۲-۲۲-۴ گوردن آلپورت (۱۹۶۷- ۱۸۹۷)

آلپورت علاقه زیادی به روان شناسی شخصیت و تفاوت های فردی افراد داشت. او در کتاب « مذهب و تفاوت های فردی[۱۲۹]» خود به بررسی تفاوت های فردی افراد و گرایش های مذهبی افراد پرداخته و اینکه مردم چگونه ممکن است از مذهب در راه های مختلف استفاده نمایند او در این کتاب به بررسی مفهوم احساس بالندگی مذهبی[۱۳۰] نیز پرداخته است( نیلسون، ۲۰۰۱).

آلپورت مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخش زندگی توصیف می‌کند و آن را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان دانسته، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی، بهترین زمینه را برای یک شخصیت سالم آماده می‌کند ( خوانین زاده، اژه ای و مظاهری،۱۳۸۴). آلپورت و رأس(۱۹۶۷) مقیاس جهت گیری مذهبی[۱۳۱](OR) را برای سنجش جهت گیری درونی[۱۳۲] و جهت گیری بیرونی[۱۳۳] افراد ، تهیه نموده اند. جهت گیری درونی منعکس کننده علاقه افراد به مذهب خود هست و امری درونی است، و در جهت گیری بیرونی، مذهب وسیله ای است برای به دست آوردن چیزهای دیگر. مذهب بیرونی، امری خارجی و ابزاری است که برای ارضای نیازهای فرد از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار

می گیرید( آذربایجانی، ۱۳۸۰). منظور آلپورت از جهت گیری مذهبی درونی، مؤلفه های انگیزشی فراگیری است که غایت و هدف هستند نه وسیله ای برای دستیابی به اهداف فردی(جان بزرگی،۲۰۰۷).

از نظر او مذهب طیفی است که از یک سو برای افراد معنایی ابزاری دارد و از سوی دیگر نوعی معنا و معنا یابی است که خود انگیزه اصلی زندگی است و ارزش درونی دارد. مذهب درونی به خودی خود برای فرد جنبه انگیزشی دارد و به دیگر محرک ها نیازی ندارد. با توجه ‌به این تقسیم بندی آنگاه آلپورت اظهار می‌دارد که اکنون می‌توانیم ‌به این سؤال که آیا برخی باورهای مذهبی درمانگرانه تر و پیشگیرانه تر از دیگر محرک ها هستند؟ پاسخ دهیم. فرض او این است که مذهب بیرونی کمتر از مذهب درونی جنبه درمانگرانه و پیشگیرانه دارد. برای بسیاری از مردم مذهب عادتی ملال آور، تشریفاتی، صرفاً فرهنگی، برای جشن ها و مراسم سنتی می‌باشد که برای آرامش خانوادگی و شخصی و مسایلی از این قبیل مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای برخی دیگر مقام در پی دارد و اعتماد به نفس آن ها را تقویت کرده و اهداف و نتایج آن ها را به پیش می‌برد. به وسیله آن بر دوستانشان فایق می‌آیند، در دیگران نفوذ می‌کنند و قدرتی برای خود دست و پا می‌کنند. گاهی نیز در این راستا مذهب، دفاعی است در برابر واقعیت. کسانی که مذهب بیرونی دارند، از نظر فلسفه الهی، به خداوند روی می آورند ولی از خود دور نمی شوند. به همین دلیل مذهب آن ها اساساً به سپری برای «خود میان بینی[۱۳۴]» آن ها تبدیل می شود. این همان مذهبی است که از نظر فروید به نوروتیک (روان آزردگی) منتهی می شود. در این جا مذهب به عنوان دفاعی در برابر اضطراب عمل می‌کند. از نظر انگیزشی این مذهب بر انگیزاننده نیست ولی به دیگر انگیزه ها مانند نیاز به امنیت، نیاز به مقام و فدرت، نیاز به حرمت خود،سرویس می‌دهد( آلپورت، ۱۹۶۸).از نظر تحولی نیز چنین افرادی مصداق توضیحاتی هستند که پیاژه در باره خود میان بینی می‌دهد( دادستان،۱۳۷۷).

