کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 طراحی محصولات دیجیتال برای استارتاپ‌ها
 کسب درآمد از تولید محتوای هوش مصنوعی
 تربیت اصولی سگ پیت بول
 استفاده حرفه‌ای از کوپایلوت
 شناخت مخاطبان هدف در وبسایت
 فروش محصولات دیجیتال سلامت
 احیای رابطه عاشقانه
 کسب درآمد از فروش لوازم ورزشی دست‌دوم
 بازاریابی ویدیویی موثر
 تربیت ژرمن شپرد مطیع
 نگهداری صحیح از سگ هاسکی
 درآمدزایی از کسب‌وکارهای کوچک اینترنتی
 همکاری در فروش شبکه‌های اجتماعی
 تبدیل اختلافات به فرصت رشد
 شناخت کامل نژاد ژرمن شپرد
 آموزش جامع ابزار هوش مصنوعی Gemini
 کسب درآمد از نوشتن مقالات تخصصی
 مدیریت اضطراب در روابط عاطفی
 درآمدزایی از ساخت اپلیکیشن موبایل
 تقویت مهارت‌های فردی و حرفه‌ای
 راهنمای خرید اسکرچر گربه
 انتخاب سگ آرام برای آپارتمان
 کسب درآمد از تولید کتاب الکترونیک با هوش مصنوعی
 راهکارهای درآمدزایی در خانه
 علل اسهال در سگ‌ها
 معرفی نژاد طوطی گرینچیک
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۲-۲-تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمان‌های قدیم در نوشته ها آمده است و ‌توصیف‌هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم دربسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده‌اند. حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد، سقراط اصطلاح مانی و مالیخولیا را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد. در حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد پزشک رومی به نام سلوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (۱۲۰ تا ۱۸۰ سال بعد از میلاد ) و جالینوس ( ۱۲۹ تا ۱۹۹ سال بعد از میلاد ) نیز به کار بردند. در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی، میموند، ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می نمودند. در سال ۱۸۵۴ ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید.

امیل کراپلین در سال ۱۹۸۶ بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی، مفهوم بیماری مانیک- دپرسیو راشرح داد که شامل اکثر ملاک‌های تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آن ها استفاده می‌کنند. کراپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام « افسردگی رجعتی » که پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود را شرح داد. ( پورافکاری، ۱۳۶۸)

افسردگی یکی از مهمترین بیماری‌های نگران کننده است. افسردگی یک حالت خلقی مداوم وپایدار است که می‌تواند تمام جنبه‌های زندگی فرد را در بر بگیرد. افسردگی توانایی فرد درتفکر،احساس،رفتار وجسم تحت تاثیر قرار می‌دهد. فرد افسرده به صورت کاملا منفی درباره خودش فکر می‌کند.این افکار منفی نظر او را نسبت به خود، دنیا وآینده تحت تاثیر قرار می‌دهند.افراد افسرده خود را سرزنش می‌کنند،وقتی شکست می خورند خود را مسئول آن می دانندو احساس گناه می‌کنند. وقتی با مسئله ی رو برو می‌شوند احساس می‌کنند که شکست خواهند خورد وعلت شکست را به خود نسبت می‌دهند.افراد افسرده آینده را با بد بینی و ناامیدی تصور می‌کنند،آن ها معتقدند که اعمال آن ها محکوم به شکست است.تصور می‌کنند که پاسخ هایشان نمی توانند تاثیری در رمز موفقیت آتی داشته باشد.‌بنابرین‏ شدیداً احساس درماندگی می‌کنند.آن ها به طور مکرر از خود انتقاد کرده و احساس بازنده بودن می‌کنند.افسردگی انگیزه ی فرد را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث کاهش انرژی و علاقه ی فرد به همه چیز می شود. فرد احساس خلا و پوچی، خشم،ناراحتی،اضطراب و احساس گناه می‌کند، فرد افسرده مشکل زیادی در شروع فعالیت دارد.تمرکز و حافظه ی افراد افسرده معمولا دچار مشکل بوده و آن ها مشکلاتی در زمینه تصمیم گیری دارند.تقریبا در بیشتر طول روز افسرده،ناراحت و غمگین هستند.در نشانه های فیزیولوژیک مثل اشتها، خواب،وزن،میل جنسی،میزان هورمونها و مواد شیمیایی نیز دچار اختلال می‌شوند. افراد مبتلا به اختلال افسردگی از یک حالت خلقی شدید و طولانی مدت در عذاب هستند. شکایت اولیه ی این بیماران از ماهیت هیجانی برخوردار است.معمولا فرد می‌تواند استدلال کند و با واقعیت تماس دارد،در موارد شدیدتر ممکن است لازم باشد تا بیمار بستری شود.(ساپینگتون[۸]، ۱۹۸۲،به نقل از شاهی، ۱۳۸۵)

۲-۳-ماهیت افسردگی

افسردگی مرضی به قدری وسیع است که سرماخوردگی روان پزشکی لقب گرفته است(سلیگمن[۹]،۱۹۷۵).

