تفاوت فرزندپروری مستبدانه ومقتدرانه

یکی از مهم ترین تفاوت های فرزندپروری مقتدرانه ومستبدانه در مفهوم کنترل روانشناختی نهفته است.کنترل روانشناختی به تلاش والدین برای کنترل رشد هیجانی وروان شناختی کودکان اشاره دارد.‌در کنترل روانشناختی،والدین تلاش می‌کنند تااحساساتی نظیر احساس گناه وشرم رادر فرزندان ایجادکنند(باربر،۱۹۹۶).درهردو روش والدین ‌از فرزندان تقاضاها وانتظارات بالایی دارند وبرمقررات خانواده هاتاکید می ورزند،ولی تفاوت آن ها در این است که درفرزندپروری مستبدانه والدین انتظار دارند که فرزندان بی چون وچرانظرات ،ارزش ها وهدف های آن ها را بپذیرند.در حالی که درفرزندپروری مقتدرانه والدین با فرزندان خودتعامل دارند وتلاش می‌کنند تقاضاهای خودومقررات خانواده رابرای فرزندان خودتبیین کنند.‌بنابرین‏ درهردو روش والدین رفتارهای فرزندان خودرا بسیارکنترل می‌کنند ولی درفرزندپروری مقتدرانه والدین ازکنترل روانشناختی فرزندان پرهیز می‌کنند(دارلینگ،۱۹۹۹).

چرا سبک های فرزندپروری مقتدرانه موجب حمایت از شایستگی فرزندان می شود؟

مطلوبیت نتایج رشدبا شیوه فرزندپروری مقتدرانه با دو ویژگی اساسی درارتباط است:

۱- درنظرگرفتن محدودیت های رفتاری کودک.۲-پاسخ به نیازها واعمال او با صمیمیت ومهرورزی.

والدین کودکان رشدیافته ‌از تکنیک های مطلوب استفاده می‌کنند،‌به این دلیل که نوجوانان آن ها دارای هماهنگی وخوی فرمانبرداری هستند.بازهم بامریند ‌به این نکته اشاره می‌کند که درخانواده های مقتدراغلب کودکان در مقابل راهنمایی کردن بزرگسالان مقاومت می‌کنند،اما والدین صبورانه با آن ها برخورد می‌کنند.‌به این صورت که نه تسلیم خواسته های نامعقول فرزندان می شوندونه پاسخ تند ومستبدانه به آن ها می‌دهند.بامریندتاکید می‌کند که فقط مهارشدید چندان موثرنیست ،بلکه استفاده منطقی ومعقول ازکنترل شدید،باعث تسهیل عقل می شود.این روش دارای ترتیبی است که به لحاظ عاطفی مطمئن می باشدپدریا مادر محیط ثابت ومحکمی ایجادمی کنندکه کودک در این محیط پیام هایی را دریافت می‌کند که او را به عنوان فردی دارای حقوق ارزیابی می‌کند.این روش کاملا” می تواندبرای رشدعزت نفس واستقلال فکری مطلوب باشد.پدرومادربه صراحت مسئولیت ها ودلایل را بیان می‌کنند(مجد،۱۳۸۳).

طبقه اجتماعی وسبک فرزندپروری

وضعیت اجتماعی اقتصادی[۳۸] ،فرهنگ[۳۹]،و نگرش[۴۰] والدین نسبت به فرزند پروری بر تعامل میان والدین و فرزندان تاثیرگذار است(؛پیندرهیوز[۴۱]و دیگران،۲۰۰۰).طبقه اجتماعی یاوضعیت اقتصادی اجتماعی به موقعیت فرد درجامعه یعنی طبقه بندی شدن وضعیت یا قدرت اجتماعی اشاره دارد.مکوبی(۱۹۸۳،به نقل از ماسن،ترجمه یاسایی،۱۳۸۳).

