از اینرو، معیار هایی نظیر اندازه مؤسسات حسابرسی، قدمت و نام تجاری مؤسسات به عنوان جانشینی برای کیفیت حسابرسی در نظر گرفته می شود (فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۵؛ کان و همکاران، ۲۰۰۴) نتایج برخی از پژوهش های تجربی انجام شده نیز بیانگر این است که مؤسسه های حسابرسی بزرگ، کیفیت بیشتری ‌در کار حسابرسی پدید می آورند در همین راستا، دی آنجلو (۱۹۸۱) نیز چنین ابراز می‌دارد که کیفیت مؤسسات حسابرسی با اندازه مؤسسه حسابرسی و سهم این مؤسسات از بازار حسابرسی رابطه مستقیم دارد. برخی از شواهد بیانگر این است که مؤسسات حسابرسی بزرگ همواره کیفیت حسابرسی بالاتری نسبت به مؤسسات حسابرسی کوچک ارائه می‌کنند(حساس یگانه و آذین فر،۱۳۸۹). لذا با توجه به موارد مطرحه اندازه مؤسسات حسابرسی معیاری برای کیفیت حسابرسی تلقی می‌گردد. در نتیجه تغییر حسابرس از مؤسسات بزرگ به کوچک و یا بلعکس ممکن است ناشی از انگیزه هایی برای افزایش یا کاهش کیفیت حسابرسی باشد. مدیران یا مالکان متمرکز هنگام اختلاف عقیده با حسابرس و یا رویارویی با گزارش مشروط حسابرسان تمایل دارند که حسابرسان را تعویض نموده تا بتوانند تضاد منافع را به نفع خود پایان دهند(اندرسون و همکاران، ۲۰۰۴). در این مواقع تعویض حسابرسان موجود با حسابرسان کوچکتر از لحاظ اندازه مد نظر قرار می‌گیرد. شرکت هایی که در وضعیت مناسب مالی قرار دارند، فعالیت هایشان پر بازده بود و خطری در خصوص تداوم فعالیت ندارند بهمراه شرکت های سهامی عام بزرگ و شناخته شده همواره برای ایجاد اطمینان در بازار از مؤسسات حسابرسی بزرگ استفاده می‌کنند(چانی و فیلیپیچ، ۲۰۰۲). لذا بر همین اساس انگیزه برای تعویض حسابرسان با کیفیت(بزرگتر) هنگام مواجهه با مشکلات مالی، افزایش اهرم مالی و مشکلات داخلی در فرایندهای عملیاتی افزای می‌یابد(فلتام و همکاران، ۱۹۹۱). کوپلی و داتوت (۲۰۰۲) نشان دادند که تقاضا برای تعویض مؤسسات حسابرسی با کیفیت و بزرگ هنگام افزایش ریسک های عملیاتی و اهرم های مالی بالا می رود زیرا عدم اطمینان اطلاعاتی برای اینگونه شرکت ها به نسبت سایر شرکت ها کم ریسک تر بسیار کمتر است. لذا با توجه مطالب ذکر شده در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال بررسی تاثیر مکانیزم‌های حاکمیت شرکتی برای تغییر حسابرسان از مؤسسات حسابرسی بزرگتر به کوچکتر می‌باشد. محقق در تلاش است که تغییر مؤسسات حسابرسی را با توجه میزانی از کیفیت حسابرسی که مدیران، اعضای هئیت مدیره، مالکان و سایر ارکان حاکمیت شرکتی به دنبال آن است مورد سنجش قرار دهد. در این راستا تغییر ات مؤسسات حسابرسی بزرگ به کوچک تلاش برای ارائه گزارشات بدون کیفی تر محسوب می‌گردد و تعویض حسابرسان موجود با مؤسسات حسابرسی بزرگتر را اقدام بنگاه برای ارائه گزارشات مالی با کیفیت تر و بدور از مدیریت سود تفسیر می‌گردد در همین راستا فرضیات پژوهشی زیر برای دستیابی به اهداف پژوهش طراحی می‌گردند.

فرضیه اول

شرکتهایی با تمرکز مالکیت بالاتر (حاکمیت شرکتی ضعیفتر) تمایل بیشتری به تغییر حسابرس خود به مؤسسات حسابرسی کوچکتر دارند.

فرضیه دوم

شرکتهایی با استقلال هئیت مدیره ضعیفتر (حاکمیت شرکتی ضعیفتر) تمایل بیشتری به تغییر حسابرس خود به مؤسسات حسابرسی کوچکتر دارند.