درهرمقطع معین از زمان،۱۵-۲۰درصد بزرگسالان درسطح قابل توجهی از نشانه های افسردگی رنج می برندوحداقل ۱۲درصد به میزانی از افسردگی که آن ها در مرحله ای از زندگی به سمت درمان بکشاند مبتلا هستند و حدس زده می شود که حدود ۷۵ درصد موارد بستری در بیمارستان های روانی را افسردگی تشکیل می‌دهند(براون و هریس[۱۰]،۱۹۷۸،ترجمه قاسم زاذه، ۱۳۸۶).

بعید به نظر می‌رسد که فقط یک عامل بتواند وقوع افسردگی را تبیین کند بلکه افسردگی از تعامل چندین عامل مختلف حاصل می شود.نشان داده شده است که شروع و سیر آن به متغییر های مختلف زیست شناسی،سابقه ی بیماری،محیطی و روانی اجتماعی مربوط می شود.از میان این متغییر ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:اختلالات کودکی و یا مورد بی توجهی والدین قرار گرفتن،رویداد های منفی اخیر در زندگی،داشتن همسر عیب جو و یا متخاصم،فقدان دراز مدت احساس ارزشمندی(هارتون[۱۱] و همکاران،۱۹۸۹،ترجمه قاسم زاده،۱۳۸۹).

۲-۴-نشانه های افسردگی

صرف نظر از اینکه چه عواملی باعث ایجاد و بروز بیماری افسردگی می شود، مجموعه علائم مربوط ‌به این بیماری، یعنی سندرم افسردگی، به نحو خارق العاده ای تداوم داشته و دارد. معمولاً بیمار علائق خود را مدام از دست می‌دهد و از زندگی لذت نمی برد، اشتها و خواب او مختل می‌گردد. کنش های جسمانی و روانی وی کند می شود، تداوم تمرکز و یاد آوری اش به هم می‌خورد، اعتماد به نفس خویش را از دست می‌دهد، احساس گناه و بی ارزشی شدید می‌کند که به صورت اشتغال ذهنی دردآلودی در می‌آید، و بالاخره فکر مرگ و خودکشی پیدا می‌کند و حتی ممکن است به قصد و عمل خودکشی نیز بیانجامد. ( هرسن وترنر[۱۲]، ۱۹۸۵ )

الف ـ فقدان لذت:

در این حالت یک ناتوانی کلی درکسب لذت از هر چیز در زندگی و یا حتی در آداب و رسوم و وقایع و چیزهای خوشایند روزمره می‌باشد و در کل از دست دادن توانایی برای کسب لذت می‌باشد (اسنیس،۱۹۹۳ ) این اصطلاح برای اولین بار به وسیله ریبو[۱۳] (۱۸۹۶) بحث شده است و به ‌عنوان یک نشانه بارز در بیماران افسرده و توسط کلین[۱۴] (۱۹۷۴) مطرح شده است و شاید نشانه پیش آگهی بالینی بهتری در پاسخ به درمان باشد. در افراد افسرده « فقدان لذت » که ناتوانی در کسب تجربه لذت می‌باشد. سیمای پایداری است که به صورت فقدان جذبه در قیافه، گفتار، رفتار، سبک زندگی، تظاهر پیدا می‌کند ( سیمز[۱۵]، ۱۹۹۵ )

ب – احساس گناه و بی ارزشی:

احساس گناه وبی ارزشی دربیماران افسرده نوع درون زاد ممکن است علامت بارزی باشد. این موضوع خیلی وقتها پیش توسط پلوتارک دریک قرن بعداز میلاد مسیح توصیف شده است. با بهره گرفتن از یک مقیاس برای ارزیابی احساس گناه، ممکن خواهد بود که ما دو نوع آن را از هم جدا کنیم:

احساس گناه یا شرم « هذیانی » ۰ که در رابطه با اعمال شخصی خود فرد تجربه می شود و احساس گناه « عاطفی » ( یک احساس کلی و خیلی شدید از بی ارزش بودن ) ( بریوس[۱۶] و دیگران، ۱۹۹۲ )

به همان اندازه هذیان گناه و احساس بی ارزشی هذیانهای خود بیمار پندارانه و نیست انگاری نیز نسبتاً در بیماران افسرده، خصوصاًً وقتی که در بزرگسالی رخ می‌دهد شایع است. ( سیمز، ۱۹۹۵)

ج ـ مسخ شخصیت:

مسخ شخصیت نیز در افسردگی شایع است و ممکن است به صورت فقدان احساس و یا عدم احساس و یا عدم توانایی حس کردن تظاهر پیدا کند. به طور کلی شکل خفیفی از آن که در بیماری‌های شدید و هذیانهای نیست انگاری دیده می شود، ممکن است در افسردگی شایع باشد، ‌به این صورت که بدنم تبدیل به آب شده است یا من مرده ام، و من هیچ احساسی ندارم و نخواهم داشت. ( سیمز، ۱۹۹۵ )

د – عواطف سیال:

عواطف سیال دربیماران افسرده ممکن است به صورت بیقراری، تنش، غم، دلتنگی، شعف، تحریک پذیری و مانند این ها رخ دهد. این اصطلاح نیز برای اولین بار توسط فروید (۱۸۹۵) در توصیف اضطراب سیال به کار رفته است.

