کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 طراحی محصولات دیجیتال برای استارتاپ‌ها
 کسب درآمد از تولید محتوای هوش مصنوعی
 تربیت اصولی سگ پیت بول
 استفاده حرفه‌ای از کوپایلوت
 شناخت مخاطبان هدف در وبسایت
 فروش محصولات دیجیتال سلامت
 احیای رابطه عاشقانه
 کسب درآمد از فروش لوازم ورزشی دست‌دوم
 بازاریابی ویدیویی موثر
 تربیت ژرمن شپرد مطیع
 نگهداری صحیح از سگ هاسکی
 درآمدزایی از کسب‌وکارهای کوچک اینترنتی
 همکاری در فروش شبکه‌های اجتماعی
 تبدیل اختلافات به فرصت رشد
 شناخت کامل نژاد ژرمن شپرد
 آموزش جامع ابزار هوش مصنوعی Gemini
 کسب درآمد از نوشتن مقالات تخصصی
 مدیریت اضطراب در روابط عاطفی
 درآمدزایی از ساخت اپلیکیشن موبایل
 تقویت مهارت‌های فردی و حرفه‌ای
 راهنمای خرید اسکرچر گربه
 انتخاب سگ آرام برای آپارتمان
 کسب درآمد از تولید کتاب الکترونیک با هوش مصنوعی
 راهکارهای درآمدزایی در خانه
 علل اسهال در سگ‌ها
 معرفی نژاد طوطی گرینچیک
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 




هم مادر و هم کودک در ایجاد رابطه دلبستگی نقش اساسی دارند. کودک تلاش می‌کند که مجاورت با مادر خود (مراقب اولیه) را از طریق گریه کردن، چسبیدن، نزدیک شدن، دنبال کردن و انجام هر کاری که این همبستگی و مجاورت را حفظ می ‏کند، به دست آورد. کودک، مادر خود (مراقب اولیه) را بر افراد دیگر ترجیح می‏ دهد. به نظر کودک، مادرش جایگزین ناپذیر است و هنگامی که متوجه می‏ شود مادر یا مراقبش نیازهای او را برآورده می‏ کنند به خودش و کشفیاتش از محیط اعتماد پیدا می ‏کند (اسمیت، مورفی و کوتز[۵۳]، ۱۹۹۹).


کودک زمانی که نیازمند است نشانه‏ هایی از طریق رفتارهای ظاهری خود مانند گریه کردن نشان می‏ دهد، مادر (یا مراقب اولیه) با آرام کردن و برطرف کردن نیازهای کودک به او توجه می ‏کند. اگر این چرخه به طور مداوم تکرار شود و نیازهای بچه به طور مستمر و مناسب برطرف شود کودک به دنیای بیرونی خود اعتماد می ‏کند، شناخت از خود و دیگران در او به وجود می ‏آید، توقعات ‌در مورد روابط و دیگر فرایندهای اجتماعی در وی شکل می‏ گیرد، به دیگران برای مراقبت و پاسخگو بودن نسبت به نیازهای خودش اعتماد می ‏کند و توانایی طی مراحل رشدی خود را به شیوه مثبت و مطلوب خواهد داشت (تری، ۲۰۰۳).


بدین‏سان، کودکان جهت محافظت از خود در برابر تهدیدهای محیط بیرون، از موضوع دلبستگی (مادر یا مراقب اولیه) به عنوان منبعی ایمن برای کاوش و یادگیری در محیط اطرافشان استفاده می‏ کنند (اینثورث‏، ۱۹۹۱؛ به نقل از کولوا و ریپ[۵۴] ، ۲۰۰۹).

۲-۱-۲-۲- انواع سبک های دلبستگی

کودکان در برابر جدایی و پیوستگی مجدد با منبع دلبستگی واکنش متفاوتی نشان می ‏دهند که این تفاوت‏ها منجر به شکل‏گیری سبک‏های مختلف دلبستگی در آن‏ها می‏ گردد. بالبی و اینثورث به دنبال پژوهش‏های خود، سبک‏های دلبستگی را در قالب سه سبک، ایمن و سبک های ناایمن اجتنابی‏، ناایمن دوسوگرا طبقه بندی نمودند (اینزورث، بولهر ، واتر و وال، ۱۹۷۸). این سبک‏ها بعدها ‌در مورد بزرگسالان نیز تأیید شدند (هازن و شاور، ۱۹۸۷).

          1. دلبستگی ایمن

کودکان شاد و سالم غالباً بیانگر دلبستگی ایمن هستند. این‏گونه کودکان می‏ دانند که برای داشتن یک زندگی راحت و پایدار می ‏توانند روی بزرگترها حساب کنند (فرانکلین[۵۵] ، ۲۰۰۹).

بیشتر این کودکان زمانی که مادر آن ها بر می‏ گردد تلاش می‏ کنند به سوی مادرشان رفته و با مادر خود تماس بدنی و چشمی داشته باشند. این کودکان توانایی تحمل کردن و کنار آمدن با استرس و اضطرابی را که در مدت کوتاه که مادر از آن‏ها جدا هست را دارند، چرا که اطمینان دارند مراقب آن‏ها در دسترس خواهد بود و به نیازهای آن‏ها پاسخگو خواهد بود. نتایج مطالعات نشان می‏ دهد که الگوی دلبستگی ایمن رابطه مثبتی با رشد بعدی کودک دارد. کودکان دارای سبک دلبستگی ایمن بیشتر به دنیای بیرونی و اطراف خود اعتماد دارند و در محیط خود بیشتر به جستجو می‏پردازند و فرصت های بیشتری برای یادگیری دارند (گیورئو و جونز[۵۶] ، ۲۰۰۳).