فرهنگ و فرزندپروری

به نظر می‌رسد که زمینه فرهنگی خانواده، تاثیر مهمی درباورهای والدین برای پرورش فرزندان داشته باشد.
تفاوت‌های فرهنگی ،می‌توانند تفاوت‌های خاصی را در اعتقادات،باورها و نگرشهای والدین ‌در مورد فرزندان به وجود آورند. مطالعات نشان می‌دهند که والدین با پیشینه و زمینه فرهنگی متفاوت، در درون یک جامعه ،در نظرات خود از فرزندپروری و رشد کودک متفاوت می‌باشند.بدین ترتیب اگر جوامع و ‌گروه‌های اجتماعی در مفاهیم خود از خصوصیات مورد نظرشان ‌در مورد کودکان تفاوت داشته باشند،شاید بتوان گفت که باورهای والدین به طورمنطقی ‌در مورد رشد خصوصیات مورد نظرشان ‌در مورد کودک نیز متفاوت خواهد بود.کوهن (۱۹۶۹)معتقد است که، الف:عناصر درون زمینه فرهنگی والدین،اهداف و ارزشهایی را که برای فرزندان خود دارند تحت تاثیر قرار می‌دهند.ب:این ارزش‌ها منجر به تفاوتهایی در فرزندپروری خواهد شد.ج: تفاوت در نوع رفتارهای والدین سر انجام منجر به تفاوت در عملکرد کودک خواهد شد.زمینه اصلی که فرهنگ‌های جمع گرا را از فرد گرا متفاوت می‌کند;پیوندهای درون نسلی،وابستگی و چگونگی تفردشان است (داوری ومنشار[۴۲]،۲۰۰۶ ).در حالی که در جوامع فردگرای غربی انتظار دارند، نوجوان با نگرش‌ها و ارزش‌های متفاوت از خانواده خود جدا شوند و به لحاظ عاطفی نیز از آن ها جدا شوند و به خود متکی باشند٬ نوجوانان در آسیا،آفریقا و آمریکای جنوبی،یعنی جایی که سیستم فرهنگی اجتماعی هنوز استبدادی و جمع گرا است،جدایی از خانواده تشویق نمی شود.(داوری و منشار،۲۰۰۶).در مطالعه ای داوری و منشار(۲۰۰۶) گزارش کردند ،عربها در سیستم فرهنگی جمع گرا و مستبدانه زندگی می‌کنند که در آن خانواده (گسترده)مهمتر از فرد است در نتیجه استقلال و خودشکوفایی تشویق نمی شود٬زیرا آن را به عنوان نوعی خودپرستی تلقی می‌کنند.در این مطالعه با عنوان” سبک‌های فرزندپروری،تفرد،و سلامت روان نوجوانان مصری” نتایج نشان می‌دهد شیوه مقتدرانه با پیوند بیشتر با خانواده (ناهمسان با مطالعات غربی که شیوه مقتدرانه با استقلال مرتبط است)و سلامت روان بیشتر(همسان با مطالعات غربی)مرتبط است. بدین ترتیب به نظر می ‌رسد که سبک مقتدرانه در جوامع عرب ارتباط و پیوند را پرورش دهد.همچنین نتایج مطالعه نشان داد سبک مستبدانه با سلامت روانی مرتبط نیست (همسان با نتایج فلسطینی ها، و ناهمسان با نتایج غربی که سبک مستبدانه منجر به اختلال روانی می شود).نتایج بیانگر این است که معنا و اثر سبک مستبدانه در فرهنگ جمع گرای مستبد،اساسا با جامعه فردگرای آزاد متفاوت می‌باشد ،و فقدان ارتباط بین سبک مستبدانه و سلامت روان در جوامع عربی ٬شاید نشانه این باشد که شیوه فرزندپروری مستبدانه آنقدر که در جامعه فردگرا اثر سوء دارد،در جامعه جمع گرا و استبدادی اثرات منفی ندارد.(داوری و منشار،۲۰۰۶).

جنسیت و فرزندپروری(پیشینه تجربی)

در مطالعه ای که داوری(۲۰۰۶)در زمینه فرزندپروری روی نمونه فلسطینیهای عرب مقیم اسراییل انجام داد تفاوت‌های جنسیتی معناداری را مشاهده نمود.او دریافت دختران عرب سبک های فرزندپروری مقتدرانه تر و پسران عرب بیشتر شیوه فرزندپروری مستبدانه تر را گزارش می‌کنند.

بخش دوم: عزت نفس

تعاریف نظری عزت نفس

تعاریف متعددی ازعزت نفس بعمل آمده که علی رغم تفا وت هایی که میا ن آن ها مشاهده می شود اغلب به هم نزدیک بوده و مشابه هم می‌باشند.

عزت نفس عبارت است از اینکه میزان هماهنگی ‌و نزدیکی خودایده آل وخود واقعی افرادچقدراست(برای[۴۳]،۲۰۰۷).

منظور ازعزت نفس آن است که افراد نسبت به خودچگونه فکر می‌کنند،چقدر خودرا دوست داشته وازعملکردشان راضی می‌باشند(رأس[۴۴] و همکاران،۲۰۰۰).

پاپ ومک هال[۴۵](۱۹۹۹)درتعریف عزت نفس می‌گویند:عزت نفس به منزله بیان تأیید یا عدم تأیید فردنسبت به خویشتن است ونشان می‌دهد که تا چه اندازه فرد خود را توانا،ارزنده وپراهمیت می‌داند وبه عبارت دیگر عزت نفس یک تجربه شخصی است که ترجمان آن را می توان درسطح گفتار ودرسطح رفتارهای معنادار مشاهده کرد.

اسمیت ومک کی[۴۶](۲۰۰۷)عزت نفس را اینگونه تعریف کرده‌اند:عزت نفس آن چیز ی است که ما درباره خود فکرمی کنیم.عزت نفس ارزیابی های مثبت و منفی ازخود است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...