ه ـ احساس حیات:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:38:00 ب.ظ ]




نتایج به دست آمده با یافته های شهیم (۱۳۸۶) که ‌به این نتیجه رسید که پسران در پرخاشگری رابطه ای از دختران پرخاشگرترند همخوانی ندارد . و بالاخره بین دختران و پسران در پرخاشگری واکنشی کلامی – بیش فعال تفاوت وجود داشت و نتایج پژوهش حاکی از آن است که پسران پرخاشگری واکنشی کلامی – پیش فعال بیشتری نسبت به دختران دارند.این نتیجه با یافته های لاد و بورگس همخوانی دارد و همینطور با یافته های ماتسورا و هاشیموتو همخوانی دارد.

تفسیر یافته ها:

قصه درمانی یک اصطلاح کلی است که چندین روش مختلف توسط بسیاری از درمانگران را در بر می‌گیرد با این که این روش ها هر کدام معرف و نماینده نوعی متفاوت از قصه درمانی اند ولی ارتباط دادن قصه های شخصی از راه قصه گویی یکی از نظرات اساسی و بنیادی است که با تمامی این روش ها تلاقی پیدا می‌کند. اریکسون با بهره گرفتن از هیپنوتیزم درمانی داستان هایی را برای بیمارانش می گفت و به آن ها کمک می کرد تا از طریق داستان ها راه حل های معضلات زندگی خود را بیابند و نیز از داستان ها برای کاهش پرخاشگری کودکان استفاده می کرد. (اریکسون ۱۹۸۵، به نقل از بهرامی، ۱۳۸۴). سیلور(۲۰۰۷) عنوان می‌کند که ، داستان ها می‌توانند منبع تمرکز و اتصال برای درمان پرخاشگری باشند.امین دهقان و پریرخ (۱۳۸۲) در مقاله خود تحت عنوان(( داستان گویی برای شناخت و درمان کودکان)) این نکته را مطرح کرده که از داستان های نیمه تمام می توان برای تشخیص مشکلات و پیچیدگی های ذهنی و عاطفی و پرخاشگری کودکان استفاده کرد . استفاده از داستان ها مستلزم به کارگیری الگوی ویژه ای نمی باشد و صرف نظر از ساختار نظری درمانگر، می‌توانند کاملا مورد استفاده قرار گیرند. لذا این امکان وجود دارد که خود داستان در بازی درمانی ، هنر درمانی، نقش گزاری روانی ، و درمان های مربوط به داستان گویی یک نماد باشد. در واقع داستان خلاقیت گسترده ای است که با آن هر فردی می‌تواند عقاید به ظاهر نامعقول را بازیابی ، آن ها را جایگزین و استفاده سازنده از آن را مطرح کند.در پژوهش حاضر ، پژوهشگر سعی بر آن داشت تا رفتارهای مثبت کودکان را پس از بیان داستان به طور غیر مستقیم تشویق کند. کودکان در این برنامه به واسطه شخصیت های داستانی با رفتارهای تازه آشنا شدند . فضای استعاره ای قصه ، آن ها را برای عمل به آموخته های خود آماده ساخت تا در موقعیت های مشابه با موقعیت های داستان رفتار آن ها را به سمت رفتارهای مورد نظر هدایت نماید. ‌بنابرین‏ برنامه مداخله از این طریق توانسته است مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال

    1. – Sukhodolosky ↑

    1. – Dwived K,N ↑

    1. – Tviezn Berg,H,L ↑

    1. – Mc Grath,G,H ↑

    1. – Craowford ↑

    1. – Brown ↑

    1. – Green ↑

    1. – Thompson ↑

    1. – Zipes ↑

    1. – Boulton&Smith ↑

    1. – Dimmagio ↑

    1. – Bradley,Corweyn,Burchinal,Mcadoo&Garica ↑

    1. – Forgan ↑

    1. – Cook,Taylor&Silverman ↑

    1. – Parker&Asher ↑

    1. – Rubin,Dwyer,Booth,Kim,Burgess&Rose ↑

    1. – Van ↑

    1. – Silver ↑

    1. – Forset ↑

    1. – Balfor ↑

    1. – Mac ↑

    1. – Ortcutt ↑

    1. – Rollins PR MC Abliss ↑

    1. – Larner ↑

    1. – Brown C &Augusta Scoht ↑

    1. – Nelson ↑

    1. – Rubin ↑

    1. – Cancalves,O.F.Machado,P.P ↑

    1. – Schneider&Dube ↑

    1. – Perrow ↑

    1. – Bettelheim ↑

    1. – Erikson ↑

    1. – Forgan ↑

    1. – Cool – Taylor&Silverman ↑

    1. – Balfour ↑

    1. – Brooks ↑

    1. – Mac ↑

    1. – Sheng &Abelson ↑

    1. – Aronson ↑

    1. – Atkinson&Hilgard’s ↑

    1. – Sadoc&Sadoc ↑

    1. – Aronson ↑

    1. – Ganter ↑

    1. – Nelson&Ezariya ↑

    1. – Crothers,Field,Kolbert,Bell,Blasic,Camic,Greisler&Keene ↑

    1. – Patterson ↑

    1. – Park&Hetrengton ↑

    1. – Crick&Grotpeter ↑

    1. – Gersie ↑

    1. – Loeber,R.&Hay,D.,1997 ↑

    1. – Levin ↑

    1. – Melbourne ↑

    1. – Shechtman ↑

    1. – Suklodolosky,Kassinove &Gorman ↑

    1. – Ortcutt ↑

    1. – Barret ↑

    1. – Crick , Casas & Masher ↑

    1. – Nangel , Erdly, Carpenter&Newman ↑

    1. – Dodge,Coie&Lynam ↑

    1. – Lento ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




از نظر خانواده درمانگر رفتار نابهنجار کودک ، معلول رفتار متقابل و پیچیده اعضای خانواده با یکدیگر در صحنه خانواده است لذا اختلالات رفتاری در خانواده درمانی معنای دیگری دارد فردی که سیستم خانواده او را به عنوان فرد نابهنجار معرفی می‌کند فقط ‹‹ بیمار معلوم ››[۱۶۲] است لذا در این دیدگاه بیشتر به سیستم خانواده و شیوه های ارتباط اعضاتوجه می شود نه به رفتار کودک نابهنجار (ثنایی ۱۳۸۰ ).