بر مبنای یافته های پژوهشی موجود، کولوا و ریپ (۲۰۰۹)، معتقدند که، کودکانی که از دلبستگی ایمن برخوردارند، تمایل دارند که در حضور مادر یا شخص مراقب، محیط اطرافشان را مورد کاوش قرار دهند. در بزرگسالی نیز، افرادی که سبک دلبستگی ایمن دارند، هنگام صمیمی شدن با دیگران و نزدیک شدن به آن‏ها، احساس راحتی می‏ کنند و نگران طرد شدن از سوی دیگران نیستند (دیتوماسو، مک نالتی، رأس و بورگس، ۲۰۰۳).

در مجموع سبک دلبستگی ایمن یک عامل بسیار مهم برای حفاظت و حمایت از کودک در جهت افزایش توان سازگاری رشدی کودک در دوره های بعدی کودکی، نوجوانی و حتی بزرگسالی می‏ باشد.

۲-۱-۲-۲-۲- دلبستگی ناایمن اجتنابی

کودکان دارای سبک دلبستگی اجتنابی هنگام حضور منبع دلبستگی، نسبت به او بی‏اعتنا هستند و رفتارهای دلبستگی کمی در موقعیت ناآشنا از خود نشان می ‏دهند. وقتی که مادر، آن ها را ترک می ‏کند به ظاهر ناراحت نمی‏شوند و به افراد ناآشنا بسیار شبیه به والد خود واکنش نشان می ‏دهند. هنگام بازگشت مادر، آن ها نسبت به او دوری می‏جویند و عواطف و هیجان کمی نسبت به وی از خود نشان می ‏دهند (برک[۵۷] ، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۱).

این کودکان، گرایش کمتری به جستجو و کاوش در محیط خود دارند و بیشتر تمایل به نادیده گرفتن مراقبین اولیه و افراد ناآشنا دارند. بزرگسالانی نیز که با خصیصه دلبستگی اجتنابی شناخته می ‏شوند، از برقراری روابط نزدیک با دیگران، اعتماد نمودن به آن ها و وابستگی به آن ها، احساس ناراحتی می‏ کنند. اغلب احساس می‏ کنند که دیگران بیش از حدی که آن ها تمایل دارند، با آن ها صمیمی می ‏شوند. ‌در مورد روابط نزدیک با دیگران دچار دوگانگی هستند، بدین‏سان که هم تمایل به برقراری ارتباط نزدیک با بقیه دارند و هم از شکل‏گیری چنین ارتباطی ناراحت می ‏شوند (بارتلمو و هورویتز[۵۸] ، ۱۹۹۱).

۲-۱-۲-۲-۳- دلبستگی ناایمن دوسوگرا

این کودکان قبل از جدایی از منبع دلبستگی، به وی می‏چسبند، در موقعیت ناآشنا فقدان اعتماد به در دسترس بودن والدین و مراقبان خود دارند و واکنش بسیار شدیدی نسبت به جدایی از والد خود نشان می ‏دهند. وقتی که مادر مجدداً پیش آن ها برمی گردد، خشم و رفتار خصمانه از خود نشان می ‏دهند (برک، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۱).

در بزرگسالی، افرادی که سبک دلبستگی دوسوگرا دارند، نسبت به روابط خود با دیگران بسیار نگرانند و احساس می‏ کنند که به همان اندازه که خودشان میلی به برقراری ارتباط نزدیک ندارند دیگران نیز تمایلی به ارتباط با آن‏ها ندارند. این افراد از ترس طرد شدن از سوی دیگران، از برقراری ارتباطات نزدیک کناره‏گیری می‏ کنند. افراد دارای سبک ناایمن دوسوگرا، هنگام برقراری رابطه با دیگران بیشتر نگران این هستند که آیا طرف مقابل، آن‏ها را واقعاً دوست دارد و می‏ خواهد با آن‏ها بماند (فرالی[۵۹] ، ۲۰۰۹).

۲-۱-۲-۲-۴- دلبستگی ناایمن آشفته و سردرگم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-28] [ 10:19:00 ب.ظ ]




۱-۱۳-۳) رقابت پذیری

رقابت پذیری معادل قدرت اقتصادی یک واحد در مقابل رقبایش در بازاری است که به راحتی کالاها، خدمات، مهارت ها و ایده ها فراتر از مرزهای جغرافیایی عرضه می شود. رقابت پذری می‌تواند به عنوان توانایی در طراحی، تولید، بازاریابی محولات و فروش آن ها بیشتر از رقبا تعریف شود.(شورچلد، ۲۰۰۲، ۱۲۴)

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر اشاره ‌به این دارد که آیا شرکت های فعال در صنعت تولید ماشین آلات راهسازی کشور، با توجه به منابع داخلی خود، موقعیتشان در بازار و توان خلاقیت و نوآوری موجود در شرکت، پس از الحاق ایران به WTO رقابت پذیر خواهند بود؟

۱-۱۳-۴) منابع داخلی

منابع، واحدهای پایه ای بوده و شامل تمام نهاده های مالی، تکنولوژیکی، انسانی و سازمانی است. هچنین منابع پایه هایی برای شایستگی سازمان فراهم می‌کنند. در واقع شایستگی های یک صنعت از یک یا ترکیبی از منابع صنعت به وجود می‌آیند و خود پایه ای برای ایجاد مزیت رقابتی ایجاد می نمایند.(جاتنر و ورلی،۱۹۹۴، ۳۷)