فرضیه سوم

شرکتهایی که رئیس هیات مدیره و مدیر عامل آن یکسان می‌باشند(حاکمیت شرکتی ضعیفتر) تمایل بیشتری به تغییر حسابرس خود به مؤسسات حسابرسی کوچکتر دارند.

۱-۷) متغیرهای پژوهش:

متغیرهای تحقیق حاضر به صورت زیر می‌باشد:

جدول (۱-۱): متغیرهای پژوهش

دیف

فرضیه

متغیر وابسته

متغیر مستقل

متغیر کنترلی

۱

اول

تغییر حسابرس

تمرکز مالکیت

اندازه شرکت، اهرم مالی و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری

۲

دوم

تغییر حسابرس

استقلال هیئت مدیره

اندازه شرکت، اهرم مالی و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری

۳

سوم

تغییر حسابرس

جدایی پست مدیرعامل از ریاست هیئت مدیره

اندازه شرکت، اهرم مالی و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری

۱-۸) جنبه نوآوری پژوهش

تاکنون در حوزه مربوط به تغییر مؤسسات حسابرسی یا چرخش قانونی مؤسسات حسابرسی که اشاره به تعویض قانونی حسابرسان در دوره های زمانی مشخص دارد، صورت پذیرفته است. لذا بررسی تاثیر عوامل حاکمیت شرکتی بر تعویض حسابرسان و کنترل‌هایی که این مکانیزمها فراهم می آورند تا تعویض حسابرسان به عنوان ابزاری مدیریتی برای اعمال مدیریت سود نگردد، دارایی نوآوری در تحقیقات حسابداری می‌باشد. ضرورت و نوآوری در انجام این تحقیق ناشی از این علت است که مشخص گردد که تا چه میزان تضعیف مکانیزم های حاکمیت شرکتی باعث تعویض مؤسسات حسابرسی با کیفیت تر به مؤسسات حسابرسی بدون کیفیت تر می‌شوند .

۱-۹) روش تحقیق:

روش این تحقیق، از نوع پس‌رویدادی است که در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری و مبتنی بر اطلاعات واقعی صورت‌های مالی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق‌ بهادار تهران می‌باشد. پژوهش به صورت همبستگی بوده و با بهره گرفتن از اطلاعات گردآوری شده میزان ارتباط متغیرهای مستقل (مکانیزم های حاکمیت شرکتی) و وابسته (تغییر حسابرس) مورد آزمون قرار می‌گیرد.

۱-۱۰) قلمرو تحقیق(موضوعی،مکانی،زمانی)

۱-۱۰-۱) قلمرو موضوعی

قلمرو موضوعی تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین مکانیزم‌های حاکمیت شرکتی با تغییر حسابرسان شرکت ها پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

۱-۱۰-۲) قلمرو مکانی

جامعه آماری در این پژوهش شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می‌باشد.

۱-۱۰-۳) قلمرو زمانی

دوره زمانی متصور در انجام این تحقیق از سال ۱۳۸۷ لغایت ۱۳۹۱ می‌باشد.

۱-۱۱) روش های گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات

داده های مورد نیاز تحقیق از منابع کتابخانه‌ای، اطلاعیه‌های منتشر شده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار بانک جامع اطلاعاتی شرکت‌ها در سایت رسمی سازمان بورس ، نرم افزار تدبیر پرداز و … گردآوری می‌شود. ابتدا از طریق منابع کتابخانه ای، نشریات، مقالات و منابع علمی مختلف(سایت‌های علمی) ادبیات و نظریه های مربوط به موضوع تحقیق تدوین می‌گردد. سپس مرحله اصلی تحقیق از طریق استخراج اطلاعات از صورت‌های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران آغاز می‌گردد اطلاعات استخراج شده از طریق اکسل تلخیص و طبقه بندی گردیده و درنهایت از طریق نرم‌افزار SPSS و با بهره گرفتن از روش رگرسیون، رابطه ریاضی بین متغیر مستقل و وابسته تعیین می‌شود.

۱-۱۲) تعریف عملیات متغیرها

تعریف عملیاتی متغیر ها به شرح زیر می‌باشد

جدول (۱-۲): تعریف عملیاتی متغیرها

عنوان متغیر

نوع متغییر

نماد

تعریف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...