نظریه های خانواده طرقی به سوی تبیین و فرضیه پردازی فرایند موجود در درون خانواده که نهایتاً ا ز اعضا و مخصوصا یکی از کودکان بیمار تشخیص داده شوند فیلیپ گراهام این دسته از نظریه ها را این گونه معرفی می‌کند :

۱ -۴ – نظریه سیستم ها[۱۶۳] : بر این اساس نظام خانواده عبارت از یک واحد عملکردی است که طبق قوانین خاص و خصایص ویژه خود عمل می‌کند. چنین مفهومی تنها ‌در مورد نظامها یا سیستم های خانواده مصداق خواهد داشت و در توضیح عملکرد یک فرد به تنهایی واجد کارایی نیست . کسانی که از نظریه سیستم ها سود جسته اند مخصوصا از دانش سیبرتتیک [۱۶۴] مفاهیمی را به عاریت گرفته اند و با بهره گرفتن از آن چگونگی تنظیم عملکرد خانواده راتشریح می‌کنند هر گونه تغییر در الگوی ارتباطی دو نفر از اعضای خانواده منجر به تغییراتی در بقیه ارتباطات موجود در خانواده می شود تا این که خانواده سرانجام به تعادل موجود دست یابد برخی از نظام های خانوادگی از نظر عملکرد دچار اختلال هستند و این امر مخصوصا در مواردی به چشم می‌خورد که الگوهای ارتباطی خشک و انعطاف ناپذیرند و به نیازهای دائم التغییر کودکان واکنش نشان ندهد .

۲ -۴ نظریه ارتباطات[۱۶۵]: خانواده در صورتی عملکرد مطلوب و بهنجار خواهد داشت که پیام‌های ارسالی و دریافتی اعضای آن از ابهام به دور باشد زندگی خانوادگی متشکل از مجموعه ای از نیازها خواسته ها و امر و نهی هاست و در عین حال جریانی از پیامها و اطلاعات همواره وجود دارد که مستلزم پاسخ آنی نبوده بلکه شاید درآینده واجد اهمیت شوند گذشته ا زهمه این ها نیازی عمومی برای تبادل احساسات و عواطف در خانواده وجود دارد کودکان همواره علاقمندند بدانند که در چه موقعی والدینشان پذیرنده و پاسخگوی آن ها و در چه موقع خشمگین و آشفته و طرد کننده هستند .

در خانواده هایی که اختلال در عملکرد وجود دارد یک یا چند نوع از پیامها به درستی ارسال نشده و یا دارای ابهام هستند یکی از خصایص ویژه اختلال در عملکرد ارسال پیام‌های دوگانه متناقض است فرضا پدر یا مادر ممکن است یک بار ا زاشتباه یا بد رفتاری کودک به سادگی بگذرند و آن را به حساب ‹‹ با نمک بودن فرزند خود ›› بگذارند و بار دیگر به خاطر همان کار بر سر او فریاد بکشند و یا به سختی او را تنبیه نمایند ارسال پیام‌های دو سوگرایانه از جانب والدین به فرزندان یا بالعکس باعث اغتشاش ذهنی و جریحه دار شدن احساسات اعضا خانواده می شود و خود به پیدایش علائم بیمار گونه می‌ انجامد .

۳ -۴ – نظریه ساختی[۱۶۶]: الگوی ارتباطی درون خانواده را می توان به منزله یک سازمان یا ساخت در نظر گرفت مینوچین طرق مختلف اشکال و اختلال در سازمان یا ساخت خانواده را به شرح و تفسیر کشیده است مرزهای بین نسل‌های مختلف ممکن است کمرنگ شده و یا از بین برود فرضا والدین همانند برادر یا مادر نقش مراقب یا غمخوار را ایفا نمایند. در چنین حالتی ممکن است اضطراب و ناراحتی های عاطفی ناپسند شمرده شوند . والدین و فرزندان ممکن است در ارتباطات خود با یکدیگر بسیار نزدیک و یا یکی شوند و یا این که ا زنظر عاطفی بسیار از یکدیگر فاصله بگیرند .

تعریف بهداشت روانی

واژه فارسی بهداشت از دو کلمه «به» به معنی نیکو و پسندیده و «داشت» به معنی نگاه داشتن و حفظ کردن تشکیل شده که معنی ساده آن حفظ و نگاهداری چیزی به نحو نیکو و مطلوب است. پس بهداشت در واقع یک فرایند است که از طریق آن و با بهره گرفتن از راهکارهای مناسب به حفظ و نگهداری آنچه با ارزش است می پردازیم. در جهان پزشکی، طبیعتاً آنچه با ارزش است سلامتی انسان است. پس درونمایه بهداشت حفظ و نگاهداری بهینه سلامتی بشر است (شاملو، ۱۳۸۷).