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر اشاره ‌به این دارد که آیا شرکت های فعال در صنعت تولید ماشین آلات راهسازی کشور پس از الحاق ایران به WTO از سرمایه سازمانی، سرمایه انسانی و سرمایه مالی خود در جهت رقابت پذیری استفاده خواهند کرد؟

۱-۱۳-۵) موقعیت در بازار

در برگیرنده چهارچوب هایی مانند ساختار صنعت، زنجیره ارزش و استراتژی های عمومی بوده و با بهره گرفتن از آن ها، اساسی برای تعریف مزیت رقابتی و طراحی استراتژی ها در خارج از سازمان بوده و تأکید خاصی بر رقابت دارد و چندان توجهی به شرکت و منابع آن نمی کند.(هرلی و همکاران، ۲۰۰۳، ۱۰۱)

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر اشاره ‌به این دارد که آیا شرکت های فعال در صنعت تولید ماشین آلات راهسازی کشور پس از الحاق ایران به WTO به نحو احسن از سرمایه مشتری و هوشمندی رقابتی خود در جهت رقابت پذیری استفاده خواهند کرد؟

۱-۱۳-۶) توان خلاقیت

خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانایی‌های ذهنی برای ایجاد فکر یا مفهوم جدید فراگرد ایجاد فکرهای جدید و تبدیل آن فکرها به عمل و کاربردهای سودمند را نوآوری می‌گویند. مهمترین دلیل نیاز به خلاقیت بروز مشکل است و برای ظهور ذهنیتی خلاق باید تعریف دقیقی از مشکل ارائه کرد.(شهرآرای و مدنی،۱۳۷۵، ۱۱۵)

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر اشاره ‌به این دارد که آیا شرکت های فعال در صنعت تولید ماشین آلات راهسازی کشور پس از الحاق ایران به WTO از سرمایه نوآوری، فناوری اطلاعات ومدیریت دانش در جهت رقابت پذیری استفاده خواهند کرد؟

فصل دوم

مطالعات نظری

گفتار اول- ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺭﻗﺎﺑﺖﭘﺬﻳﺮﻱ

۲-۱-۱) مقدمه

ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﻓﻖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺑﺎﺭﺯ ﺷﺮﻛﺖ ﻫـﺎﻱ ﻧﺎﻣﻮﻓﻖ، ﻋـﺪﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺍﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘذﻳﺮﻱ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﻧﺸأت ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺤﻴﻂ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﺷﺎﺧﺺ ﻫاﻱ ﺭﻗﺎﺑﺖﭘﺬﻳﺮﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺌﻮﺭﻱ ﻫﺎ ﻭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻫﺎﻱ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﺍﺯ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺩﺍﺋﻤﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻘﺪﺭ ﮐﺎﻓﻲ ﺟﻬﺖ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﻭ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑﭘﺬﻳﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻔﻬـﻮﻣﻲ ﭼﻨـﺪ ﺑﻌـﺪﻱ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ (ﺁﻣﺒﺎﺷﺘﺎ ﻭ ﻣﻮﻣﺎﻳﺎ،۲۰۰۲، ۵۹)، آﮐﻴﻤﻮﺍ(۲۰۰۰) ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪﻱ ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨد.

ﻃﺒﻖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺎﺭﺗﺰ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻳﻚ ﻭﺍﺣﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺭﻗﺒﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺣﺘﻲ ﻛﺎﻻﻫﺎ، ﺧﺪﻣﺎﺕ، ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻳﺪﻩﻫﺎ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺯﻫﺎﻱ ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻳﻲ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺑـﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﺮﻳﺴﺘﻨﺴﻦ از ﺩﺍﻧﺸﻜﺪﻩ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﻲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ، ﺩﺭﺻﻮﺭﺗﻲ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻛﻨﻨﺪ. ﭘﻮﺭﺗﺮ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ یک ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻛـﻪ ﺩﺭ ﺑـﺎﺯﺍﺭ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻭﻟﺖ. ﻣﻚ ﮔﺎﻫﺎﻥ (۲۰۰۶) ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﻣـﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ۳۶ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﺭﻳﺎﻧﺲ ﺳﻮﺩﺩﻫﻲ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑـﻪ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﻭﻧﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ. ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺭﺗﻠﺖ ﻭ ﻗﻮﺷﺎﻝ (۱۹۸۹) ﻭ ﭘﺮﺍﻫﺎﻟﺪ ﻭ ﻫﻤﻞ (۱۹۹۰) ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﺮ ﺧـﻮﺩ ﺑﻨﮕﺎﻩ ها ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱ ﻫﺎﻳشان ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﻨﺎﺑﻌشان ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.

ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻳﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﺟﻬﺖ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﺔ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﻳﻚ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪﻩ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺑـﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺭﻭﺯﺍﻓﺰﻭﻥ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪﻥ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﻣﻬـﻢ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﮔﺬﺍﺭﺍﻥ ﺳﻄﻮﺡ ﻣﺨﺘﻠﻒ (ﮐﺸﻮﺭ، ﺻﻨﻌﺖ ﻭ ﺷﺮﮐﺖ) ﺩﺭ ﺑﺨﺶﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﻧﻴﺎ ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﺷﻮﺩ.(شورچه لو، ۲۰۰۲، ۲۱۵)

ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺭﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﻔﻆ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﻲ (ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺳﺮﺍﻧﻪ ) ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺩﺭ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺎﻻﻫـﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﺭﺍﻳﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻫـﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻔـﻆ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺭﺗﻘـﺎﻱ ﺳـﻄﺢ ﺩﺭﺁﻣـﺪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪﺕ. ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ آنکتاد[۳] ، ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑـﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺮ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﻛﻼﻥ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺑـﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ. ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺩﻗﻴﻖ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺤﺼﻮﻻﺗﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻫﻴﺖ (۱۹۹۹) ﻧﻴﺰ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻠﻲ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺎﻻﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻳﻚ ﻛﺸﻮﺭ که ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﺪ. ﺿﻤﻦ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺪﺕ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﻛﻢ ﻣـﺎﻧﻊ ﻛﺎﻫﺶ ﺁﻥ ﺷﻮﺩ. ﻛﻮﻫﻤﻦ (۱۹۸۴) ﻧﻴﺰ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻳﻚ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻲ ﻛـﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ، ﺑﻪ ﺷﺮﻃﻲ ﻛﻪ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺁﻳﻨـﺪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎ ﺷﻮﺩ.

۲-۱-۲) ﺭﻭﻳﻜﺮﺩﻫﺎﻱ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺭﻗﺎﺑﺖﭘﺬﻳﺮﻱ

ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﺑﻨﮕﺎﻩ، ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ‐ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ‐ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺑﺮﻛﻠﻲ (۲۰۰۱) ﻭ ﻣﻮﻣﺎﻳﺎ (۲۰۰۰) ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎ ﻭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﺳﺖ. ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺍﺯ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺟﺬﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﺠـﺎﺩ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﻓﺮﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﻧﺪ. ﺑﻌﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﻗـﺎﺑﺘﻲ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺍﺻﻠﻲ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ، ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎ ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺁﻥ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮﻛﻠﻲ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻧﺶ (۱۹۸۸) ﭼﺎﺭﭼﻮﺑﻲ ﺭﺍ ﻣﺘﺸﻜﻞ ﺍﺯ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ، ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣـﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺑﻲ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ، ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ، ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑـﺎ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺩﺭ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻓﻮﻕ ﺍﺳﺖ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲-۴- قابلیت خودتنظیمی

خودتنظیمــی در نظر زیمرمن[۱۰](۱۹۹۹) عبارت اســت از برنامه ریزی بر مبنای مشــاهده‏ی خویشتن که به‏طور مداوم رفتار را برای دستیابی به اهداف مورد نظر، پایش می‌کند. یادگیرنده خودتنظیم، بدون نیاز به نظارت، شخصا برای یادگیری تلاش کرده، به آن جهت بخشیده و یادگیری خود را پایش و ارزشــیابی می‌کند. افراد خودتنظیم اهداف شــخصی برای خود در نظر می گیرند و برای دســتیبابی به آن ها راهبردهایی را بــه‏کار می‌برند (زمانی امیر، ۱۳۸۵).

خودتنظیمی افراد را قادر می ســازد تا بر افکار، احساسات، انگیزش و رفتار خود کنترل داشته باشــند. بندورا (۱۹۹۱) از وجود فرآیندهای خودتنظیمی مرکزی که رفتــار و تجربه را میانجیگری می‌کند، دفاع می‌کند. او پیشنهاد می‌دهد که بسیاری از رفتار انسانی با آینده نگری تنظیم شــده، به مردم اجازه می‌دهد که به شیوه‏ فعال عمل کنند و در هدف گذاری شرکت کنند و انگیزه را به چالش بکشند.

۲-۲-۲-۵- قابلیت خودانعکاسی (خوداندیشی)

افراد اندیشــه ها و رفتارها را با اســتانداردهای از قبل تعیین‏شده مقایســه می‌کنند و ‌بر اساس این مقایســه، ادراک خودشان درباره‏ توانایی انجام وظایف را بهبود می بخشند (شــاوران، ۱۳۹۰). پاچارز[۱۱](۲۰۰۰) نیز معتقد است که افراد از طریق این قابلیت ‌در مورد تجربه هایشــان احساســی ایجاد می‌کنند، باورهای شــناختی خود را کشــف می‌کنند و در ارزیابی خود و تغییر افکار و متعاقب آن رفتارشــان درگیر می‌شوند.

۲ـ۳ـ راهبردهای یادگیری

منظور از راهبرد یک برنامه یا نقشه کلی است که که از مجموعه عملیات تشکیل می شود و برای رسیدن به یک هدف خاص به اجرا در می‌آید. راهبردهای یادگیری، دلالت بر روش هایی دارند که فراگیران برای یادگیری استفاده می‌کنند و ثابت شده است که روش های مؤثری برای افزایش یادگیری فراگیران هستند. راهبردهای یادگیری دامنه گسترده ای دارند و از تکنیک های بهبود حافظه گرفته تا راهبردهای امتحان دادن و مطالعه کردن را در بر می گیرند (نیاز آذری، ۱۳۸۲).

راهبردهای یادگیری حرکتی هدف‌مند و ارادی هستند که شخص در تلاش برای افزایش پیامد یاد یار مطلوب خود به کار می‌برد یا هر فعالیتی که فراگیران آن را در زمان یادگیری به کار می‌گیرند تا به وسیله آن میزان یادگیری خود را افزایش دهند (سیف،۱۳۹۰).