مذهب درونی به شکل ابزاری سازمان نمی گیرد و وسیله ای برای کنترل ترسها و کسب آسایش و راحتی و یا تلاشی برای والایی گرایی مسایل جنسی یا آرزوهای کمال جویانه نیست. مسائل اخیر ممکن است در چارچوب نیازهای اولیه ما باشند ولی مذهب وسیله ای برای ارضاء آن ها نیست، بلکه مذهب یک تعهد همه جانبه است. این تعهد علاوه بر این که هوشمندانه است، اساساً انگیزشی است. چنین مذهبی هر آنچه در تجربه خود قرار گیرد را پوشش می‌دهد و هر آنچه که فرا تجربی باشد نیز از دایره آن خارج نیست. این مذهب خانه ای است برای حقایق علمی و حقایق عاطفی و مشتاق تعهد به یک وحدت یافتگی و یکپارچگی ایده آل در زندگی شخصی است ( آلپورت، ۱۹۶۸). او معتقد بود که تنها مذهب با جهت گیری درونی است که سلامت روانی را تضمین می‌کند.

۲-۲۲-۵ اریک اریکسون(۱۹۹۴- ۱۹۰۲)

او معتقد است دین همواره با اندیشه درست می‌تواند نقش مهمی در موفقیت و رشد شخصی افراد داشته باشد، زیرا اولین راهی را که در هر سطح از زندگی پیش روی افراد قرار می‌دهد، رفتار درست کارانه است وجود شعائر دینی و عمل می‌تواند تسهیل کننده ی این رشد باشد(نیلسون،۲۰۰۱).

او بیان می‌کند پیش از آنکه تعیین کنیم دین چگونه باید اعمال شود، باید ببینیم آیا سنت مذهبی در زندگی والد نیروی زنده ای بوده، می‌تواند ایمانی خلق کند که حس اعتماد کودک را تقویت نماید. آسیب شناسی نمی تواند این را نادیده بگیرد که میلیون ها نفر هستند که واقعاً نمی توانند بدون دین به سر ببرند و افتخارآسیب شناسی روانی به غیر مذهبی فقط نوعی دلداری دادن به خود است. لیکن بسیاری کسانی هم خارج از عقاید سنتی مذهبی – در حوزه ی رفاقت، عمل اجتماعی، کار تولیدی، یا آفرینش هنری- منبعی پایدار از ایمان برای خود یافته اند. بسیاری دیگر با این که به هم نوعان خویش و حتی خود زندگی بی اعتمادند، اظهار ایمان می‌کنند( اریکسون،۱۹۵۹،به نقل از وولف، ۱۳۸۶).

۲-۲۳ جهت گیری مذهبی

دین پژوهان معمولاً ادیان را در سه بخش : ادیان ابتدایی، ادیان باستانی و ادیان پیشرفته تقسیم می‌کنند. با بررسی و مطالعه تاریخی و تطبیقی دین، ادیان و همچنین ادیان بزرگ جهان مانند زرتشت، یهود، مسیحیت، اسلام و ادیان شرقی و هندی این نتیجه به دست می‌آید که عناصر مشترکی در آن ها وجود دارد که می توان از آن به عنوان « جهت گیری مذهبی عمومی» یاد کرد(آذربایجانی،۱۳۸۰).

استاد مطهری با تعبیر مشابهی اشاره به دین واحد یا اشتراک ادیان دارند. از نظر قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است . همه پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می کرده‌اند. اصول مکتب انبیاء که دین نامیده می شود یکی بوده است. تفاوت شرایع آسمانی یکی در سلسله مسائل فرعی و شاخه ای بوده که بر حسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط ‌و مردمی که دعوت می شده اند متفاوت می شده ولی همه شکل های متفاوت و اندام های مختلف یک حقیقت و به سوی یک هدف و مقصد بوده است. دیگر در سطح تعلیمات بوده که پیامبران بعدی به موازات تکامل بشر، در سطح بالاتر تعلیمات خویش را که همه در یک زمینه بوده القا کرده‌اند. قرآن کریم دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی می‌کند و یک نام روی آن می‌گذارد و آن «اسلام» است، یعنی حقیقت دین داری ماهیتی است که بهترین معرف آن لفظ اسلام است(مطهری، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...