سلامتی چیست؟

آسلر[۱۶۷] (۱۹۸۲) « عدم وجود بیماری در خود را سلامتی گویند». و هنگامی که پرسیدند پس در این صورت بیماری چیست، آسلر بی درنگ پاسخ داد: « عدم وجود سلامتی»!

سازمان بهداشت جهانی، بهداشت یا سلامتی را به صورت کامل خوب بودن جسمانی، روانی و اجتماعی نه صرفاً فقدان بیماری یا ضعف و ناتوانی تعریف می‌کند. افراد در حالت سلامت هیجانی، جسمانی و اجتماعی، مسئولیت های زندگی را برآورده می‌کنند، در زندگی روزمره به صورت مؤثر انجام وظیفه می‌کنند، و از روابط میان فردی و خودشان خشنود و راضی هستند (نوید و راتوس، ترجمه محمدی، ۱۳۸۸).

بهداشت روانی به کلیه روش‌ها و تدابیری اطلاق می شود که برای جلوگیری از ابتلاء و درمان بیماری‌های روانی و توان بخشی بیماران روانی موجود به کار می رود (میلانی فر، ۱۳۸۶).

فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف می‌کند: « استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کار کردن، برای موقعیتهای دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود، توانایی داشتن» (گنجی، ۱۳۸۸).

روانپزشکان، فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعادلی بین رفتارها و کنترل او در مواجه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد. از این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می شود که ‌بر اساس کیفیات تأثیر و تأثر متقابل عمل می‌کند. با این دید سیستمیک ملاحظه می شود که چگونه عوامل تنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعکس از آن اثر می پذیرد. به عبارت دیگر در بهداشت و تعادل روانی، انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه انچه مورد بحث قرار می‌گیرد پدیده هایی است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متأثر می‌شوند. پس از دید روانپزشکان، سلامتی عبارت است از تعادل در فعالیت‌های زیستی، روانی و اجتماعی افراد که انسان از این تعادل سیستمیک و ساختارهای سالم خود برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می‌کند (شاملو، ۱۳۸۶).

لومینسون و همکارانش (۱۹۶۲) سلامتی روان را این طور تعریف کرده‌اند:« سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن».

کارل مننجر[۱۶۸] نقل از شاملو (۱۳۸۶) می‌گوید« سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود».

گیننز برگ[۱۶۹] نقل از شاملو (۱۳۸۶) بهداشت روانی عبارت است از « تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم زندگی عشق، کار، تفریح». این شخص و همکارانش جهت توضیح بیشتر می‌گویند: « استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت ها ملاک تعادل و سلامت روان است».

تعاریف بهداشت روانی ‌بر اساس مکاتب مختلف روانشناسی

مکتب زیست گرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




ارجاع امر به کارشناس اصولاً بدین علت می‌باشد که به دلیل فنی و تخصصی بودن موضوع، دادگاه شخصاً امکان تشخیص موضوع را نداشته است.از سوی دیگر احراز جنبه موضوعی اصولاً با قاضی است با این حال به موجب ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی مدنی در صورتی که نظر کارشناس با اوضاع و احوال محقق و معلوم مورد کارشناسی مطابقت نداشته باشد، دادگاه به آن ترتیب اثر نخواهد داد.[۶۴]

۳-۳-۲-۳ مرجع پذیرش اعتراض

به موجب تبصره یک ماده چهار آیین نامه اصلاحی آیین نامه مذکور معترض به تشخیص منابع ملی شده (یا قائم مقام قانونی وی) اعتراضیه خود را در فرمهای مخصوص تنظیم و همراه با مدارک و مستندات لازم به دبیرخانه هیئت مستقر در اداره منابع طبیعی مربوطه تسلیم و رسید دریافت می کند(معترض موظف است نشانی دقیق جهت ابلاغ اوراق و دعوتنامه و سایر مکاتبات را در برگ اعتراضیه قید و در صورت تغییر نیز نشانی خود را کتباً به دبیرخانه مذکور اطلاع دهد).

۳-۳-۲-۴ قابلیت اعتراض به رأی

به موجب ذیل ماده واحده که در تاریخ ۲۳/۶/۶۷٫ تصویب شده بود، پس از اعلام نظر کارشناسی هیئت، رأی قاضی لازم الاجرا بود. مگر در موارد سه گانه ۲۸۳ و ۲۸۴ مکرر آیین دادرسی کیفری سابق.

لذا این قسمت از ماده واحده به موجب قانون اصلاح قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع در تاریخ ۵/۳/۱۳۸۷ اصلاح گردید و رأی قاضی هیئت قابل اعتراض در دادگاه بدوی و تجدید نظر اعلام شد. همچنین به موجب این قانون هیئت می‌تواند از خبرگان محلی و غیر رسمی به عنوان کارشناس استفاده نماید.