همچنین کارداش و املوند[۱۲] (۲۰۰۳)، به نقل از وار و داوینگ[۱۳] (۲۰۰۰) راهبردهای یادگیری را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «فعالیت‌های پیدا و پنهان پردازش اطلاعات که در هنگام رمزگردانی برای تسهیل در اکتساب و اندوزش اطلاعات جدید و نیز بازیابی صحیح اطلاعاتی که قبلاً یادگرفته شده است به کار گرفته می‌شود».

در نظریه خبرپردازی، یادگیری به عنوان فرایند دریافت محرک‌های محیطی به وسیله گیرنده‌های حسی، گذر این محرک‌ها از حافظه حسی و حافظه کوتاه مدت، به رمز درآمدن و معنی دار شدن، و نهایتاًً قرار گرفتن در حافظه درازمدت تعریف شده است. هر تدبیری که ‌به این منظور توسط روان‌شناسان کشف و ابداع شده‌اند، با نام مهارت‌های یادگیری و مطالعه، یا به اصطلاح فنی‌تر راهبردهای شناختی و فراشناختی نام گذاری شده‌اند (سیف ۱۳۹۰).

به گفته سیف (۱۳۹۰)، اسلاوین[۱۴](۲۰۰۶) راهبردهای یادگیری را به راهبردهای شناختی و فراشناختی تقسیم می‌کند و معتقد است که راهبردهای شناختی برای تسهیل یادگیری و تکمیل تکالیف به کار می‌رود در حالی که راهبردهای فراشناختی به منظور بازبینی این پیشرفت مورد استفاده قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر راهبردهای شناختی برای پیشرفت و دستیابی به اهداف شناختی استفاده می‌شوند و راهبردهای فراشناختی جهت نظارت بر این فرایندها به کار گرفته می‌شوند.

شکل۲-۱ طبقه بندی انواع راهبردهای یادگیری را نشان می‌دهد.

شکل ۲-۱- طبقه بندی انواع راهبردهای یادگیری

همان‌ طور که در شکل ۲-۱ آمده است راهبردها، عملیاتی هستند فراتر از فرایندهایی که نتیجه طبیعی انجام فعالیتی می‌باشند. ‌بنابرین‏ ورق زدن صفحات و یا نگاه کردن به یک متن به عنوان یک راهبرد مطالعه، شرایط لازم را ندارند. اکثر راهبردهای مختص به هدف، مربوط به حیطه خاصی است. برای مثال راهبردهای حفظ کردن، شامل تکرار مطالبی است که یاد گرفته می‌شوند، گروه بندی مطالب قابل سازمان‌دهی به خوشه‌هایی که به علت روابط معنایی با هم تناسب دارند و ایجاد رابطه بین عناصر جداگانه و در نتیجه افزایش قابلیت یادگرفتن آن ها می‌باشد. راهبردهای درک مطلب عبارتند از: یادداشت‌برداری، خلاصه کردن، خط کشیدن زیر مطالب و جواب دادن به سؤالات مربوط به متن. همچنین تعدادی از راهبرهای مختص به هدف برای ایجاد راه‌حل های مسائل وجود دارد. برای مثال، هنگامی که اطلاعات فرد ‌در مورد حیطه‌هایی کم است، استدلال از طریق تشابه آن حیطه‌ با حیطه‌های دیگری که برایش شناخته شده است مفید می‌باشد. به طور خلاصه راهبردهای مختص به هدف زیادی وجود دارد که استفاده‌ کنندگان راهبردها می‌توانند برای انواع مختلف حیطه‌های محتوایی از فعالیت های شناختی مدرسه گرفته مانند حل مسئله ریاضی تا مسلط شدن بر فعالیت های فیزیکی مانند مهارت ها و توالی های حرکتی پیچیده اعمال کنند.

۲-۳- ۱- راهبردهای شناختی

راهبردهای شناختی اقداماتی هستند که ما به آن ها کمک آن ها اطلاعات تازه را برای پیوند دادن و ترکیب کردن با اطلاعات قبلا آموخته شده و ذخیره سازی آن ها در حافظه دراز مدت آماده می‌کنیم (سیف، ۱۳۹۰).

پروکاپ[۱۵] (۲۰۰۹) راهبردهای شناختی را به عنوان روشی که در آن اطلاعات زبانی پردازش می شود، تعریف ‌کرده‌است. که این راهبردها باعث تقویت فرایند تفکر می شود و برای دست یابی به اهداف شناختی مانند درک کردن و حفظ کردن اطلاعات کمک کننده است. و همچنین به کد گذاری و بازیابی اطلاعات نیز کمک می‌کند(نقل از هوشمند جا، جوانمرد و مرعشی، ۱۳۹۳).

راهبردهای شناختی را از مناظر مختلف مورد توجه قرارداده‌اند پارک[۱۶] (۱۹۹۵) به دو طبقه از راهبردهای شناختی اشاره کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




از دیدگاه دیگر ارتباط بین مدیریت دانش با نوآوری از نظر شهودی بدیهی به نظر می‌رسد. و به دفعات درادبیات موجود پیشنهاد شده است، پژوهش های کاربردی محدودی در این رابطه صورت گرفته است. در نتیجه شواهد اندکی موجود است تا بتواند چنین رابطه ای ‌را توجیه نماید. چرا که برای اینکه نوآوری رخ دهد در ابتدا لازم است که مدیران دانش لازم در خصوص عوامل داخلی و خارجی که مؤسسه‌ را تحت تاثیر قرار می‌دهند آگاهی داشته باشند، که این آگاهی ضرورت پژوهش حاضر را آشکار می کند (حسن زاده، ۱۳۸۸).

