    1. – Patterson ↑

    1. – Park&Hetrengton ↑

    1. – Crick&Grotpeter ↑

    1. – Gersie ↑

    1. – Loeber,R.&Hay,D.,1997 ↑

    1. – Levin ↑

    1. – Melbourne ↑

    1. – Shechtman ↑

    1. – Suklodolosky,Kassinove &Gorman ↑

    1. – Ortcutt ↑

    1. – Barret ↑

    1. – Crick , Casas & Masher ↑

    1. – Nangel , Erdly, Carpenter&Newman ↑

    1. – Dodge,Coie&Lynam ↑

    1. – Lento ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




از نظر خانواده درمانگر رفتار نابهنجار کودک ، معلول رفتار متقابل و پیچیده اعضای خانواده با یکدیگر در صحنه خانواده است لذا اختلالات رفتاری در خانواده درمانی معنای دیگری دارد فردی که سیستم خانواده او را به عنوان فرد نابهنجار معرفی می‌کند فقط ‹‹ بیمار معلوم ››[۱۶۲] است لذا در این دیدگاه بیشتر به سیستم خانواده و شیوه های ارتباط اعضاتوجه می شود نه به رفتار کودک نابهنجار (ثنایی ۱۳۸۰ ).

نظریه های خانواده طرقی به سوی تبیین و فرضیه پردازی فرایند موجود در درون خانواده که نهایتاً ا ز اعضا و مخصوصا یکی از کودکان بیمار تشخیص داده شوند فیلیپ گراهام این دسته از نظریه ها را این گونه معرفی می‌کند :

۱ -۴ – نظریه سیستم ها[۱۶۳] : بر این اساس نظام خانواده عبارت از یک واحد عملکردی است که طبق قوانین خاص و خصایص ویژه خود عمل می‌کند. چنین مفهومی تنها ‌در مورد نظامها یا سیستم های خانواده مصداق خواهد داشت و در توضیح عملکرد یک فرد به تنهایی واجد کارایی نیست . کسانی که از نظریه سیستم ها سود جسته اند مخصوصا از دانش سیبرتتیک [۱۶۴] مفاهیمی را به عاریت گرفته اند و با بهره گرفتن از آن چگونگی تنظیم عملکرد خانواده راتشریح می‌کنند هر گونه تغییر در الگوی ارتباطی دو نفر از اعضای خانواده منجر به تغییراتی در بقیه ارتباطات موجود در خانواده می شود تا این که خانواده سرانجام به تعادل موجود دست یابد برخی از نظام های خانوادگی از نظر عملکرد دچار اختلال هستند و این امر مخصوصا در مواردی به چشم می‌خورد که الگوهای ارتباطی خشک و انعطاف ناپذیرند و به نیازهای دائم التغییر کودکان واکنش نشان ندهد .

۲ -۴ نظریه ارتباطات[۱۶۵]: خانواده در صورتی عملکرد مطلوب و بهنجار خواهد داشت که پیام‌های ارسالی و دریافتی اعضای آن از ابهام به دور باشد زندگی خانوادگی متشکل از مجموعه ای از نیازها خواسته ها و امر و نهی هاست و در عین حال جریانی از پیامها و اطلاعات همواره وجود دارد که مستلزم پاسخ آنی نبوده بلکه شاید درآینده واجد اهمیت شوند گذشته ا زهمه این ها نیازی عمومی برای تبادل احساسات و عواطف در خانواده وجود دارد کودکان همواره علاقمندند بدانند که در چه موقعی والدینشان پذیرنده و پاسخگوی آن ها و در چه موقع خشمگین و آشفته و طرد کننده هستند .

در خانواده هایی که اختلال در عملکرد وجود دارد یک یا چند نوع از پیامها به درستی ارسال نشده و یا دارای ابهام هستند یکی از خصایص ویژه اختلال در عملکرد ارسال پیام‌های دوگانه متناقض است فرضا پدر یا مادر ممکن است یک بار ا زاشتباه یا بد رفتاری کودک به سادگی بگذرند و آن را به حساب ‹‹ با نمک بودن فرزند خود ›› بگذارند و بار دیگر به خاطر همان کار بر سر او فریاد بکشند و یا به سختی او را تنبیه نمایند ارسال پیام‌های دو سوگرایانه از جانب والدین به فرزندان یا بالعکس باعث اغتشاش ذهنی و جریحه دار شدن احساسات اعضا خانواده می شود و خود به پیدایش علائم بیمار گونه می‌ انجامد .

