نظریه بی سازمانی اجتماعی« مرتن [۱۶]»

« رابرت . کی . مرتن » یکی از آغاز گران جامعه شناسی مشکلات اجتماعی است . او در زمینه طرح مفاهیم ، روش ، نظریه و مباحث این حوزه تلاش بسیاری نموده است . در کتاب « جامعه شناسی مسائل اجتماعی معاصر » یک فصل حدوداً ۵۰ صفحه ای را به نظریه های جامعه شناسی مسائل اجتماعی اختصاص داده است . او سعی نموده است تا در قالب چارچوب بی سازمانی اجتماعی ( کارکردهای آشکار و پنهان ) به بررسی مشکلات اجتماعی می پردازد . مرتن در مقاله معروفش تحت عنوان « ساخت اجتماعی آنومی » مفهوم آنومی « دورکیم » را تعدیل نمود و آن را در معنای خردتری از نظریه دورکیم در نظر گرفت . به عبارت دیگر دیدگاه مرتن بیش از آنکه جامعه شناسی کلان باشد ، جامعه شناسی خرد است ، حال آنکه دیدگاه دورکیم ، جامعه شناسی کلان می‌باشد . در عین حال مرتن خود تأکید دارد که مفهوم آنومی را از مفهوم « نظم اخلاقی » در دیدگاه دورکیم وام گرفته و آن را در خصوص وضعیتهایی به کار برده است که در آن ، ساختار اجتماعی ، آرزوهای متعارفی را بر می انگیزاند و در همان حال شیوه های دستیابی بدان را محدود می‌سازد .

یکی از امتیازات مرتن این است که او مفهوم آنومی را نه فقط در تبیین خودکشی بلکه ‌در مورد انواع دیگر رفتار انحرافی به کار برده است . از سوی دیگر مرتن به جای اینکه مانند دورکیم بر وضعیت روانی کجروان تأکید کند بر موقعیت‌ها و منزلتهای اجتماعی ای می نهد که فرد در آن ها استقرار دارد . این تأکید ، تبیین وی را در زمره تبیین‌های کاملاً جامعه شناختی قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه ممکن است کجروی به شکل سازمان یافته توسط خود جامعه ایجاد شود .

در هر حال از نظریه مرتن با نامهای متعددی مانند « نظریه فشار ساختاری » ، « نظریه انگیزشی » ، « نظریه بی هنجاری » و « نظریه بی سازمانی اجتماعی » یاد می شود . از نظر مرتن آنومی فشاری است که در اثر ستیز بین اهداف و هنجارهای پذیرفته شده در جامعه با واقعیت‌های اجتماعی موجود ، بر افراد وارد می‌آید . به عبارت دیگر « آنومی حالتی است که هنجارهای از بین رفته یا ضعیف است یا اینکه هنجارهای موجود در جامعه با هم تضاد دارند . وضعیتی که ارزش‌ها و اهداف مشترک را از اعضای جامعه می‌گیرد و سبب می شود که آنان رهنمودهای رفتاری روشنی را برای خویش نیابند » ( رفیع پور ، ۱۳۸۷ : ۲۱ ) .

در واقع مرتن در این تبیین ، ‌کج‌رفتاری را محصول نارسایی های موجود در فرهنگ و ساخت اجتماعی جامعه می‌داند . مرتن کوشید تا کوشش کند چگونه بعضی از ساختهای اجتماعی بر افراد خاصی از جامعه تأثیر گذاشته و موجب می شود که آن ها مرتکب رفتار ناهمنوا با هنجارهای اجتماعی شوند . به نظر او ساختهای اجتماعی ، فعال بوده و تولید الگوهای رفتاری می‌باشند . ‌بنابرین‏ مرتن بر نظم اجتماعی تمرکز نموده و تأثیر ساختهای هنجاری را بر افراد مورد تفحص و تبیین قرار می‌دهد . به نظر مرتن دو عنصر مهم در ساختار اجتماعی عبارتند از :

۱- اهداف مقبول اجتماعی .

۲- وسایل مقبول اجتماعی یعنی شیوه های دستیابی ‌به این اهداف که جامعه در اختیار فرد قرارمی دهد .