برخی پژوهشگران با توجه به اهمیت نوآوری در بحث عملکرد سازمانی به دنبال عواملی هستند که بر نوآوری

تأثیر مثبت دارند و به شکلی غیرمستقیم بر عملکرد سازمانی نقش به سزایی ایفا می‌کنند. زیرا پژوهش های آنان نشان می‌داد که نوآوری بر عملکرد سازمان تأثیری ندارد. به بیانی دیگر ویژگی های سازمان های نوآور ارتباطی با عملکرد آن ها نداشت(داروچ[۶]، ۲۰۰۵). البته تجزیه و تحلیل عواملی که بر نوآوری تاثیر مثبت داشتند همانند رهبری و یادگیری سازمانی رابطه مثبتی با بهبود عملکرد داشتند (آرگون و همکاران[۷]، ۲۰۰۷).

۲-۲۱-نتیجه گیری

به طورکلی مدیریت دانش همان سازماندهی دانسته ها است. یعنی تلاش برای به دست آوردن دانش مورد نیاز، اشتراک اطلاعات در داخل یک سازمان و تأکید بر تقویت حافظه سازمانی به منظور بهبود روند تصمیم گیری، افزایش تولید و تشویق افراد به نوآوری در سازمان. درقلب مدیریت دانش باید نوآوری را جستجو کرد، زیرا مزیت رقابتی پایدار در نوآوری پنهان است. لذا سازمان باید جوی را به وجود آورد که تبادل آشکار دانش و نوآوری درآن مورد تأکید قرار گیرد به گونه ای که کارکنان تمایل بیشتری برای تبادل دانش نوین خود با یکدیگر و نیزکاربرد آن داشته باشند (دهقان نجم،۱۳۸۸). با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند پرورش انسان‌هایی است که بتوانند با روشی خلاقانه با مشکلات روبرو شده و به حل آن ها بپردازند. با این رویکرد نیاز به آموزش و تقویت خلاقیت و ایجاد افکار نو برای رسیدن به جامعه‌ای شکوفا از اهمیت خاصی برخوردار است. افزایش خلاقیت در سازمان ها می‌تواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع، کاهش بروکراسی و بالتبع افزایش کارایی و بهره‌وری، و ایجاد انگیزه و رضایت شغلی در کارکنان منجر گردد. به بهره‌جویی از نتایج پژوهش‌های انجام شده در سازمان‌های مطالعاتی و تحقیقاتی در زمینه نوآوری و خلاقیت (با توجه به آنکه ستاده‌های آن بخشی از نهاده‌های اثربخش دیگر سازمان‌ها هستند) خواهیم توانست به طریقی کارآ و اثر بخش به اهداف تحقیقی خود و سازمان و جامعه‌ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم(علیرضایی و تولایی، ۱۳۸۷).

۲-۲۲-پیشینه تحقیق

۲-۲۲-۱- مطالعات داخلی

ابراهیمی(۱۳۹۲) در مقاله‌ای تحت عنوان “مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی و غیر دولتی “‌به این نتیجه رسده است که در عصر اطلاعات، برای حضور مستمر و پایدار سازمان ها در دنیای تجارت و رقابت حضور مستمر وپایدار باید حول محور علم و دانش فعالیت کنند. لذا بیش از هرچیز کارکنان به عنوان صاحبان دانش و مهمترین سرمایه سازمان ها مورد توجه قراردارند. مدیریت دانش همانند ابزاری که دانش کنونی را جمع‌ آوری نموده نظم داده و در مجموع سازمان پراکنده نماید، اهمیت یافته است. مدیریت دانش می‌تواند بایکپارچه سازی سرمایه های دانشی سازمان های دولتی و بخش خصوصی و با تأثیر گذاری بر مدیران وتصمیم گیران از طریق باز طراحی فرایندها، تولید دانش جدید و تبدیل دانش ضمنی به صریح، زمینه ارتقای سطح فعالیت ها و رسیدن به اهداف مورد نظر را به همراه داشته باشد.

رادفرو همکاران (۱۳۹۲) در مقاله ای تحت عنوان “ارزیابی میزان بهبود عملکرهای مالی سازمان با پیاده سازی سیستم مدیریت دانش” نتایج تحقیقات خود را این طور بیان کرده‌اند که امروزه شرکت های دانش بنیان تبدیل به قدرتمند ترین و موفق ترین شرکت های جهان گشته‌اند، از این رو، داشتن سیستم مدیریت دانش تبدیل به یکی از برنامه های استراتژیک سازمان ها گردیده است. با توجه به شرایط نامطلوب اقتصادی که در دهه اخیر بر جهان حاکم گشته است، بسیاری از سازمان ها به دنبال راهی برای کاهش هزینه ها و بهبود عملگرهای مالی خود هستند. از طریق بهبود عملگرهای مالی می‌توان نتیجه عملکرد سازمان رابرآورد نمود و برای ادامه حیات آن برنامه ریزی کرد. در این میان مدیریت دانش به عنوان یک عامل اساسی ‌در کاهش دوباره کاری ها و بهبود عملگرهای مالی شناسایی گردید. هدف از تحقیق آن ها سنجش میزان تاثیر پیاده سازی مدیریت دانش بر بهبود عملگرهای مالی در یک شرکت تولیدی خصوصی بود. در ابتدا از طریق مصاحبه با کارشناسان مالی سازمان و مطالعه تحقیقات پیشین شاخص های مؤثر شناسایی و پرسشنامه ای تدوین و بین نمونه پخش گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، از رگرسیون چند متغیره و آزمون معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی استفاده شد. نتایج حاکی از این است که با پیاده سازی مدیریت دانش، سازمان پذیرنده سیستم مدیریت دانش، قادر خواهد بود میزان عملگرهای مالی خود را تا میزان ۷۵ درصد بهبود بخشد و از این طریق فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم را تعدیل نماید.