۳ -۴ – نظریه ساختی[۱۶۶]: الگوی ارتباطی درون خانواده را می توان به منزله یک سازمان یا ساخت در نظر گرفت مینوچین طرق مختلف اشکال و اختلال در سازمان یا ساخت خانواده را به شرح و تفسیر کشیده است مرزهای بین نسل‌های مختلف ممکن است کمرنگ شده و یا از بین برود فرضا والدین همانند برادر یا مادر نقش مراقب یا غمخوار را ایفا نمایند. در چنین حالتی ممکن است اضطراب و ناراحتی های عاطفی ناپسند شمرده شوند . والدین و فرزندان ممکن است در ارتباطات خود با یکدیگر بسیار نزدیک و یا یکی شوند و یا این که ا زنظر عاطفی بسیار از یکدیگر فاصله بگیرند .

تعریف بهداشت روانی

واژه فارسی بهداشت از دو کلمه «به» به معنی نیکو و پسندیده و «داشت» به معنی نگاه داشتن و حفظ کردن تشکیل شده که معنی ساده آن حفظ و نگاهداری چیزی به نحو نیکو و مطلوب است. پس بهداشت در واقع یک فرایند است که از طریق آن و با بهره گرفتن از راهکارهای مناسب به حفظ و نگهداری آنچه با ارزش است می پردازیم. در جهان پزشکی، طبیعتاً آنچه با ارزش است سلامتی انسان است. پس درونمایه بهداشت حفظ و نگاهداری بهینه سلامتی بشر است (شاملو، ۱۳۸۷).

سلامتی چیست؟

آسلر[۱۶۷] (۱۹۸۲) « عدم وجود بیماری در خود را سلامتی گویند». و هنگامی که پرسیدند پس در این صورت بیماری چیست، آسلر بی درنگ پاسخ داد: « عدم وجود سلامتی»!

سازمان بهداشت جهانی، بهداشت یا سلامتی را به صورت کامل خوب بودن جسمانی، روانی و اجتماعی نه صرفاً فقدان بیماری یا ضعف و ناتوانی تعریف می‌کند. افراد در حالت سلامت هیجانی، جسمانی و اجتماعی، مسئولیت های زندگی را برآورده می‌کنند، در زندگی روزمره به صورت مؤثر انجام وظیفه می‌کنند، و از روابط میان فردی و خودشان خشنود و راضی هستند (نوید و راتوس، ترجمه محمدی، ۱۳۸۸).

بهداشت روانی به کلیه روش‌ها و تدابیری اطلاق می شود که برای جلوگیری از ابتلاء و درمان بیماری‌های روانی و توان بخشی بیماران روانی موجود به کار می رود (میلانی فر، ۱۳۸۶).

فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف می‌کند: « استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کار کردن، برای موقعیتهای دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود، توانایی داشتن» (گنجی، ۱۳۸۸).

روانپزشکان، فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعادلی بین رفتارها و کنترل او در مواجه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد. از این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می شود که ‌بر اساس کیفیات تأثیر و تأثر متقابل عمل می‌کند. با این دید سیستمیک ملاحظه می شود که چگونه عوامل تنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعکس از آن اثر می پذیرد. به عبارت دیگر در بهداشت و تعادل روانی، انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه انچه مورد بحث قرار می‌گیرد پدیده هایی است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متأثر می‌شوند. پس از دید روانپزشکان، سلامتی عبارت است از تعادل در فعالیت‌های زیستی، روانی و اجتماعی افراد که انسان از این تعادل سیستمیک و ساختارهای سالم خود برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می‌کند (شاملو، ۱۳۸۶).

لومینسون و همکارانش (۱۹۶۲) سلامتی روان را این طور تعریف کرده‌اند:« سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن».

کارل مننجر[۱۶۸] نقل از شاملو (۱۳۸۶) می‌گوید« سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود».

گیننز برگ[۱۶۹] نقل از شاملو (۱۳۸۶) بهداشت روانی عبارت است از « تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم زندگی عشق، کار، تفریح». این شخص و همکارانش جهت توضیح بیشتر می‌گویند: « استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت ها ملاک تعادل و سلامت روان است».

تعاریف بهداشت روانی ‌بر اساس مکاتب مختلف روانشناسی

مکتب زیست گرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم