اصل بیست و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت را مکلف می‌سازد نسبت به رفع فقر و تعمیم خدمات تامین اجتماعی به همه اقشار ملت اقدام نماید. بر اساس این اصل:

” برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند.”

برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی کشور، طراحی برنامه های ویژه اشتغال، توانمند سازی، جلب مشارکتهای اجتماعی، آموزش مهارت‌های شغلی وزندگی، بویژه برای جمعیت دهک پایین درآمدی درکشوررا مورد تأکید قرار داده است.

دو رویکرد در زمینه فقر وجود دارد: رویکرد سنتی و رویکرد نو ین. در رویکرد سنتی بیشتر به جنبه‌های اقتصادی فقر توجه می شود و در رویکرد نوین که دیدگاهی جامع و فراگیر می‌باشد، ابعاد سیاسی، اجتماعی و حقوقی فقر نیز در کنار جنبه‌های اقتصادی آن مورد عنایت قرار می‌گیرد.

در یک تقسیم بندی کلی میتوان شاخص‌های فقر را به دو دسته شاخص های بین‌المللی و شاخص‌های ملی تقسیم کرد. اولین شاخص، نوعی خط فقر بین‌المللی است که توسط سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی برای مقایسه فقر در کشوره ای مختلف جهان از آن استفاده می‌کنند و دومین شاخص، توسط دولت‌ها هر ساله به تفکیک مناطق شهر ی و روست ایی تعیین می‌گردد (یوندپ،۲۰۰۴).

۲-۱-۵ چه کسانی توانمند می‌شوند؟

۲-۱-۵-۱ توانمند سازی زنان:

هنگامی توسعه پایدار است که به ‌عنوان یکی از بسترهای عالی ورشد انسان باشدومشارکت همه ‌گروه‌های اجتماعی صورت گیرد. در این راه زنان یک ی از مهمترین ‌گروه‌های اجتماعی مؤثر درفرایند به شمار می‌روند. زنان تقریباً نیمی از جمعیت هرجامعه ای راتشکیل می‌دهند ‌و در زندگی فردی، خانوادگی واجتماعی نقش تعیین کننده ای دارند. البته بین زنان ومردان یک جامعه درجه توانمندی فرق داردبه این معنی که مردان به خاطر سرپرست خانواده توانایی وقدرت تصمیم گیری بیشتری دارند. اما زنان دردنیا از امکانات کمتر آموزش ی برخوردارندوحتی کنترل آنان برنوع اطلاعاتی که دردسترس دارند کمتر است وهمین باعث می شودکه زنان درتدو ین قوانین و تصمیم گیری‌های کلان که آثار مهمی درزندگی خصوصی آن ها خواهد داشت، کنترل کمتر ی داشته باشند. پس توانمند سازی یا قدرت بخشی به زنان، فرایندی است که آنان به منابع قدرت، دسترسی وکنترل بیشتری پیدامی کنندودرتصمیم گیری های مربوط به منابع و پیرامون خود نقش قدرتمندانه تری ایفا می‌کنند (شیدایی،۱۳۸۸).

دربعد اقتصادی، توانمند سازی زنان، به برخورداری زنان از دستمزد برابر با مردان، به کارگیری وسهیم کردن آنان دراجرای طرح های زیر ساختی واشتغال آنان ‌بر مبنای‌ سطح تسهیلات، دانش ومهارت وهم سطح مردان اشاره داردودولتها باید حقوق اقتصادی زنان رادرزمینه های مختلف تضمین کنند.

شکل گیری سازمان های غیر دولتی که پدیده ای جدید است ‌بر اساس ضرورت هایی که جوامع محلی نیاز داشته اند پدیدار شدندودردودهه اخیر روند شکل گیری این سازمان‌ها تسریع شدوشکل گیری سازمان های غیر دولتی زنان نیز تلاشی برای وارد کردن زنان از حاش یه به مرکز تلقی می شودکه ازحق زنان دفاع می‌کند. با عنایت به اینکه برنامه های توسعه باید مبتنی برمردم بوده وبخصوص دربرگیرنده محرومان وزنان باشد، آموزش دهی باید از اهداف اصلی این برنامه ها قرار گیردبه ویژه آموزش حسابداری، بازاریابی وآموزش علمی که به فرایند توانمند سازی زنان کمک می‌کند. (همان منبع)