صادقی و همکاران (۱۳۹۰) مقاله ای تحت عنوان” تحلیل مدل عوامل سازمانی، فردی و گروهی مؤثر بر توسعه نوآوری در سازمان‌های تحقیقاتی و فن آور”ارائه دادند مقاله آن ها تحقیقی می‌دانی بود. هدف اصلی آن شناسایی و تبیین عوامل سازمانی، فردی و گروهی ‌موثر بر توسعه نوآوری در سازمان های تحقیقاتی و فن آور کشور در قالب ارائه و آزمون یک الگو ی جامع و یکپارچه می‌باشد. جامعه آماری تحقیق آن ها، سازمان های تحقیقاتی و فن آور کشور است که تعداد ۳۱۲ نفر از مدیران و پژوهشگران آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحقیقی که آن ها انجام دادند یک پژوهش کمی و از نوع تحقیقات توصیفی است که از حیث ارتباط بین متغیرها از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری می‌باشد. پایایی ابزار تحقیق با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ معادل ۰٫۹۳ محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، ابتدا قابل قبول بودن مدل نظری از طریق نرم افزارLISREL بررسی گردید و نتایج نشان داد مدل برای جامعه آماری قابل استفاده می‌باشد. همچنین نتایج تحقیق آنان نشان دادعوامل سازمانی (شامل مؤلفه های ساختار سازمانی، یادگیری، رهبری، استراتژی، فرهنگ سازما نی، سیستم پاداش و مشارکت کارکنان ) بیشترین تأثیرگذاری بر توسعه نوآوری این گونه سازمان ها را داشته و در ‌کنار آن به ترتیب عوامل گروهی (شامل مؤلفه های ارتباطات، ترکیب، انسجام و اندازه گروه ) و عوامل فردی (شامل مؤلفه های مهارت و توانایی فردی، ویژگی های شخصیتی، انگیزش) نیز بر روی توسعه نوآور ی درسازمان های تحقیقاتی و فن آور مؤثر می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




۲٫عدم اعتقاد به نظام مالیاتی

با مراجعه به مودیان مالیاتی, این نتیجه حاصل می شود که اکثرا اعتقادی به لزوم پرداخت مالیات وضع شده از طرف دولت ندارند. از جمله این علل, عدم توجیه مردم توسط مسئولین, تغییر قوانین مالیاتی, اعمال تبعیض در مراحل عمل و بعضا مصارف بی جا می‌باشد. در رابطه با اعمال تبعیض در مرحله عمل بدون مناسبت نیست. بعضی فقدان فرهنگ مالیاتی در کشور ایران را از جمله علل فرار از نظام مالیاتی ذکر کرده و یکی از علل پرداخت به موقع مالیات در کشورهای توسعه یافته را فرهنگ مالیاتی مردم می‌دانند. در این رابطه, اگر مالیات را عبارت از پرداخت اجباری قسمتی از دارایی یا در آمد افراد برای تامین مخارج عمومی دانسته و فرهنگ مالیاتی را عبارت از پرداخت مالیات از روی میل و با طیب نفس بدانیم, این مطلب تا حدودی پذیرفتنی است که جامعه کنونی ما فاقد فرهنگ مالیاتی است. اما علت پرداخت به موقع مالیات در کشورهای توسعه یافته, فرهنگ مالیاتی مردم نیست بلکه وجود مجازات‌های سنگین و سیستم اطلاعاتی قوی این کشورها است. این کشورها از سیستم بانکی قوی و نیرومندی برخوردارند. تقریبا همه معاملات در این کشور ها با چک صورت می پذیرد. سیستم مالیاتی در آن ها بگونه ای است که کوچک‌ترین مجازات فرار از مالیات, از بین رفتن اعتبار فردی می‌باشد. ‌بنابرین‏ شاید بتوان گفت اگر آنان در سیستم مالیاتی کشور ما قرار گیرند که اطلاعات نسبت به در آمد و ثروت افرادضعیف و راه های فرار از مالیات به وفور یافت می شود، هرگز مالیات پرداخت نمی کنند. (رجائی،۱۳۹۰)

۳٫ پایین بودن فرهنگ مالیاتی

بررسی های مختلف نشان‏‎ ‎می‌دهد بیشتر مردم نمی‌دانند چرا مالیات می‌دهند شایع ترین زمینه‌های ‏پیدایش فرار مالیاتی عدم گسترش‎ ‎فرهنگ مالیاتی در جامعه است فرهنگ مالیاتی ، مجموعه ای از ‏طرز تلقی ، بینش و عکس العمل‎ ‎افراد در قبال نظام مالیاتی است. به عبارت دیگر طرز تلقی ، ‏بینش ، برداشت ، آرمان‎ ‎ها، ارزش های اجتماعی ، قوانین جاری و میزان تحصیلات و آگاهی ، ‏از جمله ‎ عواملی ‎هستند که فرهنگ مالیاتی را شکل می‌دهند‎. در کشور ما، قانونگذاری به راحتی انجام می شود اما اجرا و نظارت‏‎ ‎بر آن در بسیاری موارد با ‏مشکل مواجه است‎.‎ فقدان آموزش مؤدیان مالیاتی دربارهء تخصیص صحیح منابع مالیاتی دولت ،موجب نارضایتی ‏بیش‌ترو عدم تمایل آنان به پرداخت مالیات می‌شود‎.‎