۳-۳-۲-۵ مهلت اعتراض

از آنجایی که به موجب متن اولیه ماده واحده، رأی قاضی هیئت لازم الاجرا می بود، این سوال مطرح می شد که آیا لازم الاجرا بودن بدین معنی است که رأی صادره قطعی هم می‌باشد یا صرفاً عبارت «لازم الاجرا». ظهور در آن دارد که رأی قاضی قابلیت اجرا دارد و مانع از اعتراض اشخاص در دادگاه های عمومی نیست چرا که دادگستری مرجع تظلمات عمومی است؟

سوال دیگری که در این فرض مطرح می شد مهلت اعتراض در صورت قابلیت اعتراض بود. هرچند که ابهام ایجاد شده ‌در مورد قابلیت اعتراض به موجب قانون اصلاحی، برطرف و رأی هیئت قابل اعتراض در شعب دادگاه بدوی و تجدید نظر اعلام شد ولی سوال دوم همچنان باقی است و آن مهلت اعتراض به نظر هیئت پس از اصلاح ماده واحده است که این موضوع نیازمند تعیین تکلیف توسط قانون می‌باشد.

لازم به ذکر است که در تاریخ ۲۳/۴/۸۹ قانونی با عنوان «قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی» تصویب گردید که قسمتی از این قانون مقررات مربوط را نسخ ضمنی نمود.

به موجب ماده ۹ قانون مذکور وزارت جهاد کشاورزی مکلف است با همکاری سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در اجراء قوانین و مقررات مربوط، با تهیه حدنگاری (کاداستر) و نقشه های مورد نیاز، نسبت به تثبیت مالکیت دولت بر منابع ملی و اراضی موات و دولتی و با رعایت حریم روستاها و همراه با رفع تداخلات ناشی از اجراء مقررات موازی اقدام و حداکثر تا پایان برنامه پنجساله پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، سند مالکیت عرصه ها را به نمایندگی از سوی دولت اخذ و ضمن اعمال مدیریت کارآمد، نسبت به حفاظت و بهره برداری از عرصه و اعیانی منابع ملی و اراضی یاد شده بدون پرداخت هزینه های دادرسی در دعاوی مربوطه اقدام نماید.

و به موجب تبصره یک ماده مذکور اشخاص ذینفع که قبلاً به اعتراض آنان در مراجع ذیصلاح اداری و قضایی رسیدگی نشده باشد می‌توانند ظرف مدت یک سال پس از لازم الاجراء شدن این قانون نسبت به اجراء مقررات اعتراض و آن را در دبیرخانه هیئت موضوع ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶(قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۲۹/۶/۱۳۶۷) شهرستان مربوطه ثبت نمایند و پس از انقضا مهلت مذکور در این ماده، چنانچه ذینفع، حکم قانونی مبنی بر احراز مالکیت قطعی و نهایی خود(در شعب رسیدگی ویژه ای که بدین منظور در مرکز از سوی رئیس قوه قضائیه تعیین و ایجاد می شود) دریافت نموده باشد، دولت مکلف است در صورت امکان عین زمین را به وی تحویل داده و یا اگر امکان پذیر نباشد و در صورت رضایت مالک، عوض زمین و یا قیمت کارشناسی آن را پرداخت نماید.

‌بنابرین‏ به موجب قانون مذکور از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون تا یک سال، هیئت ماده واحده همچنان صالح به رسیدگی به اعتراضات در خصوص اراضی ملی بود ولی هم اکنون که بیش از یک سال از تصویب این قانون گذشته است، کلیه اعتراضات در شعب خاصی از دادگاه های دادگستری که از سوی رئیس قوه قضائیه تعیین و ایجاد می‌گردد، تعیین و رسیدگی خواهد شد.

۳-۴ موارد ابطال اسناد رسمی در قانون حفظ و حمایت از منابع و ذخایر جنگلی

در تاریخ ۵/۷/۱۳۷۱ قانونی به نام قانون حفظ و حمایت از منابع و ذخایر جنگلی در سه ماده و هفت تبصره تصویب شد. در ماده یک این قانون تعدادی از درختان، جزء ذخایر جنگلی کشور اعلام و قطع آن ها ممنوع شد ولی آنچه که مرتبط با بحث حاضر می‌باشد، ماده دو این قانون است.

به موجب ماده ۲ قانون مذکور «تشخیص منابع ملی و مستثنیات ماده ۲ قانون ملی شدن جنگلها و مراتع با رعایت تعاریف مذکور در قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع با وزارت جهاد سازندگی است که شش ماه پس از اخطار کتبی یا آگهی به وسیله روزنامه های کثیرالانتشار مرکز و یکی از روزنامه های محلی و سایر وسایل معمول و مناسب محلی، ادارات ثبت موظفند پس از انقضای مهلت مقرر در صورت نبودن معترض حسب اعلام وزارت جهاد سازندگی نسبت به صدور سند مالکیت به نام دولت جمهوری اسلامی ایران اقدام نمایند.»

همان گونه که ملاحظه می‌گردد، تغییراتی در قوانین قبلی از قبیل مهلت اعتراض و مرجع تشخیص ایجاد گردیده که ذیلاً به بررسی آن ها پرداخته خواهد شد.

۳-۴-۱ نظام رسیدگی

همان گونه که قبلاً نیز ذکر شد به موجب ماده۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری،مرجع تشخیص ملی بودن، وزارت منابع طبیعی اعلام شده بود و با توضیحات دقیق عنوان شد که عملاً جنگلدار این وظیفه را برعهده داشت. لذا به موجب این قانون مرجع تشخیص منایع ملی ومستثنیات ماده۲ قانون ملی شدن در جنگلها و مراتع، جهاد سازندگی اعلام شد که به موجب ماده یک آیین نامه اجرایی ماده ۲ قانون مذکور، از طریق، سازمان جنگلها و مراتع کشور اقدام می‌گردد.