‌بنابرین‏ زنان نباید مانند کودکان صرفاً استفاده از مواهب توسعه باشند بلکه بایددر تشخیص تصمیم گیری ها، برنامه ریزی واجرا فائق آمدن برمشکلات، مشارکت جدی داشته باشند. تاکنون ظرفیت های قابل ملاحظه زنان (روستایی) درمراحل گوناگون توسعه به صورت کامل وواقعی مورد توجه قرار نگرفته وبه تبع آن مانع دسترسی آنان به اشتغال، درآمد، بهداشت، آموزش ومنزلت اجتماعی شده است که سازمان‌های غیر دولتی زنان باید این امکان رابرای آنان فراهم کند. (همان منبع).

۲-۱-۵-۲ توانمند سازی فقرا:

توانمند سازی باید درراستای کاهش فقر وپرکردن شکاف میان فقیر وغنی صورت بگیرد. این امکان با تحولات عمیق واساسی درزیرساخت ها وارایه خدمات به قشرهایی که نیازمند میسر می شود.

برای توانمند کردن فقرا دوشرط ضرورت دارد:

الف(به طور دقیق وضعیت فقرا ‌را روشن کنیم که ازجمله حقوق مربوط به جنگل نشینان، دهقانان خرده پا، حقوق اجتماعات روستایی وفقیر، نسبت به معلمان ‌و مدارس، حقوق مادران وفرزندان درمورد مواظبت های بهداشتی، حقوق کارگران ‌در مواقع بیکاری از خدمات عامه باشد.

ب) دوم اینکه تشکیل ‌گروه‌های مختلف ‌بر اساس منابع گروه ی آنان وتشویق آنان برتقاضای حقوقشان است. ‌بنابرین‏ نقش سازمان‌های خدماتی تنها فراهم آوردن خدمات نیست بلکه آگاه کردن فقیران نسبت به حقوقشان ‌و اعطای قدرت به آن ها برای مطالبه حقوقشان است (قائدی،۱۳۸۷).

۲-۱-۵-۳ توانمندسازی روستائیان:

آنچه در این قسمت مورد تأکید است اینکه دولت ها به تنهایی نمی توانند برنامه های عمران روستایی وطرح های توسعه ای راپیاده کنند بلکه فقط می‌توانند شرایط رابرای اجرای این طرح ها وبرنامه ها تسهیل وانجام آن را امکان پذیر کنند. اگر قرار باشد طرح توسعه روستایی به خاطر منافع مردم اجرا شود قدرت سیاسی واقتصادی باید درروستاها ومناطق مختلف کشور دردست مردم باشدومردم خود حافظ حقوق انسانی خودباشند که درایران، انتخابات شوراه ای شهر ‌و روستا به منظور واگذاری امور مردم به مردم برگزار شده ‌و استقبال عمومی نیز در این خصوص چشمگیر بوده است (قائدی،۱۳۸۷).

۲-۱-۵-۴ توانمند سازی جوانان:

اجرای طرح غنی سازی اوقات فراغت جوانان به ویژه جوانان روستایی از این موارد است که به جوانان مناطق روستایی برای مشارکت مؤثر اجتماعی، اقتصادی وفرهنگ ی، توانایی می‌دهد. دادن آگاهی، انتقال تجارب وایجاد اعتماد به نفس به جوانان درفرایند زندگی برای تصمیم گیری درست درمورد آینده خود، بازکردن چشم اندازها به منظور حرکت روبه جلو ونوآور ی درزمان تحصیل وکار از موارد توانمند سازی جوانان محسوب می شود. ایجاد فرصت های شغلی برای آغاز زندگی مشترک، حمایت مالی از آنان دراوایل زندگی از مصادیق توانمند سازی است که نه لزوماًً از وظایف دولت بلکه از وظیفه بزرگان ومتمکنین اقتصادی است (انصاری،۱۳۸۴).

۲-۱-۶ تجربیات کمیته امداد امام خمینی ) ره) در زمینه ایجاد اشتغال برای نیازمندان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...