‏‌بنابرین‏ پایین بودن فرهنگ مالیاتی به ویژه هنگامی که به انگیزه سود جویی و سودا گری برخی افراد جامعه همراه شود. می توان نقش مؤثری در کاهش میزان مالیات های وصولی و افزایش فرار مالیاتی داشته باشد. ‌بنابرین‏ یکی از ضرورت های نظام مالیاتی مناسب اشاعه و رشد فرهنگ مالیاتی یا مردمی کردن مالیات ها است که بدون آن نظام مالیاتی از کارایی مؤثر برخوردار نخواهد بود.(وثوقی ونیک خلق ،۱۳۸۰)

فرهنگ مالیاتی به معنای باورها و شناخت مردم ‌در مورد مالیات و لزوم پرداخت آن توسط آن‌هاست. هرگاه بتوانیم ضرورت دریافت مالیات از مردم را به صورت مستدل و منطقی برای آن‌ ها بیان کرده، به آنان آگاهی‌های لازم را داده و برای آن‌ ها به صورت شفاف توضیح دهیم که مالیات دریافتی از مردم و توسط دولت صرف چه هزینه هایی می‌شود و در صورت نپرداختن مالیات، ‌ دولت و مردم دچار چه مشکلاتی خواهند شد و همچنین مردم به یک باور برسند که دولت مالیات دریافتی را برای بهبود وضع جامعه و توسعهء اجتماعی و رفاه شهروندان هزینه می‌کند آنگاه می‌توان ادعا کرد که مقدمات یک فرهنگ مالیاتی خوب برای پرداخت مالیات توسط عامهء مردم به وجود آمده است.

‌به این منظور باید:

۱- مقبولیت عامه نسبت به مفهوم مالیات یعنی باور و اعتقاد عمومی نسبت به مالیات را ایجاد و گسترش داد.

۲-مردم نسبت به حکومت و شرایط سیاسی جامعه، نگاهی مثبت داشته باشند.(به عبارت دیگر حکومت، مورد پذیرش مردم باشد.)

۳- یک باور دو طرفه بین دولت و مردم وجود داشته باشد.

مهم‌ترین مواردی که می‌توان در سازمان مالیاتی ایران به اجرا درآورد تا به یک فرهنگ مالیاتی نسبتا مناسب دست پیدا کرد عبارتند از:

-گنجاندن موضوع مالیات در قسمتی از کتاب‌های درسی مدارس کشور

-اطلاع‌رسانی درست و مداوم و جلب حمایت عمومی

-آموزش و مشاورهء مؤدیان مالیاتی

-ساده‌سازی قوانین

-معرفی مؤدیان نمونه در سطح ادارات کل استانی

-گسترش فرهنگ پژوهش و تحقیق در زمینه نارسایی‌های سیستم مالیاتی ایران

-آموزش و التزام مأموران مالیاتی به برخورد مناسب و همراه با احترام به تمامی مؤدیان

-ارتباط تنگاتنگ با مجامع صنفی و اتحادیه‌ها

۴٫تغییرات جمعیتی و اخلاقیات

تحقیقات نشان می‌دهند که فرار مالیاتی در مردان بیشتر از زنان است و همچنین با افزایش سن افراد فرار مالیاتی نیز افزایش میابد و در دوره بازنشستگی هم کاهش می‌یابد.اخلاقیات روی فرار مالیاتی نقش بسزایی دارند اگر افراد پایبند اخلاق باشند کمتر دچار فرار مالیاتی که نوعی فعالیت ضد اخلاقی است خواهد شد. و همچنین با افزایش درآمد میزان فرار مالیاتی گسترش می‌یابد ، افراد ثروتمند با به کار گیری افراد ماهر و متخصص که از راه های فرار مالیاتی اطلاع درستی داشته باشند و یا بهترین راه فرار مالیاتی را کشف کنند.

۵٫فرار عمدی از پرداخت مالیات

عدهای از فراریان مالیات مؤدیانی است که به احکام و دستورات قانونی کم توجه اند .و افرادی که به طور عمدی از پرداخت مالیات فرار می‌کنند. جریمه سنگینی خواهد داشت.

‌بنابرین‏ نبود جرایم سنگین جزایی و کیفری برای مؤدیان و ممیزان مالیاتی که مرتکب فساد مالی می‌شوند و این باعث افزایش فرار مالیاتی می شود.(نورانی ،۱۳۸۷)

۲-۶-۲علل مربوط به نظام مالیاتی کشور

۱لف )نواقص سیستم نظام مالیاتی ب ) علل موجب پیچیدگی سیستم نظام مالیاتی

الف -نواقص سیستم نظام مالیاتی

۱٫ عدم جلب اعتماد مردم نسبت به اهداف مالیاتی- با بررسی تحقیقی و تنظیم پرسشنامه و تماس با مودیان مالیاتی می توان ‌به این نتیجه رسید که اعمال تبعیض بین مودیان متشابه الوضع و یا وجود تساوی بین مودیانی که از نظر در آمد یا ثروت متفاوت می‌باشند, تبانی مودیان با مامورین مالیاتی, راهنمائی های مامورین مالیاتی و حتی نوشتن عریضه برای کاهش مالیات مودیان توسط خود مامورین و… از اعتماد مردم نسبت به نظام مالیاتی کاسته و موجب فرار از مالیات می شود.

۳- ضعف سیستم اطلاعاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]