۳-۴-۲ مهلت اعتراض

هرچند که مهلت اعتراض در قانون حفاظت وبهره برداری در خصوص تشخیص منابع ملی یک ماه و به موجب نظر شورای نگهبان غیر شرعی اعلام شده بود و به موجب بند الف تبصره۱ اصلاحی ماده ۵۶ در صورت عدم اعتراض نظر جنگلدار قطعی می شد ولی به موجب قانون حفظ و حمایت، مهلت اعتراض شش ماه پس از اخطار کتبی و یا آگهی به وسیله روزنامه های کثیر الانتشار مرکز و یکی از روزنامه های محلی و سایر وسایل معمول و مناسب محلی اعلام شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




تفاوت فرزندپروری مستبدانه ومقتدرانه

یکی از مهم ترین تفاوت های فرزندپروری مقتدرانه ومستبدانه در مفهوم کنترل روانشناختی نهفته است.کنترل روانشناختی به تلاش والدین برای کنترل رشد هیجانی وروان شناختی کودکان اشاره دارد.‌در کنترل روانشناختی،والدین تلاش می‌کنند تااحساساتی نظیر احساس گناه وشرم رادر فرزندان ایجادکنند(باربر،۱۹۹۶).درهردو روش والدین ‌از فرزندان تقاضاها وانتظارات بالایی دارند وبرمقررات خانواده هاتاکید می ورزند،ولی تفاوت آن ها در این است که درفرزندپروری مستبدانه والدین انتظار دارند که فرزندان بی چون وچرانظرات ،ارزش ها وهدف های آن ها را بپذیرند.در حالی که درفرزندپروری مقتدرانه والدین با فرزندان خودتعامل دارند وتلاش می‌کنند تقاضاهای خودومقررات خانواده رابرای فرزندان خودتبیین کنند.‌بنابرین‏ درهردو روش والدین رفتارهای فرزندان خودرا بسیارکنترل می‌کنند ولی درفرزندپروری مقتدرانه والدین ازکنترل روانشناختی فرزندان پرهیز می‌کنند(دارلینگ،۱۹۹۹).

چرا سبک های فرزندپروری مقتدرانه موجب حمایت از شایستگی فرزندان می شود؟

مطلوبیت نتایج رشدبا شیوه فرزندپروری مقتدرانه با دو ویژگی اساسی درارتباط است:

۱- درنظرگرفتن محدودیت های رفتاری کودک.۲-پاسخ به نیازها واعمال او با صمیمیت ومهرورزی.

والدین کودکان رشدیافته ‌از تکنیک های مطلوب استفاده می‌کنند،‌به این دلیل که نوجوانان آن ها دارای هماهنگی وخوی فرمانبرداری هستند.بازهم بامریند ‌به این نکته اشاره می‌کند که درخانواده های مقتدراغلب کودکان در مقابل راهنمایی کردن بزرگسالان مقاومت می‌کنند،اما والدین صبورانه با آن ها برخورد می‌کنند.‌به این صورت که نه تسلیم خواسته های نامعقول فرزندان می شوندونه پاسخ تند ومستبدانه به آن ها می‌دهند.بامریندتاکید می‌کند که فقط مهارشدید چندان موثرنیست ،بلکه استفاده منطقی ومعقول ازکنترل شدید،باعث تسهیل عقل می شود.این روش دارای ترتیبی است که به لحاظ عاطفی مطمئن می باشدپدریا مادر محیط ثابت ومحکمی ایجادمی کنندکه کودک در این محیط پیام هایی را دریافت می‌کند که او را به عنوان فردی دارای حقوق ارزیابی می‌کند.این روش کاملا” می تواندبرای رشدعزت نفس واستقلال فکری مطلوب باشد.پدرومادربه صراحت مسئولیت ها ودلایل را بیان می‌کنند(مجد،۱۳۸۳).

طبقه اجتماعی وسبک فرزندپروری

وضعیت اجتماعی اقتصادی[۳۸] ،فرهنگ[۳۹]،و نگرش[۴۰] والدین نسبت به فرزند پروری بر تعامل میان والدین و فرزندان تاثیرگذار است(؛پیندرهیوز[۴۱]و دیگران،۲۰۰۰).طبقه اجتماعی یاوضعیت اقتصادی اجتماعی به موقعیت فرد درجامعه یعنی طبقه بندی شدن وضعیت یا قدرت اجتماعی اشاره دارد.مکوبی(۱۹۸۳،به نقل از ماسن،ترجمه یاسایی،۱۳۸۳).