در یک جامعه منظم ، اهداف و وسایل اجتماعی در هماهنگی و تطابق قرار دارند . به عبارت دیگر هم پذیرفته شده اند و هم در اختیار افراد جامعه قرار دارند . ناهماهنگی در نظم اجتماعی ، زمانی به وجود می‌آید که بر اهداف یا وسایل تأکید ناموزونی انجام گیرد . گاهی تأکید بر اهداف در مقایسه با وسایل مقبول اجتماعی قوی تری است . گاهی اوقات نیز وسایل اجتماعی اهمیت بیشتری می‌یابند به طوری که هدف اصلی فراموش می شود . به عبارت دیگر در دیدگاه مرتن ممکن است به دو صورت میان اهداف و وسایل اجتماعی جدایی به وجود بیاید :

۱- وسعت یافتن شتابان اهداف .

۲- محدود شدن وسایل .

مرتن تأکید می‌کند که این خود جامعه است که پس از درونی کردن اهداف و وسایل مورد تأیید فرهنگی نوعی نیاز فرهنگی برای دستیابی به هر یک از آن ها در فرد ایجاد می‌کند . در حالی که ساختارهای اجتماعی موجود ، وسایل نیل به اهداف را برخی از افراد محدود می‌کنند . در اینجا به نوعی بین اهداف و وسایل شکافی به وجود می‌آید . افرادی که فشار حاصل از این شکاف را احساس می‌کنند در وضعیت روانی خاصی قرار می گیرند که در آن ، خود را نیازمند به رسیدن به اهداف می بینند و از طرف دیگر راه ها و وسایل مشروع را به سوی خود بسته می بینند . در عین حال رسیدن به اهداف را حق مشروع خود می پندارند و از طرف دیگر دستیابی به آن ، اهداف را با وسایل مشروع برای خود غیر ممکن می پندارند ( گروئرز ، ۱۳۷۸ : ۸۹ ) . ‌بنابرین‏ مرتن نتیجه می‌گیرد که اشکال مختلف کجروی از تمایل به همنوایی افراد نشأت می‌گیرد . بدین‌سان که این دسته از افراد بر حسب میزان درونی کردن یکی از دو عنصر اهداف و وسایل مشروع ناچار می‌شوند یکی از آن دو را برگزینند یا هر دو را انکار کنند . به بیان دیگر پیامدهای گسستگی میان اهداف و وسایل موجود ضعف تعهدات فرد – گاهی اوقات نسبت به اهداف و گاهی اوقات نسبت به وسایل مشروع – می‌گردد و فرد را در وضعیت بی هنجاری قرار می‌دهد . فرد در این وضعیت که ارزش‌ها و هنجارهای مانعه الجمع را به وی القا می‌کند ناچار است یکی را انکار کند و دیگری را بپذیرد و در نتیجه مرتکب کجروی شود .

افراد در این شرایط ( بی هنجاری ) واکنش‌های متفاوتی را در برابر ساختارهای قابل دسترس فرصت و ایجاد تعادل میان اهداف و وسایل از خود نشان می‌دهند . مرتن روش های سازگاری[۱۷] افراد با این شرایط را به شرح زیر طبقه بندی می‌کند :

۱- همنوایی[۱۸]: همنوایی به معنای پذیرش اهداف رسمی و ابزارها و وسایل نهادی شده برای رسیدن به آن اهداف است ‌به این معنی که افراد اهداف و وسایل را می‌پذیرند حتی اگر در زمینه نیل به آن اهداف و وسایل ناموفق باشند . به عقیده مرتن ، شرط پایداری حیات اجتماعی یک جامعه آن است که اکثریت افراد همنوایی را به عنوان شیوۀ زندگی بپذیرند .

۲- نوآوری[۱۹]: نوآوری به معنای کوشش برای رسیدن به اهداف رسمی از طریق ابزارهای غیر قانونی می‌باشد . به عبارت دیگر نوآوری واکنش افرادی است که اهداف مقبول اجتماعی را می‌پذیرند اما امکان برخورداری از ابزارها و شیوه های نهادینه دستیابی به آن را در اختیار ندارند ؛ به همین دلیل برای نیل به آن اهداف و به شیوه ها و وسایلی متوسل می‌شوند که خودشان ابداع کرده‌اند .این شکل کجروی شایع ترین شیوه آن است و بیشتر در میان طبقات پایین جامعه که وسایل نیل به اهدافشان توسط ساخت های اجتماعی محدود شده است و مشاهده می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...