فرهنگ و فرزندپروری

به نظر می‌رسد که زمینه فرهنگی خانواده، تاثیر مهمی درباورهای والدین برای پرورش فرزندان داشته باشد.
تفاوت‌های فرهنگی ،می‌توانند تفاوت‌های خاصی را در اعتقادات،باورها و نگرشهای والدین ‌در مورد فرزندان به وجود آورند. مطالعات نشان می‌دهند که والدین با پیشینه و زمینه فرهنگی متفاوت، در درون یک جامعه ،در نظرات خود از فرزندپروری و رشد کودک متفاوت می‌باشند.بدین ترتیب اگر جوامع و ‌گروه‌های اجتماعی در مفاهیم خود از خصوصیات مورد نظرشان ‌در مورد کودکان تفاوت داشته باشند،شاید بتوان گفت که باورهای والدین به طورمنطقی ‌در مورد رشد خصوصیات مورد نظرشان ‌در مورد کودک نیز متفاوت خواهد بود.کوهن (۱۹۶۹)معتقد است که، الف:عناصر درون زمینه فرهنگی والدین،اهداف و ارزشهایی را که برای فرزندان خود دارند تحت تاثیر قرار می‌دهند.ب:این ارزش‌ها منجر به تفاوتهایی در فرزندپروری خواهد شد.ج: تفاوت در نوع رفتارهای والدین سر انجام منجر به تفاوت در عملکرد کودک خواهد شد.زمینه اصلی که فرهنگ‌های جمع گرا را از فرد گرا متفاوت می‌کند;پیوندهای درون نسلی،وابستگی و چگونگی تفردشان است (داوری ومنشار[۴۲]،۲۰۰۶ ).در حالی که در جوامع فردگرای غربی انتظار دارند، نوجوان با نگرش‌ها و ارزش‌های متفاوت از خانواده خود جدا شوند و به لحاظ عاطفی نیز از آن ها جدا شوند و به خود متکی باشند٬ نوجوانان در آسیا،آفریقا و آمریکای جنوبی،یعنی جایی که سیستم فرهنگی اجتماعی هنوز استبدادی و جمع گرا است،جدایی از خانواده تشویق نمی شود.(داوری و منشار،۲۰۰۶).در مطالعه ای داوری و منشار(۲۰۰۶) گزارش کردند ،عربها در سیستم فرهنگی جمع گرا و مستبدانه زندگی می‌کنند که در آن خانواده (گسترده)مهمتر از فرد است در نتیجه استقلال و خودشکوفایی تشویق نمی شود٬زیرا آن را به عنوان نوعی خودپرستی تلقی می‌کنند.در این مطالعه با عنوان” سبک‌های فرزندپروری،تفرد،و سلامت روان نوجوانان مصری” نتایج نشان می‌دهد شیوه مقتدرانه با پیوند بیشتر با خانواده (ناهمسان با مطالعات غربی که شیوه مقتدرانه با استقلال مرتبط است)و سلامت روان بیشتر(همسان با مطالعات غربی)مرتبط است. بدین ترتیب به نظر می ‌رسد که سبک مقتدرانه در جوامع عرب ارتباط و پیوند را پرورش دهد.همچنین نتایج مطالعه نشان داد سبک مستبدانه با سلامت روانی مرتبط نیست (همسان با نتایج فلسطینی ها، و ناهمسان با نتایج غربی که سبک مستبدانه منجر به اختلال روانی می شود).نتایج بیانگر این است که معنا و اثر سبک مستبدانه در فرهنگ جمع گرای مستبد،اساسا با جامعه فردگرای آزاد متفاوت می‌باشد ،و فقدان ارتباط بین سبک مستبدانه و سلامت روان در جوامع عربی ٬شاید نشانه این باشد که شیوه فرزندپروری مستبدانه آنقدر که در جامعه فردگرا اثر سوء دارد،در جامعه جمع گرا و استبدادی اثرات منفی ندارد.(داوری و منشار،۲۰۰۶).

جنسیت و فرزندپروری(پیشینه تجربی)

در مطالعه ای که داوری(۲۰۰۶)در زمینه فرزندپروری روی نمونه فلسطینیهای عرب مقیم اسراییل انجام داد تفاوت‌های جنسیتی معناداری را مشاهده نمود.او دریافت دختران عرب سبک های فرزندپروری مقتدرانه تر و پسران عرب بیشتر شیوه فرزندپروری مستبدانه تر را گزارش می‌کنند.

بخش دوم: عزت نفس

تعاریف نظری عزت نفس

تعاریف متعددی ازعزت نفس بعمل آمده که علی رغم تفا وت هایی که میا ن آن ها مشاهده می شود اغلب به هم نزدیک بوده و مشابه هم می‌باشند.

عزت نفس عبارت است از اینکه میزان هماهنگی ‌و نزدیکی خودایده آل وخود واقعی افرادچقدراست(برای[۴۳]،۲۰۰۷).

منظور ازعزت نفس آن است که افراد نسبت به خودچگونه فکر می‌کنند،چقدر خودرا دوست داشته وازعملکردشان راضی می‌باشند(رأس[۴۴] و همکاران،۲۰۰۰).

پاپ ومک هال[۴۵](۱۹۹۹)درتعریف عزت نفس می‌گویند:عزت نفس به منزله بیان تأیید یا عدم تأیید فردنسبت به خویشتن است ونشان می‌دهد که تا چه اندازه فرد خود را توانا،ارزنده وپراهمیت می‌داند وبه عبارت دیگر عزت نفس یک تجربه شخصی است که ترجمان آن را می توان درسطح گفتار ودرسطح رفتارهای معنادار مشاهده کرد.

اسمیت ومک کی[۴۶](۲۰۰۷)عزت نفس را اینگونه تعریف کرده‌اند:عزت نفس آن چیز ی است که ما درباره خود فکرمی کنیم.عزت نفس ارزیابی های مثبت و منفی ازخود است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]